بسم الله
الرحمن الرحیم
شناخت
قرآن ۸
اَلْحَمْدُ
لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ
مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ
اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ
بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ
عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله
بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم
عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
گفتیم
که سه سؤال اصلی انسان، که از ابتدای تاریخ اندیشه و خرد متفکران را به خود مشغول
داشته آنستکه ابتدای خلقت کجاست؟ و انتهای آن کجاست؟ و سبب و علت آن چیست؟
روزها فکر من این است و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل
خویشتنم
از کجــا آمـدهام؟ آمدنم بهـر چه
بود؟ به کجا
میروم آخر؟ ننمائی وطنم
مانده
ام سخت عجب کز چه سبب ساخت مرا یا
چه بودست مراد وی ازین ساختنم[۱]
هدف خلقت انسان
دومین
سؤال از سؤالاتى که هر انسان متفکری از خود مىپرسد، این است که: «ما براى چه آفریده
شدهایم»؟ و «هدف آفرینش انسانها و آمدن به این جهان چیست»؟
قرآن
کریم در آیاتی به این پرسش پاسخ میدهد:
–
وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ
إِلاّ لِیَعْبُدُونِ؛ ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْق وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ؛
إِنَّ اللّهَ هُوَ الرَّزّاقُ ذُو الْقُوَّةِ الْمَتِینُ ذاریات:۵۶ -۵۸
من جن و انس را نیافریدم جز براى این
که عبادتم کنند و از این راه تکامل یابند و به من نزدیک شوند ! هرگز از آنها روزى
نمىخواهم و نمىخواهم مرا اطعام کنند! خداوند روزى دهنده و صاحب قوت و قدرت است».
این
چند آیه، در نهایت اختصار و فشردگى پرده از روى حقیقتى که همه خواهان آگاهى از آنند
برمىدارد، و ما را در برابر هدفى بزرگ قرار مىدهد. برای اینکه بدانیم خداوند چرا
انسان را آفرید؟ آیا کمبودى داشت که با آفرینش «انسان» بر طرف مىشد؟! آیا نیازى داشته
که ما را براى پاسخگویى به آن آفریده است؟! دو مقدمه را مطرح میکنیم تا به نتیجه
برسیم:
۱. بدون شک،
هر فرد عاقل و حکیمى که کارى انجام مىدهد، هدفى براى آن در نظر دارد، و از آنجا که
خداوند از همه عالمتر و حکیمتر است، بلکه با هیچ کس قابل مقایسه نیست، باید هدفی
از این کار داشته باشد.
۲. مىدانیم وجود او از هر جهت کامل و بینیاز، و غنى
بالذات است.
پس
طبق مقدمه اول باید قبول کنیم: او هدفى داشته؛ و طبق مقدمه دوم باید بپذیریم که: هدف
او از آفرینش انسان چیزى نیست که بازگشت به ذات پاکش کند.
پس باید این هدف را در بیرون ذات او جستجو کرد، هدفى
که به خود مخلوقات بازگشته و مایه کمال خود آنها باشد. از سوى دیگر در آیات قرآن تعبیرهاى
مختلفى درباره هدف آفرینش انسان به کار رفته است:
أ.
الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ
أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً ملک:۲
همانكه مرگ و زندگى را پديد آورد تا
شما را بيازمايد كه كدامتان نيكوكارتريد
در
اینجا مسأله آزمایش و امتحان انسانها از نظر «حسن عمل»، به عنوان یک هدف معرفى شده
است.
ب.
اللّهُ الَّذِی خَلَقَ سَبْعَ سَماوات
وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ
اللّهَ عَلى کُلِّ شَیْء قَدِیرٌ وَ أَنَّ اللّهَ قَدْ أَحاطَ بِکُلِّ شَیْء عِلْماً
طلاق:۱۲
خدا همان كسى است كه هفت آسمان و همانند
آنها هفت زمين آفريد فرمان [خدا] در ميان آنها فرود مى آيد تا بدانيد كه خدا بر هر
چيزى تواناست و به راستى دانش وى هر چيزى را در بر گرفته است.
