اوصاف متّقین (۲۲)
تاریخ : ۳۰.۰۸.۲۰۱۹
بسم الله الرحمن الرحيم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ
قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
نوزدهمین فضیلت: شفا یافتن از قرآن
– یَحَزُنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ، وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ،
به وسيله آن، جان خويش را محزون مى سازند و داروى درد خود را از آن مى طلبند.
هجدهمین فضیلتی که در کلام امیرالمؤمنین دیدیم انس اهل تقوی با قرآن ، و تلاوت با ترتیل قرآن توسط متقین بود. و اکنون امام علیه السلام در بیان نوزدهمین فضیلت پرهیزگاران، به شفا جستن از قرآن اشاره میکند. طبق سخن امیرالمؤمنین، برخورد اهل تقوی با قرآن به منزله نسخه شفابخشی است که انسان نیازمند به یافتن داروی معالجه بیماریهای خود، آن را با اشتیاق و دقت مطالعه میکند. چنین فردی به هر آیهای که میرسد چنان احساس میکند که گویا هم اکنون به خود او نازل شده است، و خود را مخاطب آن آیه میداند، لذا حضرت در ادامه سخن خود به بیان احوال چنین افرادی هنگام تلاوت قرآن پرداخته و میفرماید:
– فَإِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَشْوِیقٌ رَکَنُوا إِلَیْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَیْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبُ أَعْیُنِهِمْ
هنگامى که به آيه اى مى رسند که در آن، تشويق است (تشويق به پاداشهاى بزرگ الهى در برابر ايمان و عمل صالح) با اشتياق فراوان بر آن تکيه مى کنند و چشم جانشان با علاقه بسيار در آن خيره مى شود و گويى آن بشارت را در برابر چشم خود مى بينند.
اهل تقوی هنگامیکه آیهای میخوانند که خدا در آن آیه انسانها را تشویق کرده است طمع پیدا می کنند، مانند آیات بهشت که در آن نعمت های بهشت یاد شده، و خداوند وعده داده که اگر واجبات و محرمات را رعایت کنید به چنین نعمتهایی خواهید رسید، طمع می کنند که با رعایت تقوای الهی به آن جایگاه برسند.
– وَ إِذَا مَرُّوا بِآیَةٍ فِیهَا تَخْوِیفٌ أَصْغَوْا إِلَیْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِیرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِیقَهَا فِی أُصُولِ آذَانِهِمْ
و هنگامى که به آيه اى مى رسند که بيم و انذار در آن است (انذار در برابر گناهان) گوشهاى دل خويش را براى شنيدن آن باز مى کنند و گويى فريادها و ناله هاى زبانه هاى آتش دوزخ در درون گوششان طنين انداز است!
و هنگامیکه آیه ای میخوانند که در آن تخویف و تهدید است، و خداوند انسانها را از مخالفت فرمانش ترسانده، این افراد با گوشِ دل به طرف این آیه توجه میکنند که ببینند چه میخواهد بگوید، و این گفته را وارد دل میکنند ومی ترسند از این که نکند در اثر مخالفت تقوا گرفتار این عذابها شوند.
– فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَکُفِّهِمْ وَ رُکَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ
آنها قامت خود را در پيشگاه خدا خم مى کنند (و به رکوع مى روند) و پيشانى و کف دست ها و سر زانوها و نوک انگشتان پا را (به هنگام سجده) بر زمين مى گسترانند.
خوب آدم نماز خوان چه کار می کند؟ اول روی قدم می ایستد، بعد به رکوع خم میشود ، کمر منحنی میکند، بعد از سر از رکوع برمیدارد پیشانی روی مهر میگذارد، زانویش را، نوک انگشتانش را روی زمین می گذارد به سجده میرود. یعنی اهل تقوی با قرائت قرآن حال نماز پیدا می کنند و به درگاه خداوند روی می آورند.
– یَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِی فَکَاکِ رِقَابِهِمْ
و آزادى خويش را از پيشگاه خداوند متعال درخواست مى کنند.
