در تاریخ 22 ژانویه 2013 نشست دیگری از سلسله جلسات دیالوگ بین ادیان، به منظور تقریب بیشتر میان ادیان ابراهیمی، با حضور نمایندگان و اندیشمندان مسیحی و مسلمان، در مرکز اسلامی هامبورگ برگزار گردید.
در این جلسه که موضوع اصلی مباحث آن « بررسی خطوط کلی اجتهاد در فقه شیعه » بود، امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ، حضرت آیت الله دکتر رمضانی آخرین نظریات علمی و تحقیقات به عمل آمده دراین رابطه را ارائه نمودند.
ایشان در ابتدای این جلسه ضمن ابراز خرسندی از حضور در این نشست علمی، یکی از سیاستهای مرکز اسلامی هامبورگ را تلاش در جهت برگزاری همایشها و جلسات دیالوگ بین ادیان بیان نموده و افزودند: ما همواره بر ضرورت برگزاری جلسات دیالوگ و تقریب بین ادیان با حضور متخصصان ادیان مختلف و در مورد موضوعات گوناگون تاکید داشته و معتقدیم این جلسات برای پیروان همه ادیان سودمند خواهد بود
ایشان در بخش دیگری از مباحث خود از اجتهاد، به عنوان یکی از مسائل مهم اسلامی یاد کرده و افزودند : اجتهاد در لغت از ریشه « جهد » و به معنای کوشش فراوان در انجام دادن کاری و یا به دست آوردن چیزی است. این معنا در تعریف اصطلاحی اجتهاد نیز لحاظ شده است. اجتهاد در معنای عام خود تلاش برای به دست آوردن آموزههای دینی است. این آموزهها شامل اصول دین و عقاید و نیز فروعات و احکام شرعی میشود. البته باید توجه داشت هر تلاشی را برای دستیابی به حقایق دینی نمیتوان اجتهاد نامید، بلکه این تلاش آنگاه اجتهاد نامیده میشود که از مجرای خاص خود باشد، یعنی باید بر پایههایی استوار باشد که خدای متعال آنها را به عنوان ابزار دستیابی به آموزههای دینی پذیرفته باشد.
اما اجتهاد در معنای خاص فقهی خود، تلاش فقیه برای استخراج و استنباط احکام شرعی است. به این معنا که فقیه، برای دستیابی به حکم شرع، در منابع اسلامی که از نظر فقه شیعه، قرآنکریم، سیره و سنت پیامبراکرم ص و ائمه معصومین ع ، اجماع و عقل میباشند، جستجو کرده و حکم مسائل گوناگون را استنباط می نماید.
فقیه برای این استنباط باید چند مرحله را بپیماید. ابتدا باید پیشفرضها و مبانی مورد نیاز را ساماندهی کند. این پیشفرضها و مبانی، مجموعهای از گزارهای ادبی اعم از لغت، صرف و نحو و معانی و بیان، اصول و قواعد فقهیه، تفسیر، تاریخ، رجال و حدیثشناسی و دیگر علوم مورد نیاز اجتهاد است. بدیهی است این مبانی همواره با اجتهاد فقهی همراه بوده و هیچ استنباط فقهی نیست که با این مبانی گره نخورده باشد. فقیه آیات قرآن و روایات رسیده را بررسی میکند. ادلهای را که میتواند از آن حکم را استخراج کند، مطالعه میکند. این ادله را با مبانی اصولی خود و با قواعد کلی میسنجد و تلاش میکند که اگر ادلّه با هم اختلاف یا تعارض داشته باشند، میان آنها جمع کند و اختلاف ادله را با مبانی خود رفع کند.
نکته مهم دیگر آنست که برای اجتهاد و استنباط و تحلیل در هر مسائل گوناگون، صرف این آگاهیها کافی نیست. برای اجتهاد باید به ملکه اجتهاد دست یافت. این ملکه با ممارست و تلاش به دست میآید و هرکسی نمیتواند به آن نائل گردد.
از سوی دیگر یکی از مهمترین نکات مورد توجّه در اجتهاد، تطبیق اصول و قواعدکلی دین با حوادث جدید و مسائل مستحدثه است. امام صادق ع دراین زمینه فرمودند: « انما علينا ان نلقى اليكم الاصول و عليكم ان تفرعوا »[1] یعنی بر عهده ما است كه اصول و قواعد کلّی را به شما القا كنيم و وظيفه شما است كه بر طبق آن اصول، تفريع كنيد.
مجتهد آن متخصصی است که این قدرت را به دست آورده و میداند که موضوعات چگونه تغییر میکنند و چگونه حکم آنها تعیین میشود. در واقع اصطلاح فقه پویا که در آن توجه به نقش زمان و مكان در استنباط احكام شرعی بسیار مهم و حیاتی است، به این معناست که مجتهد در هر زمان و مکانی با توجه به پرسشها و مسائل جدید توانمندی استخراج حکم شرعی را داشته باشد. بحمد الله در فقه شیعه، مجتهد به واسطه منابع غنی، این قدرت و توانمندی را دارد که در هر زمانی، احکام صحیح شرعی را استخراج نماید.
از این رو منظور از مسائل مستحدثه که در اجتهاد پویا در مورد آنها بحث و بررسی صورت میگیرد، مسائلی است که در آثار فقهی کهن آنگونه از آن بحث نشده باشد. به عنوان مثال مسالهای مانند پیوند اعضای شخص فوت شده یا فردی که دچار مرگ مغزی شده است، از جمله مسائل مستحدثه فقهی می باشد که باید دید آیا اصل این کار جایز است یا خیر؟ اگر آری چه شرایطی دارد؟ آیا این کار با کرامت و احترام به انسان سازگاری دارد یا خیر؟ و …
از دیگر نمونه های مسائل مستحدثه می توان به مساله شبیه سازی انسان و یا حیوان، سقط جنین ، تشریح بدن میت، خرید و فروش خون انسان، کشتن مریض به درخواست خودش برای کم کردن درد و رنج بیمار، تلقیح مصنوعی، اهدای جنین به زوج های نابارور، احکام مربوط به دوجنسیها و . . . اشاره نمود.