بسم الله الرحمن الرحيمالحمد
لله ربّ العالمين و الحمد لله الذی لا مُضادّ له في مُلكه و لا مُنازِعَ
لَهُ في أمره. الحمدالله الذی لا شريك لَهُ في خلقه ولا شبيه لَهُ في
عَظَمَتِه جزء من دعاء الإفتتاح وصلّی الله علی سيدّنا ونبيّنا محمّد
صلّی الله عليه وعلی آله الطاهرين واصحابه المنتجبين. عبادالله ! أُوصيكم و نفسي بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه. پنجمین فضیلت: تنها به علم نافع گوش سپردن در
اهمیت علم در مجموعه آموزههای اسلامی سخن گفتیم، و گفتیم که در دیدگاه
رسول اعظم خداوند علم از عبادت و نیکوکاری خالی از معرفت برتر است. توصیه
رسول الله خطاب به امیرالمؤمنین در این زمینه بسیار روشنگر است:- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ: يَا عَلِيُّ، إِذَا تَقَرَّبَ النَّاسُ إِلَى خَالِقِهِمْ بِأَبْوَابِ الْبِرِّ، فَتَقَرَّبْ إِلَيْهِ بِأَنْوَاعِ الْعَقْلِ فَتَسْبِقَهُمُ بِالزُّلَفِ وَالدَّرَجَاتِ، عِنْدَ النَّاسِ فِي الدُّنْيَا وَعِنْدَ اللَّهِ فِي الآخِرَةِیا
علی، آنگاه که مردم از راههای مختلف کار خیر به خداوند تقرب میجویند تو
از راههای مختلف عمل عقلانی به خداوند تقرب بجو، در این حالت تو بر آنها با
درجاتی سبقت خواهی گرفت، هم در دنیا بین مردمان و هم در آخرت در پیشگاه
خداوند.از
طرف دیگر گفتیم علومی که تعبیر «علم غیر نافع» برای آنها بکار رفته است
مورد نهی هستند، تا جائی که در دعای مشهور از پیامبر اکرم نقل شده است:- اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ
بِكَ مِنْ قَلْبٍ لاَ يَخْشَعُ، ومِنْ دُعَاءٍ لاَ يُسْمَعُ، وَمِنْ
نَفْسٍ لاَ تَشْبَعُ، وَمِنْ عِلْمٍ لاَ يَنْفَعُ، أَعُوذُ بِكَ مِنْ
هَؤُلاَءِ الأَرْبَعِ. الصحیح الجامع:رقم1297 خدایا من به تو از چهار چیز پناه می برم، قلبی که خشوع ندارد، و دعائی که شنیده نشود، و نفسی که سیراب نگردد، و علم غیر نافع.حال
سؤال اینستکه ملاک علم نافع و علم غیر نافع چیست، که متقین تنها به علم
نافع گوش می سپارند و تنها آن را به عمق جان خویش راه می دهند؟علم نافع و علم غیر نافع«نافع»
و «غیر نافع» دو وصف متناقض است برای علم که با یکدیگر قابل جمع یا رفع
نیستند، یعنی نمیشود علمی هم نافع باشد و هم غیر نافع، همانطور که نمیشود
نه نافع باشد و نه غیر نافع. پس لاجرم هر دانشی به یکی از این دو وصف متصف
خواهد بود. در سخنان بزرگان دین اسلام نسبت به علم نافع تشویق شده و از
علم غیر نافع برحذر داشته شده است. امیرالمؤمنین علم نافع گوش سپردن را از
فضائل اهل تقوی برمی شمارد، و رسول الله از علم غیر نافع به خدا پناه می
برد.علم از دو حیثیت قابل تقسیم به نافع و غیر نافع است، نخست از حیث خود علم، و دوم از حیث تأثیری که در نفس شخص عالم می گذارد. نافع بودن خود علمعلمی
که در پی حل مشکلی فکری، معیشتی، حیاتی، فردی یا اجتماعی نباشد علمی غیر
نافع خواهد بود. از دید منابع اسلامی «علم برای علم» مطلوب نیست. انباشتن
علم بدون هدف معین و مشخص، مصداق علم غیر نافع است. نافع و غیر نافع در
نسبت با هدف تعیین می گردد. آن یکی مرد دو مو آمد شتاب پیش یک آیینه دار مستطابگفت از ریشم سپیدی کن جدا که عروس نو گزیدم ای فتیریش او ببرید و کل پیشش نهاد گفت تو بگزین مرا کاری فتاداین سؤال و آن جوابست آن گزین که سر اینها ندارد درد دینبرای
افرادی که اهل درد هستند و نیازهای فردی و اجتماعی دیگران جان آنها را به
درد آورده است هر سؤالی مطرح نیست، و اگر در برابر سؤالی قرار بگیرند که در
رفع درد اجتماعی و فردی انسانها کاربردی نداشته باشد وقت خود را صرف پاسخ
یابی به آن نخواهند کرد. آن یکی زد سیلی ای مر زید را حمله کرد او هم برای کید راگفت سیلی زن سؤالت می کنم پس جوابم گوی وانگه می زنمبر قفای تو زدم آمد طراق یک سؤالی دارم اینجا در وفاقاین طراق از دست من بودست یا از قفاگاه تو ای فخر کیاگفت از درد این فراغت نیستم که در این فکر و تفکر بیستمتو که بیدردی همی اندیش این نیست صاحب درد را این فکر هینبسیاری
