اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ

ثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون

اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه

هجدهمین نشانه متقین:

  • إِنِ اسْتَصْعَبَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ فِيمَا تَكْرَهُ لَمْ يُعْطِهَا سُؤْلَهَا فِيمَا تُحِبّ،

هرگاه نفس او در انجام وظائفى كه خوش ندارد سركشى كند او هم از آن چه دوست دارد محرومش مى‏ سازد،

اگر نفس انسان با تقوا در انجام عبادات و حسنات از او اطاعت نکند و در عوض تمایل به سیّئات داشته باشد، او خواسته نفس را اجابت ننموده و از او اطاعت نمی کند، بلکه او را وادار به خلاف خواسته اش می نماید و نتیجه آن است که متّقی با نفس خود به جهاد می پردازد زیرا می داند که نفسش دشمن اوست.

جهاد با نفس

پیامبر اکرم صلّی‏ الله علیه و آله لشکری برای جهاد اعزام کردند، وقتی بازگشتند حضرت به ایشان فرمود: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ. قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ صلّی الله علیه و آله وَ مَا الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ؟ قَالَ جِهَادُ النَّفْسِ؛ آفرین به قومی که جهاد کوچک تر را تمام کردند و (اینک) جهاد بزرگ تر باقی مانده است. گفته شد: ای رسول خدا! جهاد بزرگ تر چیست؟ حضرت فرمود: جهاد با نفس.(کافی، ج5، ص12)»

سازش و تسلیم در برابر دشمن قسم خورده، از سستی هایی است که انسان را به ورطه هلاکت می کشاند. تنها راه نجات از دشمن مبارزه و مقابله با اوست. پیامبر اکرم صلّی‏ الله علیه و آله می فرماید: «أَعْدَى‏ عَدُوِّكَ‏ نَفْسُكَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيْك؛ دشمن ترین دشمنانت نفسی است که بین دو پهلویت قرار گرفته است.‏(مجموعه ورّام، ج1، ص59)».

نفس انسان مانند اسب سرکشی است که اگر صاحبش مهار و عنان آن را محکم نگیرد، او را به درّه هلاکت پرتاب خواهد کرد. هر قدر با او کنار آیی، جری تر شده و در دشمنی خود کوتاهی نمی کند. امیرالمؤمنین علی علیه السّلام می فرماید: «لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ‏ فَتَذْهَبَ بِكُمُ الرُّخَصُ مَذَاهِبَ الظَّلَمَةِ؛ نفس هایتان را آزاد و رها نسازید که این رها بودن نفوس، شما را به راه های ظالمین می کشاند.( نهج البلاغة (صبحي صالح)، ص١١٧) ».

اهل تقوا با نفس خود به مبارزه برخاسته و هر گاه سرکشی های او را شاهد باشند برای تأدیبش اقدام می کنند و در این راستا او را از خواسته هایش محروم می نمایند. این تأدیب نفس در واقع یکی از مراحل «مرابطه» است که به معنای آماده باش و مراقبت هميشگى در برابر حملات شيطان و هوس هاى نفس سركش می باشد. خدای سبحان در قرآن کریم دستور به مرابطه داده و می فرماید:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ (آل عمران:200).

اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد! (در برابر مشكلات و هوس ها) استقامت كنيد! و در برابر دشمنان (نيز)، پايدار باشيد و از مرزهاى خود، مراقبت كنيد و از خدا بپرهيزيد، شايد رستگار شويد!

مارگیری رفت سوی کوهسار                      تا بگیرد او به افسونهاش مار

او همی‌جستی یکی ماری شگرف                 گرد کوهستان و در ایام برف

اژدهایی مرده دید آنجا عظیم                       که دلش از شکل او شد پر ز بیم

مارگیر اندر زمستان شدید                         مار می‌جست اژدهایی مرده دید

مارگیر آن اژدها را بر گرفت                     سوی بغداد آمد از بهر شگفت

او ز سرماها و برف افسرده بود         زنده بود و شکل مرده می‌نمود

آفتاب گرم‌سیرش گرم کرد                         رفت از اعضای او اخلاط سرد

مرده بود و زنده گشت او از شگفت               اژدها بر خویش جنبیدن گرفت

نفست اژدرهاست او کی مرده است               از غم و بی آلتی افسرده است

اژدها را دار در برف فراق                        هین مکش او را به خورشید عراق

برای تحقق مرابطه، انسان باید به محاسبه نفس خویش بپردازد پیش از آن که در قیامت مأموران الهی به حساب و کتاب اعمال او مشغول شوند. که امام صادق علیه السّلام می فرماید: «فَحَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ‏ أَنْ‏ تُحَاسَبُوا عَلَيْهَا؛به محاسبه نفوس خود بپردازید پیش از آن که (در دادگاه الهی) به حساب آن ها رسیدگی شود.‏(من لايحضره الفقيه، ج‏٤، ص٤١٠)»

