تاریخ : ۲۷.۰۹.۲۰۱۹
بسم الله الرحمن الرحيم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ
قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
بیست و سومین فضیلت: تعالی روحی
– يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى ومَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ ويَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا ولَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ،
بيننده مى پندارد كه آنها بيمارند در صورتيكه بيمارى ندارند و (چون سخنانى كه به آنها پى نمى برد از ايشان مى شنود) مى گويد پرت و ديوانه اند در صورتيكه ديوانه نيستند بلكه امر بزرگى (انديشه قيامت) با ايشان آميخته شده است.
اهل تقوی در رفتار اجتماعی و در سخنان با دیگران تفاوتهایی دارند، که گاه برای افراد عادی قابل درک نیست، و آنان را با معیارهای رفتاری خودشان که می سنجند دیوانه می پندارند. این تفاوت و تعالی روحی به سه صورت تحقق می یابد:
- فعالیت بیش از حد
افراد عادی از انجام کارهای سخت و طاقت فرسا ابا دارند و سعی می کنند کارهای ساده تر را انتخاب نمایند، ولی اهل تقوا مسئولیت چنین کارهائی را می پذیرند و ابائی از آن ندارند. امیرالمؤمنین در خطبه کمیل درباره افراد شایسته برای حمل علوم اهلبیت می فرماید:
– وَاسْتَلاَنُوا مَا اسْتَوْعَرَهُ الْمُتْرَفُونَ وَأَنِسُوا بِمَا اسْتَوْحَشَ مِنْهُ الْجَاهِلُونَ، وَصَحِبُوا الدُّنْيَا بِأَبْدَانٍ أَرْوَاحُهَا مُعَلَّقَةٌ بِالْمَحَلِّ الْأَعْلَى. (نهج البلاغه، حکمت ۱۴۳)
و سختى و دشوارى اشخاص به ناز و نعمت پرورده را سهل و آسان يافته اند و به آنچه (رنج و تنگدستى و گرفتارى كه) نادانان دورى گزينند انس و خو گرفته اند، و با بدنهائى كه روحهاى آنها بجاى بسيار بلند (رحمت خدا) آويخته در دنيا زندگى ميكنند.
- مشغول به خود بودن
انسان بى عيب غير از معصومان وجود ندارد. بعضى عيوب كمترى دارند و بعضى بيشتر، بنابر اين عقل و درايت ايجاب مى كند انسان به جاى اينكه به عيب ديگران بپردازد به اصلاح عيب خويش مشغول باشد، و انسانهای باتقوا آنچنان به اصلاح نفس خویش مشغول هستند که مجال پرداختن به دیگران را ندارند.
اصولاً كسى كه به اصلاح عيب خويش مى پردازد مجالى براى عيب جويى ديگران نمى بيند واگر مجالى هم داشته باشد شرم مى كند که به عيب جويى ديگران بپردازد. امیرالمؤمنین می فرماید «مَنْ نَظَرَ فِي عَيْبِ نَفْسِهِ اشْتَغَلَ عَنْ عَيْبِ غَيْرهِ؛هر که در عیب خود بنگرد، عیب دیگران را از یاد ببرد (نهج البلاغه، حکمت ٣٤٦)» و نیز می فرماید: «طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيبُهُ عَنْ عُيوبِ النَّاسِ؛ خوشا به حال كسى كه اشتغالش به عيوب خود، او را از اشتغال به عيوب مردم بازدارد. (نهج البلاغه، خطبه۱۷۶)»
امام صادق علیه السلام مى فرمايد:
– ثَلاثَةٌ فِى ظِلِّ عَرْشِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ يوْمَ لا ظِلَّ إِلاَّ ظِلُّهُ:
رَجُلٌ أَنْصَفَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ؛
وَرَجُلٌ لَمْ يُقَدِّمْ رِجْلاً وَلَمْ يُوَخِّرْ رِجْلاً أُخْرَى حَتَّى يَعْلَمَ أَنَّ ذَلِکَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ رِضًى أَوْ سَخَطٌ؛
وَرَجُلٌ لَمْ يعِبْ أَخَاهُ بِعَيبٍ حَتَّى ينْفِى ذَلِکَ الْعَيبَ مِنْ نَفْسِهِ فَإِنَّهُ لا ينْفِى مِنْهَا عَيباً إِلاَّ بَدَا لَهُ عَيبٌ آخَرُ؛
وَكَفَى بِالْمَرْءِ شُغُلاً بِنَفْسِهِ عَنِ النَّاسِ؛
سه گروه در سايه عرش خدا در روز قيامت هستند در آن روزى كه سايه اى جز سايه او نيست:
كسانى كه عدالت را درمورد حقوق خود با ديگران رعايت مى كنند؛
و كسانى كه گامى جلو و گامى به عقب نمى گذارند مگر اينكه بدانند رضاى خدا در آن است يا خشم او؛
و كسانى كه هيچ عيب را بر برادر خود نگيرند مگر اينكه نخست آن عيب را از خود دور سازند زيرا انسان هيچ عيبى را برطرف نمى سازد مگر اينكه عيب ديگرى از خودش براى او ظاهر مى شود؛
و مشغول شدن هر کسی به رفع عیب خودش کافیست که او را از پرداختن به عيوب ديگران باز دارد.
