خطیب: حجت الاسلام والمسلمین دکتر ترابی
جامعیت اسلام و علوم تجربی
موضوع بحث این بود که: آیا در دین و متن اصلی آن یعنی قرآن کریم جواب همه ی احتیاجات بشر یافت میشود؟ گفتیم پاسخ ما مثبت است؛ زیرا خود قرآن کریم می فرماید: « مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ».[1]
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین، بارئ الخلائق أجمعین ، نحمده و به نستعین ، ونشهد أن لا إله إلا هو وحده لا شریك له ، و نشهد أنَّ محمدًا عبده و رسوله ، علیه و علی آله أفضل الصلاة و السلام و علی صحبه المنتجبین.
عباد الله أوصیكم و نفسي بتقوی الله ، فإنَّ خیر الزاد التقوی.
موضوع بحث این بود که: آیا در دین و متن اصلی آن یعنی قرآن کریم جواب همه ی احتیاجات بشر یافت میشود؟ گفتیم پاسخ ما مثبت است؛زیرا خود قرآن کریم می فرماید: « مَّا فَرَّطْنَا فِي الكِتَابِ مِن شَيْءٍ ثُمَّ إِلَى رَبِّهِمْ يُحْشَرُونَ».[1]
امّا نظریه ی دوم:
گروهی از طرفداران این نظریه قرآن را در حوزهی شرع و احکام آن محدود ساخته اند.[2] امّا بطلان این سخن روشن است. گروهی دیگر قرآن را به توصیف جهان بینی و عقاید و بیان ارزشهای اخلاقی محدود میسازند[3] «اکمال دین» در نظر این گروه عبارت است از تبیین کامل امور معنوی و آخرتی و واگذاردن علوم انسانی و تجربی، از جمله شیوهی حکومت به مردم.
دلایل این گروه و نقد آن:
اول: مسائل علمی نقد پذیر است و طرح آن از دیدگاه قرآن به قدسی بودن قرآن زیان میرساند. این دلیل درست نیست چون آنچه نقد و خطا می پذیرد فقط فهم ما از قرآن است؛ نه خود قرآن.
دوم: پذیرش دین در همهی ابعاد به معنای تعطیلی عقل و اسارت انسان است و این با عقل، شعور و اختیار انسان منافات دارد. این استدلال مخدوش است؛ زیرا «عقل» انسان را به اطاعت از خدای عالم فرا می خواند. تسلیم در برابر خداوند یک عمل اختیاری بوده و نه تنها اسارت نیست؛ بلکه مایهی عزّت و سعادت میباشد
سوم: اگر در مسائل اجتماعی و سیاسی دین ملاک باشد آتش اختلافات شعله ور میشود؛ زیرا دین عامل نزاع و اختلاف است. در جواب می گوییم: پس این همه اختلاف در جوامع لائیک و سکولار که به قول شما مدیریت و سیاست در آن با عقل، علم و تدبیر انسانهاست، برای چیست؟ در دنیای معاصر که اصلا التزامی به دین نیست بالعیان می بینیم که چگونه جهان به ناامن ترین دوران خود رسیده است. آیا این همه مکر و حیله و تهدید کرامت بشر و تباهی و قتل و غارت و فقر و فحشاء در سایهی تئوریهای متخصصین دور از قرآن نبوده است؟ و از آن سو جامعه شناسان و تمدن شناسان بزرگی داریم که دین را عامل انسجام و یکپارچگی جوامع و تمدن ساز میدانند. (آدرس)
نتیجه:
اطلاق و عموم آیات و روایات به گونه ای است که نمیتوانیم قرآن را مقید به احکام یا مقید به اعتقادیات کنیم. براهین عقلی مانند برهان خاتمیت و برهان لطف نیز این معنا را تأیید می کند. قرآن نیز میفرماید: «و نزلنا علیک القران تبییانا لکل شی» [4] یا: «تفصیل کل شیء»[5]علامه حسن زاده آملی مینویسد:«کلمه مبارکهی «کل شی» چیزی را فروگذار نکرده است. پس چیزی نیست که قرآن تبیان آن نباشد. ولی قرآن در دست انسان زبان فهم، تبیان کل شی و زبان کلمات الله بی انتها است. این انسان زبان فهم راسخ در علم است.»[6]