محاسبه نفس که اصل در مرابطه است احتیاج به مقدّماتی دارد که باید انجام شود تا محاسبه مفید واقع شده و ثمر دهد:

١-مشارطه

عقل و نفس انسان مانند دو شریک هستند که وارد معامله ای می شوند و ابتدا شرط و شروط خود را بیان می نمایند. نفس برای عقل مانند شریک یا غلامی است که برای عقل کار می کند. در حقیقت عقل در مسیر آخرت حُکم تاجری را دارد که سودش در تجارت اخروی خود تنها تزکیه نفس است. خدای متعال می فرماید: «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها، وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها؛ هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده، و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته نوميد و محروم گشته است.( شمس: ٩-١٠) ».

هر لحظه از لحظات عمر انسان گوهر نفیسی است که هیچ عوض و جایگزینی ندارد که با آن می توان گنجی از خزینه های بی انتهای معرفت، محبّت و رضوان پروردگار را به دست آورد، پس به پایان رسیدن این فرصت ها در حالی که از آن ها استفاده نشده و یا در مسیر هلاکت و گمراهی به کار گرفته شده باشد، خسران عظیمی است که دیگر قابل جبران نخواهد بود. پس سزاوار است هر روز بعد از نماز صبح، انسان ساعتی خلوت نموده تا با نفس خود به مشارطه بنشیند. و به نفس خود بگوید: من از حیث بضاعت جز این عمر کوتاه چیز دیگری ندارم و اگر این بضاعت از دستم برود دیگر سرمایه خود را از دست داده ام. این روز جدیدی است که خدای عزّ و جلّ به من مهلت داده و این نعمتی است که از جانب او روزیم شده. اگر مرده بودم الآن از خدا عاجزانه طلب می کردم که حتّی برای یک روز مرا باز گرداند تا عمل صالح انجام دهم. پس ای نفس! گمان کن از دنیا رفته ای و خدا دوباره به تو مهلت داده و بازگشته ای، پس بپرهیز از آن که این روز را ضایع و تباه سازی.

٢-مراقبه

پس از آن مشارطه، زمان مراقبت از نفس است. نفس امّاره دائم دستور به نافرمانی خداوند می دهد و اگر کنترل او از دست انسان خارج شود صاحب خود را به هلاکت می کشاند. نفس اماره به طور کلّی از سه حال خارج نیست:

یا مشغول طاعت و عبادت است، که در این حالت باید مراقب او بود تا با نیّت فاسد و غیر الهی موجب فساد آن عمل عبادی نگردد؛

و یا گرایش به گناه و نافرمانی دارد، که در این صورت سریع باید با یاد خدا و این که خداوند شاهد و ناظر بر تمامی اعمال انسان است او را از ارتکاب گناه بازداشت، و اگر به گناه آلوده شده است سریع او را مجبور به توبه و جبران خطا نمود؛

و یا مشغول به امر مباحی می شود مثل غذا خوردن و یا خوابیدن، که در این مورد هم باید با انجام آدابی مانند شروع با نام خدا و … مراقب بود که انجام عمل مباح، مایه غفلت از یاد خدا و طمع نفس به ارتکاب گناه نگردد.

پس از مشارطه و مراقبه، نوبت محاسبه است، و باید در پایان روز ساعتی را برای حساب و کتاب نفس اختصاص داد، که خدای سبحان در قرآن کریم می فرماید: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ لْتَنْظُرْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَ اتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِما تَعْمَلُونَ؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد از (مخالفت) خدا بپرهيزيد و هر كس بايد بنگرد تا براى فردايش چه چيز از پيش فرستاده و از خدا بپرهيزيد كه خداوند از آنچه انجام مى‏ دهيد آگاه است!(حشر:١٨)».

امام صادق علیه السّلام در باره ضرورت محاسبه نفس می فرماید: «لَيْسَ مِنَّا مَنْ‏ لَمْ‏ يُحَاسِبْ‏ نَفْسَهُ‏ فِي كُلِّ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ خَيْراً [حَسَناً] اسْتَزَادَ اللَّهَ مِنْهُ وَ حَمِدَ اللَّهَ عَلَيْهِ وَ إِنْ عَمِلَ شَرّاً اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْهِ؛ از ما نیست کسی که در هر روز به محاسبه نفسش نپردازد پس اگر کار خیر (نیکی) انجام داده از خداوند طلب زیادی کند و شکر او را به جای آورد و اگر عمل شرّی انجام داده از آن استغفار نموده و به سوی خدا توبه کند.(الزهد، ص٧٦)».‏

 

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Post comment