البته منظور این سخنان معصومین ترك عيبجويى است، ولی بيان كردن عيب ديگران به عنوان نهى از منكر و براى اصلاح آن صفات و آن هم به گونه اى كه به احترام و شخصيت آنان برنخورد كارى است بسيار پسنديده و در بسيارى از موارد، واجب.
- آخرت اندیشی در همه کار
اهل تقوا در همه کار، در اندیشه نتیجه اخروی آن می باشند. در زمانی که عموم مردم به دنیا مشغولند و به شادیها و غصه های زندگی دنیوی شادمان یا غمگین می باشند، پرهیزگاران همه چیز را با معیارهای جهان آخرت می سنجند. شادی و غم آنان از جنس غم و شادی مردم عادی نیست. اندیشه، فکر و دغدغه آنان با سایرین متفاوت است. امور معاد، خوف از سوء عاقبت، مهابت موقف حساب، خجلت از قصور و تقصیر و … آنان را در خود فرو برده است.
امیرالمؤمنین علی علیه السلام توجه به تاریخ گذشتگان و تأمل در آثار آنان را دستمایه تذکر حقایقی می کند که آدمی در زندگی غالبا آنها را نادیده می گیرد، و برخلاف آنها عمل می کند؛ و می فرماید:
– أوَلَیسَ لکم فی آثار الأوّلین مُزدَجَر، و فی آبائکم الماضین تبصرة و مُعتبَرة إن کنتم تعقلون؟! أوَلَم تَرَوْا إلی الماضین منکم لایرجعون، وإلی الخلف الباقین لایَبْقَون؟!… ألا فاذکروا هاذم اللذات و منغّض الشهوات… و استعینوااللّه علی أداء واجب حقّه… (نهج البلاغه، خطبه۹۹)
آیا در آثار بجا مانده از پیشینیان و نیز در پدران شما که از جهان رفته اند چنانچه بنگرید و بیندیشید مایه های بینایی و عبرت و پرهیز نیست؟! آیا نمی بینید که رفتگانتان باز نمی گردند و فرزندانتان جاودان نمی زیند؟!..
… هان! پس زمانی که شتابان به سوی اعمال ناشایست خیز برمی دارید، مرگ را که بر هم زننده لذّات، ویرانگر شهوات و پاره کننده رشته آمال و آرزوهاست به یاد آورید و از خدای متعال، برای ادای حقوق واجب وی، و شکر نعمت بیشمارش، یاری طلبید…
مولوی مردی را که در چنگال شیر گرفتار آمده مثال می زند، که شیر او را به دندان گرفته و به بیشه می برد تا لحظاتی بعد او را بدرد. او در این احوال به چه می اندیشد؟ آیا روح و فکر او با امر بزرگی در نیامیخته است؟ آیا همه جانش در تسخیر اندیشه بزرگی نیست؟ اهل تقوی همواره در چنین حالی به سر می برند، که با احوال بی خبران بی شباهت است:
آنچنان که ناگهان شیری رسید مرد را بربود و در بیشه کشید
او چه اندیشد در آن بردن ببین تو همان اندیش ای استاد دین
می کشد شیر قضا در بیشه ها جان ما مشغول کار و پیشه ها
آنچنانک از فقر می ترسند خلق زیر آب شور رفته تا به حلق
گر بترسندی از آن فقرآفرین گنجهاشان کشف گشتی در زمین
جمله شان از خوف غم در عین غم در پی هستی فتاده در عدم