بسم الله الرحمن الرحيم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ
قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه

یازدهمین نشانه متقین:
وَنَشَاطاً فِي هُدىً،
و در راه هدايت با نشاط هستند،
معنای هدایت
کلمه هدایت در قرآن و نهج البلاغه، در مقابل هوی و هوس به کار رفته است، و به دنبال هدایت بودن اهل تقوی به این معناست که آنان از هوی و هوس و فرمان نفس پیروی نمی کنند. امیرالمؤمنین درباره عمل امام زمان درباره مردمان زمان ظهور می فرماید:
يَعْطِفُ الْهَوَى عَلَى الْهُدَى إِذَا عَطَفُوا الْهُدَى عَلَى الْهَوَى؛ وَ يَعْطِفُ الرَّأْيَ عَلَى الْقُرْآنِ إِذَا عَطَفُوا الْقُرْآنَ عَلَى الرَّأْيِ (نهجالبلاغه، خطبه۱۳۸)
او خواسته هاى دل را پيرو هدايت قرار مى دهد در زمانى که مردم هدايت را پيرو خواسته هاى دل قرار داده اند، و رأى و فکر خود را پيرو قرآن مى سازد در آن زمان که مردم قرآن را تابع فکر خود قرار مى دهند.
آدمیانی هدایت یافته اند که از فرمانبرداری هوی رهایی یافته باشند. کسی که هوی و هوس خود را معبود خویش قرار دهد طبعاً حق یا ناحق بودن کارهایی که انجام می دهد برای او اهمیت نخواهد داشت و از طریق هدایت دور خواهد افتاد، و همین است معنای عدم تقوی. به تعبیر مولوی:
تازه کن ایمان نی از گفت زبان ای هوی را تازه کرده در نهان
تا هوی تازه ست ایمان تازه نیست کاین هوی جز قفل آن دروازه نیست
معنای نشاط
نشاط در مقابل کسالت است، و در لغت به معنای سبک و سریع عمل کردن می باشد. اهل تقوا در راه خدا و انجام عباداتی که ایشان را به رضوان پروردگار واصل می سازد با آرامش خاطر، سبک بال و آسان حرکت می کنند و هرگز در این مسیر دچار کسالت و غفلت نمی شوند.
این از یقین ایشان به وعده هایی که خدا به متّقین داده است نشأت می گیرد، به خلاف منافقان که به فرموده قرآن کریم «إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا؛ منافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آنكه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند با كسالت برخيزند با مردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند (نساء:۱۴۲)»، وانسان های ریاکار که در خلوت خود نسبت به انجام فرامین الهی و عبادات مختلف کسل هستند ولی در میان مردم حالت نشاط به ایشان دست می دهد.
امیرالمؤمنین می فرماید:
ثَلَاثُ عَلَامَاتٍ لِلْمُرَائِي: يَنْشَطُ إِذَا رَأَى النَّاسَ، وَ يَكْسَلُ إِذَا كَانَ وَحْدَهُ، وَ يُحِبُّ أَنْ يُحْمَدَ فِي جَمِيعِ أُمُورِهِ (کافی، ج٢، ص٢٩٥)
انسان ریاکار سه علامت دارد: وقتی مردم را می بیند نشاط پیدا می کند و هر گاه تنها شد کسل می شود و دوست دارد در تمامی کارهایش مورد ستایش دیگران قرار گیرد.
یقین و باور متّقین نسبت به راهی که در آن قدم بر می دارند و نتایج آن، و فهمیدن این مطلب که دنیا محلّ گذر و آزمایش بوده و دوره آن بسیار کوتاه و زود گذر می باشد، و آخرت محلّ بقاء و زندگی حقیقی است، ایشان را نه تنها در مسیر هدایت ثابت قدم می کند بلکه نیروی محرّکه ای است که در آن ها ایجاد نشاط می نماید.