متقین خدا را عبادت می کنند و آزادی می طلبند نسبت به آنچه که خدا نمیخواهد متقین گرفتار آن گردند.
راز حزن اهل تقوی
فاصله داشتن انسان از درگاه خداوند و نرسیدن به جایگاه شایسته بندگی او، در دل اهل تقوا و معرفت اندوه و غم جانکاهی ایجاد می کند که به تعبیر امیرالمؤمنین از عذاب آتش سوزان جهنم غیر قابل تحمل تر است:
– فَهَبْنِي يَا إِلهِي وَسَيِّدِي وَمَوْلاَيَ وَرَبِّي، صَبَرْتُ عَلَىٰ عَذَابِكَ، فَكَيْفَ أَصْبِرُ عَلَىٰ فِرَاقِكَ،
خدای من، گیرم من بر عذاب تو صبر کنم، چگونه فراقت را تاب بیاورم.
شاید اسرار گریه های شبانه رسول الله و ائمه اطهار در راز و نیازهای عارفانه شان به درگاه الهی را با همین حزن و اندوه فراق بتوان فهم نمود. سوز و گدازی که در اشعار شاعران عارف دیده می شود ریشه در همین احساس فراق و جدائی دارد.
درد عشقی کشیده ام که مپرس زهر هجری چشیده ام که مپرس
گشته ام در جهان و آخر کار دلبری برگزیده ام که مپرس
آن چنان در هوای خاک درش می رود آب دیده ام که مپرس
فرد با تقوا که مراحل سلوک الی الله را طی می کند و به مقام لقاء الله می رسد، قلبش اندوهگین است که مبادا این لذت وصال حق را از دست بدهد و مجدداً به فراق دچار گردد. عارف سالک تا به معشوق نرسیده، اندوه فراقش با امید وصال همراه است، ولی اندوهی که در مقام وصال و قرب جان عارف را در خود می فشارد و همچون کابوسی او را می آزارد دیگر آن امید را هم با خود ندارد، و لذا جانسوزتر است:
محنت قرب ز بعد افزون است جگر از هیبت قرب ام خون است
هست در قرب همه بیم زوال نیست در بعد جز امید وصال
لغزیدن انسان و فرو افتادن او، هرچه از نردبام معرفت بالاتر رفته باشد، سهمگین تر خواهد بود. قرآن کریم بلعم باعورا را معرفی می کند، که به مقام مستجاب الدعوه رسیده بود و گرفتار اغوای شیطان شد و با سر به زمین خورد:
– وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ ﴿اعراف:۱۷۵﴾
و خبر آن كس را كه آيات خود را به او داده بوديم براى آنان بخوان كه از آن عارى گشت آنگاه شيطان او را دنبال كرد و از گمراهان شد.
شخص متقی نگران و اندوهگین از این خطر بزرگی است که او را تهدید می کند، این سخن که به پیامبر اکرم منسوب است (اگرچه در انتساب آن به پیامبر اشکالاتی وارد کرده اند) که «النَّاسُ كُلُّهُمْ مَوْتَى إِلا الْعَالِمُونَ، وَالْعَالِمُونَ كُلُّهُمْ هَلْكَى إِلا الْعَامِلُونَ، وَالْعَامِلُونَ كُلُّهُمْ غَرْقَى إِلا الْمُخْلِصُونَ، وَالْمُخْلِصُونَ عَلَى خَطَرٍ عَظِيمٍ؛ تمامی مردم خواهند مرد مگر عالمان، و تمامی عالمان هلاک خواهند شد مگر عاملان، و تمامی عاملان غرق خواهند شد مگر مخلصان، و مخلصان هم گرفتار خطر عظیمی هستند» ناظر به چنین نگرانی و اندوه عظیمی است.
معنای محزون کردن جان با قرآن کریم، اینستکه اهل تقوی با تلاوت قرآن و تدبر در معانی آن، مانع از غفلت و فراموشی خود می شوند، و همواره دو حزن قبل از وصال حق و بعد از آن را در جان خود زنده نگه می دارند.