بسم الله الرحمن الرحيمالحمد
لله ربّ العالمين و الحمد لله الذی لا مُضادّ له في مُلكه و لا مُنازِعَ
لَهُ في أمره. الحمدالله الذی لا شريك لَهُ في خلقه ولا شبيه لَهُ في
عَظَمَتِه جزء من دعاء الإفتتاح وصلّی الله علی سيدّنا ونبيّنا محمّد
صلّی الله عليه وعلی آله الطاهرين واصحابه المنتجبين. عبادالله ! أُوصيكم و نفسي بتقوی الله و اتّباع امره و نهیه. ششمین فضیلت: آسانی مواجهه با سختیها- نَزَلَتْ أَنْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِي الْبَلاَءِ كَالَّتِي نَزَلَتْ فِي الرَّخَاءِ،در سختی و بلا آنچنان هستند که گویی در آسایش و راحتی قرار دارند.اهل
تقوا از مواجه شدن با مشکلات و سختی ها نمی هراسند بلکه از برخورد با آنها
استقبال می کنند. مواجهه با امور سخت و مشکل برای آنان همچون مواجهه با
امور سهل و آسان، گوارا و خوشایند است. امیرالمؤمنین در خطبه کمیل در بیان
اوصاف برگزیدگان و اولیای خداوند می فرماید:- وَاسْتَلاَنُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَأَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ نهج البلاغه، حکمت144 آنچه برای افراد ناز پرورده دشوار می نماید برای آنان آسان شمرده می شود، و آنچه مایه وحشت جاهلان است برای آنان مأنوس می باشد.راز دشواری و آسانی اموردشواری
و آسانی امور نسبی هستند، و نسبت به افراد مختلف تفاوت می کنند، همچنانکه
نسبت به حالات روحی مختلف یک فرد هم تفاوت خواهد کرد. گاه یک عمل برای
یکنفر سخت است و برای دیگری آسان، یا برای یکنفر امروز سخت است و فردا
آسان. ظرفیت و توان افراد مختلف متفاوت است، و به تعبیر امیرالمؤمنین علیه
السلام «إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا؛ قلوب مردم ظرفهایی است که بهترین آنها با ظرفیت ترین آنان است نهج البلاغه، حکمت144 »، همان طور که ظرفیت و توان یکنفر هم در حالات مختلف متفاوت می باشد. و باز به تعبیر امیرالمؤمنین علیه السلام «كُلُّ وِعَاءٍ يَضِيقُ بِمَا جُعِلَ فِيهِ الْأَ وِعَاءَ الْعِلْمِ، فَإِنَّهُ يَتَّسِعُ بِهِ؛
هر ظرفی با قرار گرفتن چیزی در آن، از ظرفیتش کم می شود، بجز ظرفی که علم
در آن قرار گیرد، که ظرفیت آن بیشتر خواهد شد نهج البلاغه، حکمت202 »اختلاف
روحی یک شخص در حالت گرفتار خود بودن و خود را دیدن، با حالت رهائی از خود
و آزاد از خودخواهی بودن، موجب این تفاوت خواهد بود. آن نفسی که با خودی خود تو شکار پشهای وان نفسی که بی خودی پیل شکار آیدتآن نفسی که با خودی بسته ابر غصهای وان نفسی که بی خودی مه به کنار آیدتآن نفسی که با خودی همچو خزان فسردهای وان نفسی که بی خودی دی چو بهار آیدتجمله بیقراریت از طلب قرار تست طالب بیقرار شو تا که قرار آیدتانسان
با رها شدن از خود و اتصال به معدن فیض الهی آنچنان قدرتی می یابد که هیچ
دشواری برای او دشوار نباشد. آنگاه که انسان عارف واصل مظهر قدرت خدا شد،
دیگر کارهایی که برای دیگران سخت یا آسان است برای او تفاوتی نخواهد داشت،
به همان ترتیب که برای خداوند چنین تفاوتی در کارها وجود ندارد. – قال النبي صلى الله عليه و آله و سلم: إن الله قال: ما تقرب إلي عبدي بشيء أحب إلي مما افترضت عليه، وما يزال عبدي يتقرب إلي بالنوافل حتى أحبه، فإذا أحببته كنت سمعه الذي يسمع به، وبصره الذي يبصر به، ويده التي يبطش بها، ورجله التي يمشي بها بخاری: رقم6502 بنده
من به هیچ چیز محبوب تر از واجبات به من تقرب نمی یابد، و بنده من دائماً
با نافله ها به من تقرب می جوید تا جائی که من دوستدار او می شوم، و آنگاه
من گوش او می شوم که با آن می شنود، و چشم او می شوم که با آن می بیند، و
دست او می شوم که با آن کار می کند، و پای او می شوم که با آن راه می رود- فرازی از مناجات شعبانیه: إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ، حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِخدایا
انقطاع کامل را به من ارزانی نما، و دیدگان قلوب ما را با نور نظر کردن به
خودت نورانی کن، تا دیدگان قلوب حجاب های نورانی را بدرد و به معدن عظمت
الهی واصل گردد.آن یکی آمد در یاری بزد گفت یارش کیستی ای معتمدگفت «من»، گفتش برو هنگام نیست بر چنین خوانی مقام خام نیسترفت آن مسکین و سالی در سفر در فراق دوست سوزید از شررپخته گشت آن سوخته پس باز گشت باز گرد خانهٔ همباز گشتحلقه زد بر در به صد ترس و ادب تا بنجهد بیادب لفظی ز لببانگ زد یارش که بر در کیست آن گفت بر در هم «تو»یی ای دلستانگفت اکنون چون منی پس اندر آی نیست چون جای دو من در یک سرایآنگاه
که کسی به این مقام برسد و از اولیاء الله بگردد، آن زمان دیگر به تعبیر
قرآن کریم هیچ ناگواری و اندوهی برای او تحقق نخواهد یافت. «أَلَا إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ؛ آگاه باشيد كه بر دوستان خدا نه بيمى است و نه آنان اندوهگين مى شوند یونس:۶۲ »انسان به طور طبیعی به سمت بدیها کشش دارد، و خوبیها برای او ناگوار است. قرآن کریم می فرماید:- زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ﴿آل عمران:۱۴﴾دوستى خواستنيها[ى گوناگون] از زنان و پسران و اموال فراوان از زر و سيم و اسبهاى نشاندار و دامها و كشتزار[ها] براى مردم آراسته شده است.و
علمای اخلاق، نتیجه تربیت اخلاقی را سهل شدن انجام امور سخت می دانند. و
متقین کسانی هستند که با تهذیب اخلاق یا طی کردن مراحل سیر و سلوک معنوی،
به درجاتی رسیده اند که کار سخت و آسان برای آنان بی تفاوت شده است.