خطیب: حجت الاسلام والمسلمین دکتر مفتح امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ
تاریخ : 01.11.2019
بسم الله الرحمن الرحيم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ
قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سومین نشانه متقین: اعتقاد یقینی
- وَ إِیماناً فِی یَقِینٍ،
و داراى ايمانى مملوّ از يقين.
ایمان مرتبه ای بالاتر از اسلام است. با ادای شهادتین فرد به اسلام وارد می شود و احکام مسلمانی بر او تحقق می یابد، ولی هر مسلمانی مؤمن نیست. قرآن می فرماید:
- قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ يَرْتَابُوا وَجَاهَدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ ﴿الحجرات:14-۱۵﴾
[برخى از] باديه نشينان گفتند ايمان آورديم، بگو ايمان نياورده ايد ليكن بگوييد اسلام آورديم، و هنوز در دلهاى شما ايمان داخل نشده است، و اگر خدا و پيامبر او را فرمان بريد از [ارزش] كارهايتان چيزى كم نمى كند خدا آمرزنده مهربان است؛ در حقيقت مؤمنان كسانى اند كه به خدا و پيامبر او گرويده و [ديگر] شك نياورده و با مال و جانشان در راه خدا جهاد كرده اند اينانند كه راستگویانند.
اسلام تنها اقرار به زبان و عمل ظاهری است ولی ایمان چیزی است که در قلب استقرار پیدا می کند. ایمان آنستکه به آدمی امن و اطمینان می بخشد و دل او را آرام می کند. ایمان انسان را از اضطراب، دلهره، سردرگمی، قلق، تشویش و نگرانی نسبت به سرنوشت و آینده رها می کند. کسی که به مبدأ هستی ایمان و باور قلبی داشته باشد، و بداند که «لا مُؤَثِّرَ فِي الْوُجُودِ إلّا اللّه» دیگر دچار نگرانی نمی شود، بلکه حرف دل او اینستکه:
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کاین غم ازوست
پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است که برین در همه را پشت عبادت خم ازوست
سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم ازوست
ایمان دارای درجاتی است، و بسیاری از ایمان ها با یقین همراه نیستند. اهل یقین بسیار کم هستند. کمترین نعمتی که خداوند میان مردم قسمت کرده است یقین است، به همین سبب اشخاص مؤمن ممکن است از دین خارج شوند و به کفر برسند. قرآن می فرماید:
- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْرًا لَمْ يَكُنِ اللَّهُ لِيَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِيَهْدِيَهُمْ سَبِيلًا ﴿نساء:۱۳۷﴾
كسانى كه ايمان آوردند سپس كافر شدند و باز ايمان آوردند سپس كافر شدند آنگاه به كفر خود افزودند قطعا خدا آنان را نخواهد بخشيد و راهى به ايشان نخواهد نمود.
اختلاف درجات ایمانی افراد و تفاوت ایمانها آثار عملی متفاوتی خواهد داشت. نمی توان از همه مؤمنان انتظار عمل یکسانی را داشت، و البته چون ایمان اهل تقوی دارای استواری و استحکام است، عمل آنان نیز بدون سستی و با صلابت خواهد بود. ایمان یقینی شجاعت آور است، ضعف و تردید در مقام عمل به چنین مؤمنانی راه ندارد. استواری و صلابت پیامبران الهی نیز به سبب این بود که ایمان آنان با یقین همراه بود.
هر که از خورشید باشد پشت گرم سخت رو باشد نه بیم او را نه شرم
هر پیمبر سخت رو بد در جهان یکسواره کوفت بر جیش شهان
ابراهیم علیه السلام، آن پیامبر بزرگ و سر سلسله انبیاء توحیدی، در زمان رسالت و پیامبری، با آنکه رسول برگزیده الهی بود از خداوند نشانه های یقین آور طلب می کند:
- قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ أَرِنِي كَيْفَ تُحْيِي الْمَوْتَى قَالَ أَوَلَمْ تُؤْمِنْ قَالَ بَلَى وَلَكِنْ لِيَطْمَئِنَّ قَلْبِي ﴿بقره:۲۶۰﴾
ابراهيم گفت: (پروردگارا، به من نشان ده؛ چگونه مردگان را زنده مى كنى؟) فرمود: (مگر ايمان نياورده اى؟) گفت: (چرا، ولى تا دلم آرامش يابد.).
یقین بسیاری از مردم «ظاهری» و «غیر حقیقی» است. تصور میکنند یقین دارند، در حالیکه نشانه یقین در آنان دیده نمی شود. همه انسانها ظاهراً به وجود مرگ یقین دارند. هیچکس نیست که در این مورد که دیر یا زود خواهد مرد کمترین تردیدی داشته باشد. اما این یقین در اعمال او چه تاثیری دارد؟ اعمال چه تفاوتی دارد با کسی که هیچ اعتقادی به مرگ نداشته باشد؟ این یقین، یقین ظاهری، تقلیدی و پوشالی است. امیرالمؤمنین وجود یقین و ایمان واقعی را در گرو بروز نشانه های آن می داند و می فرماید:
- الْإِيمَانُ أَنْ تُؤْثِرَ الصِّدْقَ حَيْثُ يَضُرُّكَ عَلَى الْكَذِبِ حَيْثُ يَنْفَعُكَ، وَ أَلَّا يَكُونَ فِي حَدِيثِكَ فَضْلٌ عَنْ عَمَلِكَ، وَ أَنْ تَتَّقِيَ اللَّهَ فِي حَدِيثِ غَيْرِكَ (نهج البلاغه، حکمت455)
ايمان آن است كه راست گويى را در آن جا كه به زيان توست بر دروغ گويى در آن جا كه به سود توست مقدم دارى، و اين كه گفتارت بيش از عملت نباشد، و به هنگام سخن گفتن درباره ديگران تقواى الهى را پيشه كنى.
طبق این سخن امیرالمؤمنین اولین علامت ایمان حقیقی «راستگوئی» و صداقت است، اگرچه صداقت موجب ضرر برای انسان باشد. فرد مؤمن هیچگاه برای رسیدن به منافع خود به دروغ متوسل نمی شود، و هرگز از راستگوئی دست بر نمی دارد.
علامت دوم چنین مؤمنی «عدم خودنمائی دروغین» است. فرد متقی ادعایی بیش از عملش نخواهد داشت و راضی نخواهد شد او را به دلیل کاری که نکرده است ستایش کنند.
- لَا تَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَفْرَحُونَ بِمَا أَتَوْا وَيُحِبُّونَ أَنْ يُحْمَدُوا بِمَا لَمْ يَفْعَلُوا فَلَا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفَازَةٍ مِنَ الْعَذَابِ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ ﴿آل عمران:۱۸۸﴾
البته گمان مبر كسانى كه بدانچه كرده اند شادمانى مى كنند و دوست دارند به آنچه نكرده اند مورد ستايش قرار گيرند قطعا گمان مبر كه براى آنان نجاتى از عذاب است [بلكه] عذابى دردناك خواهند داشت.