اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
هفدهمین نشانه متقین:
- يُصْبِحُ فَرِحاً … بِمَا أَصَابَ مِنَ الْفَضْلِ وَ الرَّحْمَةِ،
شب را به صبح می رساند در حالی که شادمان است … به خاطر فضل و رحمتى كه به او رسيده است،
شادی حالت درونی و قلبی خوش آیندی است که ما آن را در بسیاری از شرایط در خویش می یابیم. این حالت در چهره و ظاهر انسان به صورت طراوت و شادابی آشکار می شود. شادی را می توان حالت نشاط و هیجان مثبتی دانست که تحت تأثیر عوامل مختلف به انسان عارض مى شود، حالتی که در آن، روح انسان به درجه رضایت و گشایش مى رسد.
شادی و نشاط یک نیاز انسانی است. اساس جهان هستی و پدیده های آن به گونه ای طراحی شده است که در آدمی شادی ایجاد کند. علاوه بر عوامل طبیعی همچون بهار با طراوت، صبح پر لطافت، آبشار زیبا، گل های رنگارنگ، می توان ایمان، پرهیز از گناه، احساس نزدیکی به خدا، مبارزه با نگرانی، تبسم و خنده، مزاح و شوخی، بوی خوش، پوشیدن لباس های روشن، حضور در مجالس شادی، دیدار دوستان، ورزش، کار و تلاش، سیر و سفر، تفریح، تلاوت قرآن، تفکر در آفریده های خداوند، و صدقه دادن را در زمره عواملی بر شمرد که حالت شادی و نشاط را در انسان پدید می آورند.
چهار چیز هر آزاده را ز غم بخرد تن درست و خوی نیک و نام نیک و خرد
هر آن که ایزدش این چار چیز روزی کرد سزد که شاد زیَد جاودان و غم نخورد
اسلام و شادی
دین اسلام موافق نشاط و شادی است، و در آیات و روایات توصیه فراوانی به کار، تلاش، و نشاط شده است. اسلام با توجه به نیازهای اساسی انسان، شادی و نشاط را تحسین و تایید کرده است. قرآن زندگی با نشاط و شادی را نعمت و رحمت خدا تلقی فرموده و گریه و ناله را خلاف رحمت و نعمت خداوند دانسته است.
روزی رسول خدا دستور داد تمام مسلمانان برای شرکت در نبرد دفاعی علیه کافران و مشرکان بسیج شوند. عده ای با بهانه های مختلف از شرکت در این لشکرکشی خودداری و از فرمان خدا و پیامبر اکرم تخلف کردند! خداوند در قرآن می فرماید:
- فَرِحَ الْمُخَلَّفُونَ بِمَقْعَدِهِمْ خِلَافَ رَسُولِ اللَّهِ وَكَرِهُوا أَنْ يُجَاهِدُوا بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَقَالُوا لَا تَنْفِرُوا فِي الْحَرِّ قُلْ نَارُ جَهَنَّمَ أَشَدُّ حَرًّا لَوْ كَانُوا يَفْقَهُونَ؛فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلًا وَلْيَبْكُوا كَثِيرًا جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ ﴿توبه:81-۸۲﴾
بر جاى ماندگان به [خانه] نشستن خود پس از رسول خدا شادمان شدند و از اينكه با مال و جان خود در راه خدا جهاد كنند كراهت داشتند و گفتند در اين گرما بيرون نرويد بگو اگر دريابند آتش جهنم سوزانتر است؛ از اين پس كم بخندند و به جزاى آنچه به دست مى آوردند بسيار بگريند.
اینکه خداوند آرزوی کم خندیدن و زیاد گریستن برای نافرمانان می کند، حکایت از این حقیقت دارد که خنده به عنوان یکی از عوامل نشاط، امر طبیعی و فطری است، و خداوند می خواهد به عنوان کیفر، نافرمانان از این نعمت محروم باشند.