از اوقات تحقیق ها و پژوهشهای علمی، با همه دقت و ظرافتی که دارد، هیچگونه
مشکل گشایی نمی کند و هیچ هدف معقولی را برآورده نمی سازد. اینگونه
پژوهشها بجز اتلاف وقت و امکانات علمی ثمره دیگری ندارد.عقده را بگشاده گیر ای منتهی عقدهٔ سخت است بر کیسهٔ تهیدر گشاد عقدهها گشتی تو پیر عقدهٔ چندی دگر بگشاده گیرعقدهای که آن بر گلوی ماست سخت که بدانی که خسی یا نیک بختحل این اشکال کن گر آدمی خرج این کن دم اگر آدمدمی نافع بودن علم در تکوین شخصیت عالمعلمی
که شخصیت فرد عالم را گرفتار پاره ای از ناهنجاری های شخصیتی بکند علمی
غیر نافع خواهد بود. در روایات داریم که علم بزرگترین عامل برای دور ماندن
شخص از انوار رحمت الهی است: «العلم هو الحجاب الاکبر؛علم بزرگترین حجاب
است». اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمیخورد. هرچه علم در مغز انسان و قلب انسان انباشته بشود ، انسان را اگر مُهذَّب نباشد، از خدای تبارک و تعالی دورتر میکند. علمی که غرور بیاورد و فرد عالم را به فخر فروشی به دیگران و خود را برتر از انسانها دیدن وادارد، علمی غیر نافع خواهد بود:آن یکی نحوی به کشتی در نشست رو به کشتیبان نهاد آن خودپرستگفت هیچ از نحو خواندی؟ گفت لا گفت نیم عمر تو شد در فنادلشکسته گشت کشتیبان ز تاب لیک آن دم کرد خامش از جوابباد کشتی را به گردابی فکند گفت کشتیبان بدان نحوی بلندهیچ دانی آشنا کردن بگو گفت نی از من تو سباحی مجوگفت کل عمرت ای نحوی فناست زانک کشتی غرق این گردابهاستای که خلقان را تو خر میخواندهای این زمان چون خر برین یخ ماندهایگر تو علامه زمانی در جهان نک فنای این جهان بین وین زمانفقه فقه و نحو نحو و صرف صرف در کم آمد یابی ای یار شگرفگاه
دانش با توجه به تأثیری که در شخصیت فرد عالم می گذارد نه تنها نافع نیست
بلکه مضر است و موجب هلاک فرد عالم می شود. پاره ای از علوم است که برای
افراد فاقد ظرفیت، ندانستن آنها بهتر از دانستن است. هر علمی برای هر کسی
شایستگی آموختن ندارد. پس نافع و غیر نافع بودن علوم نسبت به افراد مختلف
فرق می کند. ممکن است علمی برای فردی نافع باشد و برای دیگری غیر نافع. در
قصه طوفان نوح و پاسخ فرزندش کنعان به دعوت پدر مشاهده می شود که غرور
فرزند نوح به دانش شنای او باعث گردنکشی در برابر پدرش شد، و او را دچار
هلاک گرداند. قرآن می فرماید: – وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَبْ مَعَنَا وَلَا تَكُنْ مَعَ الْكَافِرِينَ؛ قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاءِ قَالَ لَا عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلَّا مَنْ رَحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ ﴿هود:42-۴۳﴾و نوح پسرش را كه در كنارى بود بانگ در داد اى پسرك من با ما سوار شو و با كافران مباش؛ گفت به زودى به كوهى پناه مى جويم كه مرا از آب در امان نگاه مى دارد. گفت امروز در برابر فرمان خدا هيچ نگاهدارنده اى نيست مگر كسى كه [خدا بر او] رحم كند، و موج ميان آن دو حايل شد و [پسر] از غرق شدگان گرديد.همچو کنعان سر ز کشتی وا مکش که غرورش داد نفس زیرکشکه برآیم بر سر کوه مشید منت نوحم چرا باید کشیدکاشکی او آشنا ناموختی تا طمع در نوح و کشتی دوختیکاش چون طفل از حیل جاهل بدی تا چو طفلان چنگ در مادر زدیاز
دید اسلام، علم نافع علمی است که یا برای برآوردن نیازهای واقعی زندگی این
جهان به کار آید، و یا راه سعادت اخروی را به انسان بنماید؛ و در عین حال
او را دچار غرور، از خود بیگانگی و خود فراموشی نکند.صد هزاران فضل داند از علوم جان خود را مینداند آن ظلومقیمت هر کاله میدانی که چیست قیمت خود را ندانی احمقیستجان جمله علمها اینست این که بدانی من کیم در یوم دینآن اصول دین بدانستی ولیک بنگر اندر اصل خود گر هست نیک