بسم الله الرحمن الرحيم
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ
قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سیزدهمین نشانه متقین:
- يَعْمَلُ الْأَعْمَالَ الصَّالِحَةَ وَهُوَ عَلَى وَجَلٍ،
اعمال نيك را انجام مى دهد در حالی که ترسان است،
امیرالمؤمنین بار دیگر به مقام خوف متّقین اشاره می کند امّا قدری متفاوت از آن چه پیش از این بیان نموده بود، زیرا قبلاً در باره مطلق بحث «خوف» صحبت شد امّا این جا از ترس حتّی هنگام انجام عمل صالح سخن به میان آمده است.
مراتب خوف
- خوف در حال گناه: اینکه فردی در حال ارتکاب گناه یا پس از آن و یا از خدای متعال بترسد، یک ارزش است و از وجود روح ایمان در نهاد انسان خبر می دهد؛
- خوف در حال غفلت: اینکه انسانی که گناه نمی کند امّا مشغول عبادت و بندگی پروردگار هم نیست، به خاطر غفلت و اتلاف فرصت هایی که به او عنایت شده، به خوف از خداوند دچار شود؛
- خوف در حال عبادت: کم تر پیش می آید که انسان به هنگام اطاعت از خدا و انجام عمل صالح هم از خدای متعال بترسد، زیرا کسی که خود را در مسیر بندگی و انجام فرمان پروردگار می بیند معمولاً نه تنها نمی ترسد بلکه خود را مستحقّ پاداش های الهی می داند.

اهل تقوی حتّی در انجام عبادات نیز خائف اند. عمل صالح انجام می دهند و در عین حال می ترسند که مبادا در مقام بندگی و اطاعت خداوند کوتاهی نموده و مقام قرب الهی را از دست بدهند.
محنت قرب ز بعد افزون است جگر از هیبت قرب ام خون است
هست در قرب همه «بیم زوال» نیست در بعد جز «امید وصال»
آتش «بیم» دل و جان سوزد شمع «امید» روان افروزد
متّقین تا روز حساب و قیامت که پرده ها کنار رفته و خوب و بد اعمال روشن گردد اطمینانی به اعمال خود ندارند. همین سبب شده تا حتّی به هنگام عبادت و انجام عمل صالح نیز با وجود امید به رحمت خداوند، از کوتاهی و تقصیر در عمل خویش هراسان باشند. این صفت در متّقین مانع از ورود آفاتِ عبادت در وجود ایشان می شود.
آفات عبادت
امیرالمؤمنین می فرماید: «لِكُلِ شَيْءٍ آفَةٌ؛ برای هر چیزی آفتی است (عيون الحكم و المواعظ (لليثي) ص٤٠٢)». در روایات اسلامی دو چیز آفت عبادت معرّفی شده است:
- «فترة» به معنای ضعف و سستی. پیامبر اکرم می فرماید: «آفَةُ الْعِبَادَةِ الْفَتْرَةُ؛ آفت عبادت ضعف و سستی است (المحاسن، ج١، ص١٧)».
- ۲. «ریاء» و خودنمائی. امیرالمؤمنین می فرماید: «آفة العبادة الرّياء؛ آفت عبادت ریاء و خود نمائی است (غررالحكم و دررالكلم، ص٢٧٨)».
اهل تقوا می ترسند که مبادا عبادت و عمل صالحی را که به درگاه خدا تقدیم کرده اند مورد رضایت پروردگار نباشد به همین جهت نامه عمل خود را پر از حسنات ندیده و همیشه خود را محتاج انجام عمل صالح می بینند، لذا در این مسیر از هیچ تلاشی فرو گذار نکرده و سستی به خرج نمی دهند.
خداوند در قرآن کریم این حقیقت را بیان فرموده و می فرماید:
- وَالَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَقُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ؛ أُولَئِكَ يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَهُمْ لَهَا سَابِقُونَ ﴿مؤمنون:۶۰-۶۱﴾
و كسانى كه آنچه را دادند [در راه خدا] مى دهند در حالى كه دلهايشان ترسان است [و مى دانند] كه به سوى پروردگارشان بازخواهند گشت؛ آنانند كه در كارهاى نيك شتاب مى ورزند و آنانند كه در انجام آنها سبقت مى جويند.
اینچنین است که اهل تقوا چون از قبولی عمل خود اطمینان ندارند لذا هیچ گاه به اعمال صالح خویش نبالیده و آن را در معرض نمایش دیگران قرار نمی دهند. تمام دغدغه و نگرانی ایشان از آن است که مبادا به تصور انجام عمل صالح مرتکب معصیت و تقصیر شده و خود را دچار هلاکت ابدی سازند. و نتیجه این نگرانی در هنگام عمل صالح آن است که از آفت سستی و ریاء در امان می مانند. این ترس و نگرانی بیجا نیست، بلکه قرآن کریم می فرماید:
- قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالاً؛ الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعاً ﴿کهف:۱۰۳-۱۰۴﴾
بگو آيا شما را از زيانكارترين مردم آگاه گردانم؛[آنان] كسانى اند كه كوشششان در زندگى دنيا به هدر رفته و خود مى پندارند كه كار خوب انجام مى دهند
این ویژگی باعث می شود که متقین از رذائل اخلاقی دیگری چون تکبّر، غرور، عُجب، خود برتربینی، و تحقیر دیگران نیز در امان باشند. زیرا کسی که خود را صاحب کمالی می داند که در دیگران کم تر یافت می شود کم کم زمینه این صفات بد اخلاقی در او به وجود می آید. امّا اهل تقوا از آن جائی که خود را در برابر عظمت و کبریائی پروردگار خوار و کوچک می بینند و حتّی در پذیرش و قبولی عبادات و اعمال صالح خود نزد خداوند متعال اطمینانی نداشته و هراسانند لذا زمینه ای برای ابتلاء به این رذائل اخلاقی ندارند، و لذا امیرالمؤمنین در بیان صفات متّقین، سوّمین صفتی را که معرّفی می فرماید، ویژگی تواضع متّقین است (مَشیُهُمُ التَّواضُعُ) و تواضع ضدّ صفت تکبّر، غرور و عجب است.

در باره امام سجّاد علیه السّلام نوشته اند: به هنگام انجام مناسک حجّ و زمانی که مشغول تلبیه گفتن (لبّیک اللهمّ لبّیک …) بود، ناگهان از روی شتری که بر آن سوار بود بی هوش روی زمین افتاد و پس از به هوش آمدن وقتی در باره علّت این حالت از آن بزرگوار سؤال کردند حضرت فرمود: ترسيدم پروردگارم در پاسخم بگويد: لا لبّيك و لا سعديك. (شرح نهج البلاغه (ابنميثم)، ج٣، ص٧٦٣)
حضرت اباعبدالله الحسین علیه السّلام در مناجات معروف عرفه به پروردگار متعال عرضه می دارد: «إِلَهِي مَنْ كَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِيَ فَكَيْفَ لَا يَكُونُ مَسَاوِيهِ مَسَاوِي؛ خدای من! کسی که محاسن و نیکوئی هایش سراپا عیب و نقص است، چگونه نواقص و عیوبش عیب نباشد؟! (إقبال الأعمال (ط-القديمة)، ج١، ص٣٤٨) ».