توصیفات قرآن در خصوص بهشت نیز حاکی از آن است که اسلام بر نشاط و شادی مهر تأیید نهاده، و خداوند برای شادکردن انسان ها، بهشت را این چنین قرار داده است. قرآن عوامل شادی و نشاط را مخصوص مؤمنان دانسته و می فرماید:«قُلْ مَنْ حَرَّمَ زینَةَ اللّهِ الَّتی أَخْرَجَ لِعِبادِهِ وَ الطَّیِّباتِ مِنَ الرِّزْقِ؟ قُلْ هِیَ لِلَّذینَ آمَنُوا فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا خالِصَةً یَوْمَ الْقِیامَةِ؛ بگو [در برابر کسانی که بسیاری از مواهب زندگی را تحریم می کردند] ای پیغمبر! چه کسی حرام کرده است زینت و آرایش و زیبایی هایی را که خداوند از درون طبیعت برای بندگانش بیرون کشیده، و روزی های پاک و مواهب پاک را؟ بگو: این مواهب پاک و این زیبایی ها برای مردم با ایمان در همین زندگی دنیا و در زندگانی جاوید آخرت قرار داده شده است. (اعراف: ۳۲)»
معصومان علیهم السلام نیز بر شادی و نشاط تأکید کرده اند. امام رضا علیه السلام می فرماید: «اجتهدوا في أن يكون زمانكم أربع ساعات: ساعة لمناجاة الله، وساعة لأمر المعاش، وساعة لمعاشرة الاخوان والثقات الذين يعرّفونكم عيوبكم ويخلصون لكم في الباطن، وساعة تخلون فيها للذاتكم في غير محرم، و بهذه الساعة تقدرون على الثلاث؛ ساعات کوشش کنید اوقات شما چهار زمان باشد: وقتی برای عبادت و خلوت با خدا، زمانی برای تأمین معاش، ساعتی برای معاشرت با برادران مورد اعتماد و کسانی که شما را به عیب هایتان واقف می سازند و در باطن به شما خلوص و صفا دارند و وقتی را هم به تفریحات و لذایذ خود اختصاص دهید و از شادی ساعت های تفریح، نیروی لازم برای عمل به وظایف وقت های دیگر را تأمین کنید. (بحارالانوار، ج۷۵، ص۳۲۱)»
شادی و بهجت معنوی، مثل شادی مناجات با خدا برای اولیای خدا، یا شادی حل و کشف مسائل علمی برای دانشمندان، بسیار گواراتر و لذت بخشتر از این شادی های دنیوی و ظاهری است. مولوی در ادبیات عرفانی ما نمونه ای است از عارفان شاد و با نشاطی که هیچ ردّی از غم و گلایه در اشعار آنها مشاهده نمی شود، بخلاف برخی دیگر که اشعار آنها سراسر غم و گلایه است. مولوی می گوید:
باده غمگینان خورند و ما ز می خوشدل تریم رو به محبوسان غم ده ساقیا افیون خویش
خون ما بر غم حرام و خون غم بر ما حلال هر غمی کو گرد ما گردید شد در خون خویش
و حتی در ابتدای مثنوی که سخن از شکایت است، آن را فقط انعکاس دهنده فراق ها و جدائی ها و بیانگر ناله های مردمان می داند نه شکایت و گلایه واقعی، بدون اینکه خود او از چیزی شکوه داشته باشد:
بشنو این نی چون شکایت میکند از جداییها حکایت میکند
کز نیستان تا مرا ببریدهاند در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
شادی متقین در هنگامی است که توفیق طاعت خداوند را پیدا کند و از گناه دوری گزیند؛ امیرالمؤمنین میفرماید:«سُـرورُ المُؤمنِ بطاعَةِ رَبّـهِ وَ حُزنُهُ عَلی ذَنبِـه؛ شادی مؤمن، به سبب طاعت پروردگارش است و حزنش بر گناه و عصیان است.(غررالحکم و درر الکلم، ج1، ص516)» و نیز میفرماید: «فَلْیَکُنْ سُرُورُکَ بِمَا نِلْتَ مِنْ آخِرَتِکَ وَ لْیَکُنْ أَسَفُکَ عَلَى مَا فَاتَکَ مِنْهَا؛ باید شادی تو برای چیزی باشد که برای آخرت انجام دادهای و حزن و غمت بر چیزی که از آخرتت از دست رفته است (نهج البلاغه، نامه22)»