از سوی دیگر سنّت خداوند آن است که انوار محبّتش را در مسیر بندگی بر قلب و جان بنده تابانده و هر چه می گذرد او را عاشق و شیدای خود می نماید تا به مقام اخلاص رسیده و می گوید: «إِلَهِي مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ عِقَابِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي ثَوَابِكَ وَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُكَ؛ پروردگارا! من به خاطر ترس از عقاب و طمع در ثواب تو را عبادت نکردم بلکه چون تو را سزاوار عبادت یافتم عبادتت نمودم.» (بحار الأنوار، ج٤١، ص١٤) این عبد عاشق در مقام بندگی به جایی رسیده که حتّی اگر بهشت و دوزخی هم نباشد ذرّه ای از عباداتش کاسته نمی شود و لحظه ای فکرِ خروج از بندگی خدا در ذهن ملکوتیش ورود پیدا نمی کند. این همان نشاطی است که امیرالمؤمنین را با وجود رسیدگی های شبانه به ایتام و مساکین و کار های سخت و روزه داری روز و …، باز هم در دل شب و کنج تنهائی و خلوت، با ذوق و عطش به نجوای شبانه با پروردگار می کشاند.
اهل تقوا چنان در مسیر بندگی و هدایت شتاب دارند و اهل نشاط اند که هر گاه فرصتی برای عبادت و بندگی بیشتر فراهم شود برای ایشان به منزله فصل رویش و بهار است. عشق و محبّتشان به معبود بیش از پیش جوانه می زند و شکوفا می شود. فصل زمستان طبیعت برایشان بهار است. امام صادق علیه السّلام می فرماید:
الشِّتَاءُ رَبِيعُ الْمُؤْمِنِ يَطُولُ فِيهِ لَيْلُهُ فَيَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى قِيَامِهِ، وَ يَقْصُرُ فِيهِ نَهَارُهُ فَيَسْتَعِينُ بِهِ عَلَى صِيَامِهِ (الأمالي (للصدوق) ص٢٣٧)
زمستان، بهارِ مؤمن است، (زیرا) شب هایش بلند است و او از این بلندی شب ها برای قیام به عبادت بهره می برد و روزهایش کوتاه است و او برای روزه داری از آن استفاده می کند.

اقسامِ نشاط در هدایت
١-نشاط در هدایت و ارشاد نفس: بدین معنا که اهل تقوا در کسب علم، انجام عبادات اعمّ از واجب و مستحبّ و ترک منهیّات اعمّ از حرام و مکروه به هدف پیمودن مسیر هدایت و رشد، با نشاط و بدون کسالت هستند و به بیان دیگر برای جلب رضایت پروردگار ذوق و نشاط دارند.
٢-نشاط در هدایت دیگران: یعنی متّقین خود خواه نیستند، نسبت به گمراهی و جهالت مردم بی تفاوت نیستند. فساد و تباهی مردم ایشان را رنج می دهد و دلشان را به درد می آورد و از طرفی امر به معروف و نهی از منکر را وظیفه شرعی خود می دانند لذا هم به جهت بی تفاوت نبودن و دغدغه داشتن و هم به خاطر عَزم بالا در انجام تکلیف شرعی، در راه هدایت و کمک به گمراهان و یا کسانی که از روی جهل در دام شیاطین انس و جنّ اسیر گشته اند، از هیچ کاری فرو گذار نمی کنند و سبک و با نشاط در این راه قدم بر می دارند.
طبق سخن قرآن کریم، رسول خدا در هدایت و نجات مردم از وادی گمراهی نه تنها نشاط داشتند بلکه حریص بودند:
لَقَدْ جاءَكُمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَؤُفٌ رَحِيمٌ (توبه:۱۲۸)
به يقين رسولى از خود شما به سويتان آمد كه رنج هاى شما بر او سخت است و اصرار بر هدايت شما دارد، و نسبت به مؤمنان رئوف و مهربان است.
امام زین العابدین علیه السّلام در بخشی از دعای هر روز ماه مبارک رمضان به درگاه خدا عرضه می دارند:
اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي فِيهِ الْجِدَّ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْقُوَّةَ وَ النَّشَاط (الكافي، ج٤، ص٧٦)
خدایا! در این ماه جدّیّت، تلاش، نیرو و نشاط را روزیم کن.