در
اینجا «علم و آگاهى از قدرت و علم خداوند» به عنوان هدفى براى آفرینش آسمانها و زمین
و آنچه در آنها است، و از جمله انسان ذکر شده است.
ت.
وَ لَوْ شاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النّاسَ
أُمَّةً واحِدَةً وَ لایَزالُونَ مُخْتَلِفِینَ؛ إِلاّ مَنْ رَحِمَ رَبُّکَ وَ لِذلِکَ
خَلَقَهُمْ هود:۱۱۸-۱۱۹
و اگر پروردگار تو مى خواست قطعا همه
مردم را امت واحدى قرار مى داد در حالى كه پيوسته در اختلافند؛ مگر كسانى كه پروردگار
تو به آنان رحم كرده و براى همين [رحمت] آنان را آفريده است
بر
طبق این آیه، «رحمت الهى» هدف اصلى آفرینش انسان است.
اما
آیه ابتدای بحث تنها روى مسأله «عبودیت و بندگى» تکیه کرده، و با صراحت تمام، آن را
به عنوان هدف نهائى آفرینش جن و انسان، معرفى مىنماید.
اندکى
تأمل در مفهوم این آیات، و آنچه مشابه آن است، نشان مىدهد که هیچ تضاد و اختلافى در
میان آنها نیست، در واقع بعضى هدف مقدماتى هستند، بعضى هدف میانی، و بعضى هدف نهایى،
و بعضى نتیجه آن.
هدف
نهائی همان «عبودیت» است که در آیه مورد بحث به آن اشاره شده، و مسأله «علم و دانش»
و «امتحان و آزمایش» اهدافى هستند که در مسیر «عبودیت» قرار مىگیرند، و «رحمت واسعه
خداوند» نتیجه این عبودیت است.
«حقیقت عبادت» چیست؟
به
این ترتیب، روشن مىشود که انسانها همه براى عبادت پروردگار آفریده شدهاند، اما مهم
این است که بدانیم «حقیقت عبادت» چیست؟آیا تنها انجام مراسمى مانند رکوع و سجود و قیام
و قعود و نماز و روزه منظور است؟ یا حقیقتى است ماوراى اینها؟ هر چند عبادات رسمى نیز
همگى واجد اهمیت هستند.
براى
یافتن پاسخ این سؤال، باید روى واژه «عبد» و «عبودیت» تکیه کرد، و به تحلیل آنها پرداخت.
«عبد» از نظر لغت عرب، به انسانى مىگویند که سر تا پا تعلق به مولا و صاحب خود دارد،
اراده اش تابع اراده او، و خواستش تابع خواست او است. در برابر او مالک چیزى نیست،
و در اطاعت او هرگز سستى به خود راه نمىدهد.
و
به تعبیر دیگر، «عبودیت» ـ آن گونه که در متون لغت آمده ـ اظهار آخرین درجه خضوع در
برابر معبود است، و به همین دلیل، تنها کسى مىتواند معبود باشد، که نهایت انعام و
اکرام را کرده است، و او کسى جز خدا نیست. بنابراین «عبودیت»، نهایت اوج تکامل یک انسان
و قرب او به خدا است. «عبودیت»، نهایت تسلیم در برابر ذات پاک او است. «عبودیت»، اطاعت
بىقید و شرط و فرمانبردارى در تمام زمینه هاست. و بالاخره «عبودیت» کامل آن است که:
انسان جز به معبود واقعى یعنى کمال مطلق، نیندیشد، جز در راه او گام بر ندارد، و هر
چه غیر او است فراموش کند، حتى خویشتن را!
