بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ
العالمين و الحمد لله الذی لا مُضادّ له في مُلكه و لا مُنازِعَ لَهُ في أمره.
الحمدالله الذی لا شريك لَهُ في خلقه ولا شبيه لَهُ في عَظَمَتِه جزء من دعاء
الإفتتاح وصلّی الله علی سيدّنا ونبيّنا محمّد صلّی الله عليه وعلی آله الطاهرين
واصحابه المنتجبين.
عبادالله
! أُوصيكم و نفسي بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
پس از شناختی کلی از ویژگیهای قرآن
به عنوان آخرین نسخه شفابخش الهی، به معارف قرآن می پردازیم. تاکنون به شناختی
بیرونی از قرآن مشغول بودیم، و این کتاب الهی را مورد مطالعه قرار دادیم، و از
امروز به داخل این کتاب وارد خواهیم شد و از داخل به شناخت آن خواهیم پرداخت.
مهمترین پیام خداوند در قرآن «تقوا» و
دعوت به آن است. تمام مطالبی که در قرآن ذکر شده و در خطبه های گذشته آنها را دسته
بندی کرده و مرور کردیم، در خدمت این پیام و برای رساندن انسان به این قله فضیلت و
سعادت است. پیرامون این پیام مهم الهی نکاتی را مورد بحث قرار می دهیم:
مراحل تقوا
تقوا در قرآن کریم در دو مرحله از
حیات انسانها به کار رفته است:
1.
تقوای قبل از ایمان
این مرحله از تقوا به پاکی قلب و صفای
ضمیر مربوط است، که انسان را آماده پذیرش پیام حق می کند. برای تأثیر پذیری از
کلام خداوند و سخنان رسولان الهی باید دلی حق شناس و ضمیری حق پذیر داشت. قرآن
درباره مخاطبان پیامبران الهی موسی، عیسی و رسول اکرم می فرماید:
–
وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ
وَضِيَاءً وَذِكْرًا لِلْمُتَّقِينَ ﴿انبیاء:۴۸﴾
و در حقيقت به موسى و هارون فرقان داديم
و [كتابشان] براى پرهيزگاران روشنايى و اندرزى است.
–
وَقَفَّيْنَا عَلَى آثَارِهِمْ بِعِيسَى
ابْنِ مَرْيَمَ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَآتَيْنَاهُ الْإِنْجِيلَ
فِيهِ هُدًى وَنُورٌ وَمُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ مِنَ التَّوْرَاةِ وَهُدًى
وَمَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ ﴿مائده:۴۶﴾
و عيسى پسر مريم را به دنبال آنان [=پيامبران
ديگر] درآورديم در حالى كه تورات را كه پيش از او بود تصديق داشت و به او انجيل را
عطا كرديم كه در آن هدايت و نورى است و تصديق كننده تورات قبل از آن است و براى پرهيزگاران
رهنمود و اندرزى است.
–
هَذَا بَيَانٌ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ
لِلْمُتَّقِينَ ﴿آل عمران:۱۳۸﴾
اين [قرآن] براى مردم بيانى و براى پرهيزگاران
رهنمود و اندرزى است.
قرآن
کریم در بیان تأثیر سخن انبیاء الهی در دل دو گروه از انسانها، دو نتیجه متضاد را
ارائه می دهد، برای گروهی شفا بخش و هدایتگر است و برای گروهی دیگر خسارت آفرین و
گمراه کننده:
–
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ
شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلَا يَزِيدُ الظَّالِمِينَ إِلَّا خَسَارًا
﴿اسراء:۸۲﴾
و ما آنچه را براى مؤمنان مايه درمان و
رحمت است از قرآن نازل مى كنيم و[لى] ستمگران را جز زيان نمى افزايد.
–
إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ
أَأَنْذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنْذِرْهُمْ لَا يُؤْمِنُونَ ﴿آل عمران:۶﴾
در حقيقت كسانى كه كفر ورزيدند چه بيمشان
دهى چه بيمشان ندهى بر ايشان يكسان است [آنها] نخواهند گرويد.