راستی انسان معتقد چگونه این استدلالها را بپذیرد در حالی که: امام رضا (ع) فرمود: مردم ندانستند و دین را نشناختند. خداوند پیامبرش را قبض روح نفرمود، مگر آن که دینش را کامل ساخت. و قرآن را بر او نازل فرمود که در آن تفصیل هر چیزی وجود دارد و همه احتیاجات بشر در آن هست.[7]و امام صادق (ع) فرمود: هر چه که دو تن در آن اختلاف دارند، اصل و بیانی در کتاب خدا در مورد آن موجود است، ولی عقل مردم به آن نمیرسد[8] و مولای متقیان امام علی (ع) در نهج البلاغه فرمود:ذلک القران فاستنطقوه و لن ینطق و لکن اخبرکم عنه الا ان فیه علم ما یأتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائکم و نظم ما بینکم[9].« این قرآن است. آن را به سخن آورید و نخواهید توانست ولی من از آن به شما خبر می دهم. آگاه باشید که دانستنیهای گذشته و آینده تا روز قیامت و دوای درد شما و مسائل شما در قرآن آمده»
دو نکته:
اوّل: هر کدام از متخصصین علوم از اخلاق و فلسفه و عرفان تا روانشناسی و جامعه شناسی و سایر علوم انسانی و تجربی در حقیقت در گوشه ای از آیات قرآن به تفکر پرداختهاند. این علوم به نوبهی خود نوعی تأمل و تفکر در آیات قرآن کریم هستند و ارزشمندند. از این جهت دین با هیچ کدام از علوم مخالفتی ندارد، به شرطی که با قرآن و کلمات اهل بیت مخالف نباشند.
دوم: از آن جا که دانشمندان علوم تجربی ممکن است در فکر و فهم خود اشتباه کنند باید آن را بر قرآن و معصومین علیهم السلام عرضه کنند تا ببینند نصاب درستی را دارد یا نه؟ پس دیگر نمی توان به سلایق شخصی به صورت بی حدّ و حصر مجال داد. عباراتی نظیر «من این گونه می گویم یا معتقدم یا میپسندم» اگر به تأیید قرآن و عترت نرسد با حقیقت اسلام منافات دارد، چنان که در روایت میفرماید: «پایان اسلام تسلیم بودن در برابر فرمان خدا است.» و قطعاً این تسلیم عملی دارای آثار فردی و اجتماعی است که تعلیم و تربیت، شغل، نظام حقوقی، تحصیل، علم و سیاست را در بر می گیرد: « أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ».[10]
[1] . انعام/38: ما هیچ چیزی را در کتاب فروگذار نکردیم سپس همه به سوی پروردگار شان محشور خواهند گردید.
[2] . فخر رازی، تفسیر، ج 12، ص 215- 218 ؛طبرسی، مجمع البیان، ج 6، ص 190 .
[3] . عبدالکریم سروش، فربه تر از ایدئولوژی، ص 48، 58 و 122 . محمد عزة دروزه، تفسیر الحدیث، ج 6، ص 91؛ حبیب الله پیمان، مجله کیان، شماره 5، ص 27 و 28 .
[6] . حسن حسن زاده آملی، انسان و قرآن، ص 9 .
[7] . الجدید فی التفسیر القرآن، شیخ محمد سبزواری، ج 3، ص 29: فی العیون: جهل القوم و خُدعوا عن ادیانهم ان الله لم یقبض نبیه حت اکمل الدین و انزل علیه القرآن فیه تفصیل کل شیء ....و جمیع ما یحتاج الیه کملا. .
[8] . اصول کافی، کلینی، ج 1، ص 78، ح6: ما من امر یختلف فیه اثنان الا و له اصل فی کتاب الله عز وجل و لکن لا تبلیغه عقول الرجال.
[9] . نهج البلاغه، خطبه 158
[10]یوسف/101: تنها تو در دنیا و آخرت مولای منی مرا مسلمان بمیران و مرا به شایستگان ملحق فرما.