و
این است هدف نهایى آفرینش بشر، که خدا براى وصول به آن، میدان آزمایشى فراهم ساخته
و علم و آگاهى به انسان داده، و نتیجه نهائیش نیز غرق شدن در «اقیانوس رحمت» او است.
جمله
«ما أُرِیدُ مِنْهُمْ مِنْ رِزْق وَ ما أُرِیدُ أَنْ یُطْعِمُونِ»، در حقیقت اشاره
به غناى پروردگار، از هر کس و هر چیز است، و اگر بندگان را به عبودیت خویش دعوت مىکند،
براى این نیست که «سودى» کند، بلکه مىخواهد بر آنها «جودى» کند، به عکس مسأله «عبودیت»
در میان انسانها، زیرا بردگان را براى این انتخاب مىکردند که تحصیل درآمد و رزق و
روزى براى آنها کند، و یا در خانه مشغول خدمت و اطعام و پذیرایى گردد، و در هر دو حال،
سودش عاید آنها شود، و این ناشى از نیاز و احتیاج انسان است، ولى، اینها همه درباره
خداوند بىمعنى است، چرا که نه تنها از همگان بىنیاز است، بلکه نیاز همگان را از لطف
و کرمش تأمین مىکند، و رزاق همه او است.
چرا «جن» در آیه محل بحث مقدم بر «انس» ذکر شده؟
با
این که از آیات قرآن به خوبى استفاده مى شود که انسانها برتر از طائفه جن هستند، با
این حال نام آنها را در آیه فوق بر «انسان» مقدم داشته، ظاهراً این به خاطر آن است
که آفرینش آنها قبل از آفرینش «آدم» بوده، همان گونه که در قرآن کریم مىخوانیم:
–
وَ الْجانَّ خَلَقْناهُ مِنْ قَبْلُ
مِنْ نْارِ السَّمُومِ حجر:۲۷
ما جن را پیش از آن پیش از آفرینش انسان
از آتش سوزان آفریدیم.
سؤال: اگر هدف خلقت «جود» بر بندگان
است، نه سود براى آفریدگار، و این «جود» از طریق تکامل انسانها است، چرا این خداوند
جواد و کریم، از آغاز بندگان را کامل نیافرید؟ تا همگی در جوار قرب او جاى گیرند، و
از برکات نزدیکى به ذات پاکش بهره مند شوند؟
جواب: تکامل انسانى چیزى نیست که
بتوان آن را به «اجبار» آفرید، بلکه راه طولانى و درازى است که انسان ها باید با پاى
خود آن را طى کنند، و با اراده و تصمیم و افعال اختیارى خویش، طرح آن را بریزند.
اگر از کسى به اجبار و با زور سرنیزه، مبلغ هنگفتى براى ساختن یک بیمارستان بگیرند،
این عمل هیچ اثر اخلاقى و تکامل روحى براى او دارد؟ مسلماً نه، اما اگر به اراده و
میل خویش، حتى یک ریال به چنین هدف مقدسى کمک کند، به همان نسبت راه کمال اخلاقى را
پیموده است. و خداوند با اوامر و تکالیف و برنامههاى تربیتى که به وسیله پیامبران
او و نیروى عقل، ابلاغ نموده، این مسیر را براى ما مشخص میکند، تا ما با اختیار و
اراده خویش این راه را بپیماییم.
با
توجه به آنچه گفتیم، به این نتیجه نهائى میرسیم که «عبادت» و «عبودیت خدا» یعنى در
مسیر خواست او گام برداشتن، و روح و جان را به او سپردن، عشق او را در دل جاى دادن،
و خود را به اخلاق او آراستن. و اگر در آیات فوق، «عبادت» به عنوان هدف نهائى آفرینش
معرفى شده، مفهومش همین است، که به تعبیر دیگر به عنوان «تکامل انسانى» از آن یاد مى
شود.
آرى، «انسان کامل» همان بنده راستین خداوند است!
[۱] کلیات شمس تبریزی