–
وَلَيَزِيدَنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ مَا
أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ طُغْيَانًا وَكُفْرًا فَلَا تَأْسَ عَلَى الْقَوْمِ
الْكَافِرِينَ ﴿مائده:۶۸﴾
و قطعا آنچه از جانب پروردگارت به سوى
تو نازل شده بر طغيان و كفر بسيارى از آنان خواهد افزود پس بر گروه كافران اندوه مخور.
این مطلب که معارف دینی از سوی پاره
ای از انسانها مورد توجه قرار نمی گیرد بلکه اثر معکوس می دهد و موجب طغیان و کفر
بیشتر آنان می گردد، نشان می دهد که باید ابتدا زمینه مساعدی برای پذیرش حرف حق
فراهم گردد، و گرنه:
شمشیر نیک از آهن بد چون کنــد کسی ناکس به تربیت نشود ای حکیم کس
باران که در لطافت طبعش خلاف نیست در باغ لاله روید و در شوره زار خس
و اینکه قرآن می فرماید «كَانَ النَّاسُ
أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ وَأَنْزَلَ
مَعَهُمُ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ
وَمَا اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ
بَغْيًا بَيْنَهُمْ ﴿بقره:۲۱۳﴾ مردم امتى يگانه بودند پس خداوند پيامبران را نويدآور
و بيم دهنده برانگيخت و با آنان كتاب [خود] را بحق فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه
با هم اختلاف داشتند داورى كند، و جز كسانى كه [كتاب] به آنان داده شد پس از آنكه دلايل
روشن براى آنان آمد به خاطر ستم [و حسدى] كه ميانشان بود [هيچ كس] در آن اختلاف نكرد»
اشاره به همین نکته است. انسانهای بد نهاد در برابر نور انبیاء به دشمنی برمی
خیزند، چرا که نهاد و طینت بد آنها در پرتو روشنایی حق آشکار می گردد:
حق فرستاد انبیا را با ورق تا گزید این دانهها
را بر طبق
پیش ازیشان ما همه یکسان بدیم کس ندانستی که ما نیک و بدیم
قلب و نیکو در جهان بودی روان چون همه شب بود و ما چون شبروان
تا بر آمد آفتاب انبیا گفت ای غش دور
شو صافی بیا
چشم داند فرق کردن رنگ را چشم داند لعل را و سنگ را
دشمن روزند این قلابکان عاشق روزند آن زرهای کان
قلب پهلو میزند با زر به شب انتظار روز میدارد ذهب
با زبان حال زر گوید که باش ای مزور تا بر آید روز فاش
2.
تقوای بعد از ایمان
تقوای بعد از ایمان به معنای عمل به
دستورات دینی و اوامر و نواهی خداوند، دارای مراتبی بوده و طیف گسترده ای را شامل
می شود، که در قرآن به دو مرتبه عالی و دانی آن اشاره شده است:
مرتبه دانی تقوا
مرتبه ابتدائی، نازل و دانی تقوا
آنستکه انسان آن مقدار که می تواند نسبت به انجام واجبات و ترک محرمات اقدام
نماید:
–
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ
تغابن:16
پس تا مى توانيد از خدا پروا بداريد
در این آیه که به انسان دستور می دهد
در حد استطاعت و توان به رعایت تقوا اقدام کند.
مرتبه عالی تقوا
اطاعت از دستورات خداوند آنچنان که
شایسته مقام رابطه عبد و معبود باشد، مرتبه عالی تقوا دانسته شده است:
–
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ
آل عمران:102
اى كسانى كه ايمان آورده ايد از خدا آن
گونه كه حق پرواكردن از اوست پروا كنيد
وصول به این اوج عبودیت و قله تقوا،
البته در حدّ افراد عادی بدون گذراندن مراحل تهذیب نفس و سیر و سلوک الی الله نمی
باشد، و این همان است که پیامبر اکرم از فرشتگان نقل می فرماید که: «سبحانک ما
عبدناک حق عبادتک السلسلة
الصحيحة للألباني: 941 ؛ خدایا تو پاکی و ما تو را آنچنان که حق عبادت تو بود
عبادت نکردیم».