بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله ربّ
العالمين و الحمد لله الذی لا مُضادّ له في مُلكه و لا مُنازِعَ لَهُ في أمره.
الحمدالله الذی لا شريك لَهُ في خلقه ولا شبيه لَهُ في عَظَمَتِه جزء من دعاء
الإفتتاح وصلّی الله علی سيدّنا ونبيّنا محمّد صلّی الله عليه وعلی آله الطاهرين
واصحابه المنتجبين.
عبادالله
! أُوصيكم و نفسي بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه.
گفتیم «خطبه متّقین» کلامی از
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه است که به بیان اوصاف متّقین اختصاص دارد، و در پاسخ
به درخواست همام بن شریح از یاران آن حضرت بیان شده است. امیرالمؤمنین در این خطبه
پس از حمد و ثنای الهی و درود بر رسول اکرم، به سه صفت خالقیت، رازقیت، و عدالت
خداوند اشاره می کند، و سپس به بحث متقین وارد شده و می فرماید: « فَالْمُتَّقُونَ
فيها هُمْ اَهْلُ الْفَضائِلِ؛ پرهیزکاران در این دنیا اهل فضیلت های اخلاقی
هستند» و این فضیلت ها را یکایک بیان می نماید. فضیلت اول که «صحیح و به جا سخن
گفتن» بود را هفته قبل شرح دادیم.
دومین فضیلت: اعتدال و میانه روی
–
مَلْبَسُهُمُ الإقْتِصَاد،
سبک
زندگی آنان با اعتدال همراه است،
«اقتصاد» و مشتقات از ریشه «قصد» در
قرآن چندین بار به کار رفته و در همه جا به معنای اعتدال و میانه روی آمده است.
قرآن کریم می فرماید:
–
وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِنْ
صَوْتِكَ لقمان:19
و در راه رفتن خود ميانه رو باش، و صدايت
را کوتاه کن.
–
وَلَوْ أَنَّهُمْ أَقَامُوا التَّوْرَاةَ
وَالْإِنْجِيلَ وَمَا أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ
وَمِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ مِنْهُمْ أُمَّةٌ مُقْتَصِدَةٌ ﴿مائده:۶۶﴾
و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از
جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است عمل میکردند قطعا از بالاى سرشان [بركات آسمانى]
و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مى شدند از ميان آنان گروهى ميانه رو هستند.
–
وَإِذَا غَشِيَهُمْ مَوْجٌ كَالظُّلَلِ
دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ فَمِنْهُمْ
مُقْتَصِدٌ ﴿لقمان:۳۲﴾
و چون موجى كوه آسا آنان را فرا گيرد
خدا را بخوانند و اعتقاد [خود] را براى او خالص گردانند و[لى] چون نجاتشان داد و به
خشكى رساند برخى از آنان ميانه رو هستند.
–
ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ
اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ
وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ ﴿فاطر:۳۲﴾
سپس اين كتاب را به آن بندگان خود كه
[آنان را] برگزيده بوديم به ميراث داديم پس برخى از آنان بر خود ستمكارند و برخى از
ايشان ميانه رو و برخى از آنان در كارهاى نيك به فرمان خدا پيشگامند.
–
لَوْ كَانَ عَرَضًا قَرِيبًا وَسَفَرًا
قَاصِدًا لَاتَّبَعُوكَ ﴿توبه:۴۲﴾
اگر مالى در دسترس و سفرى [آسان و] كوتاه
بود قطعا از پى تو مى آمدند.
علم اقتصاد را به این جهت به این نام می
نامند که راه مصرف معتدل و بدون ریخت و پاش را بررسی می کند، و در عرف مردم نیز به
کسی که اهل صرفه جوئی و دوری از افراط در مخارج باشد مقتصد می نامند.
«ملبس» در این کلام، تنها به معنای
لباس و پوشش نیست، بلکه به معنای روش، شیوه، و سبک زندگی می باشد. اگر ملبس را به
معنای پوشش و لباس بگیریم معنای کلام حضرت آن است که اهل تقوی در لباس و پوشش خود
اهل میانه روی و اعتدال هستند، و از پوشیدن لباسهای فاخر و فخر فروشی با پوشش می
پرهیزند؛ و اگر به معنای وسیع تر گرفته و مراد از ملبس را شیوه و روش زندگی بدانیم
معنای کلام این می شود که متقین در سبک زندگی اهل میانه روی و اعتدال می باشند و
از افراطی گری دوری می کنند.
قرآن کریم یکی از برتری های امت اسلام
نسبت به سایر امت ها را همین اعتدال و میانه روی می داند، و می فرماید:
–
وَكَذَلِكَ جَعَلْنَاكُمْ أُمَّةً وَسَطًا
لِتَكُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَيَكُونَ الرَّسُولُ عَلَيْكُمْ شَهِيدًا ﴿بقره:۱۴۳﴾
و بدين گونه شما را امتى ميانه قرار داديم
تا بر مردم گواه باشيد و پيامبر بر شما گواه باشد.
«وسط بودن» یک گروه، به معنای قرار گرفتن
در میان دو صنف از جوامع است، که داخل در هیچیک نباشد. و اینکه قرآن کریم، امّت اسلام
را امّتی وسط نامیده و آن را به عنوان ویژگی ستودهای برای این امّت محسوب داشته است،
اشاره به آن دارد که «امت اسلام نسبت به مردم[اهل كتاب و مشركين] همين وضع را دارند،
براى اينكه يك دسته از مردم تنها جانب ماديت را گرفته، جز زندگى دنيا و زخارف و زينت
دنيا چيز ديگرى نميخواهند،…
بعضى
ديگر از مردم تنها جانب روح را تقويت نموده، جز به ترك دنيا و رهبانيت دعوت نمىكنند،
…
و اما
امت اسلام، خدا آن را امتى وسط قرار داد، يعنى براى آنان دينى قرار داد، كه متدينين
به آن دين را بسوى راه وسط و ميانه هدايت مىكند، راهى كه نه افراط آن طرف را دارد،
و نه تفريط اينطرف را، بلكه راهى كه هر دو طرف را تقويت مىكند، هم جانب جسم را، و
هم جانب روح را البته بطورى كه در تقويت جسم از جانب روح عقب نمانند، و در تقويت روح
از جانب جسم عقب نمانند، بلكه ميانه هر دو فضيلت جمع كرده است.»[1]
مفسران قرآن وسط بودن امّت اسلام را به
میانه روی در تمامی امور معنا کرده و آن را مشتمل میدانند بر «میانه روی در تصوّر
و اعتقاد… به معنای عدم غلوّ در تجرّد روحی، و عدم غوطه ور شدن در تقیّدات مادّی؛
و میانه روی در فهم و اندیشه… به معنای عدم جمود ورزیدن بر دانستهها، و عدم تقلید
کورکورانه از هرآنچه نوآوری مینماید؛ و میانه روی در نظم و نسق بخشی به امور… به
معنای عدم رها سازی تمامی امور و واگذاری آن به فهمها و خواستههای مردمان، و عدم
تأکید شدید بر قوانین و سختگیری بر انجام مقرّرات؛ و میانه روی در ارتباطات و روابط
اجتماعی… به معنای عدم فناء شخصیّت و هویّت فردی آحاد در پای مصالح جامعه، و عدم
فروپاشی شخصیّت جامعه در پای مطامع افراد.»[2]
بدین ترتیب اعتدال و میانهروی در تمامی
امور، از مشخـّصههای فرد با تقوی و جامعه و امّت مورد رضایت خدای تبارک و تعالی میباشد.
فرد با تقوی اهل اعتدال و میانه روی است نه اهل افراط و تندروی، و جامعۀ دینی جامعه
ای است که نه غرقه در دنیا طلبی و بهره مندی از حُطام زودگذر دنیاست، و نه یکسره
آن را فرو نهاده و تنها به آخرت خویش بیاندیشد، بلکه جامعه ای است مدرن و متمدّن،
برخوردار از پیشرفته ترین تکنولوژی روز دنیا، و بهرهمند از آخرین دستاوردهای علمی
جهانی، و دارندۀ دانشمندان خبره در تمامی امور؛ و در عین حال جامعه ای با بالاترین
گرایشات معنوی و قوی ترین انگیزه های خدائی، و صاحب همّت هایی بلند در آباد کردن
زندگی اخروی خویش. همان که قرآن کریم می فرماید:
–
وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ
الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا القصص: 77
با آنچه خدايت داده سراى آخرت را بجوى
و سهم خود را از دنيا فراموش مكن
[1] علامه طباطبائى،
الميزان في تفسير القرآن ؛1417؛ ج1، ص319
[2] سيد بن قطب بن ابراهيم
شاذلي؛فى ظلال القرآن؛1412 ق؛ج1، ص131