اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ

و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون

اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه

 

بیست و دومین نشانه متقین:

  • تَرَاهُ … قَلِيلًا زَلَلُهُ،

لغزشش را کم می بینی،

«زلل» به معنای «لغزیدن» است، و می تواند دارای سه معنا باشد: ١-گناه 2-سهو و اشتباه 3-ترک أولی

گام اوّل در تحصیل ملکه تقوا، ترک گناه است که از آن به عدالت نیز تعبیر می شود. فقهاء عدالت را به معنای «ترک گناهان کبیره و عدم اصرار بر گناهان صغیره» می دانند. انبیاء و ائمّه اطهار علیهم السّلام که دارای مقام عصمت می باشند از ارتکاب هرگونه گناه کبیره و صغیره مبرّا هستند، ولی دیگر انسان ها از ارتکاب گناه مصون نیستند. در میان انسان های غیر معصوم نیز افرادی که در ترک گناه بیش از دیگران کوشش می کنند و به مقام عدالت می رسند از درجات بالاتری نزد خدای متعال برخوردار می باشند.

پائین ترین درجه اهل تقوا مقام عدالت است که فرد متّقی از ارتکاب گناه کبیره پرهیز نموده و هر گاه از او گناه صغیره ای هم صادر شود، سریع توبه نموده و اصراری بر تکرار آن ندارد. لذا لغزش اگر از نوع گناه کبیره باشد با اصل مقام متّقین سازگار نیست، به همین جهت در این جا لغزش از جنس معصیت و گناه، باید همان گناهان صغیره ای باشد که چون اهل تقوا بر انجام آن اصرار ندارند، کمتر و یا به عبارت دیگر به ندرت از ایشان سر می زند.

سهو و اشتباه نیز از مواردی است که اولیاء معصوم خدا از آن مبرّا هستند. اگر پیامبر یا امام، معصوم از اشتباه و خطا نباشد، چگونه می تواند در افعال و گفتار و حتّی سکوتش، مرجع و مقتدای مردم باشد؟! زیرا هر لحظه احتمال اشتباه او داده می شود و همین امر موجب بی اعتمادی مردم می گردد. به همین دلیل پیامبران و امامانِ هدایت، که اسوه و الگوی بشریّت در تمامی جهات هستند باید همچنان که معصوم از گناه هستند، معصوم از اشتباه و سهو هم باشند تا مردم بتوانند در تمامی جهات به ایشان اعتماد نموده و مسیر هدایت و بندگی را از ایشان بیاموزند.

حال سؤال این جاست که به طور قطع اهل تقوا چون معصوم نیستند پس مرتکب اشتباه نیز می شوند، امّا آیا اشتباهات ایشان از دیگران کم تر است؟ پاسخ آن است که از ایشان اشتباه نیز کم تر از دیگران سر می زند و دلیل آن این است که زمینه های اشتباه را در خودشان به حداقلّ رسانده اند. قرآن کریم به اهل تقوا وعده می دهد که « يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ ايد اگر از خدا پروا داريد براى شما [نيروى] تشخيص [حق از باطل] قرار مى‏ دهد(انفال:۲۹)»

در مورد ترک اولی نیز انبیاء در یک درجه نیستند. پیامبران اگرچه  هرگز مرتکب معصیت نمی شوند ولی در پاره ای از موارد، در منابع اسلامی گزارش شده که از برخی از انبیاء کاری سر زده که انجام آن در اولویّت نبوده و کاری سزاوار تر از آن وجود داشته است، به عبارت ساده تر خدای متعال از پیامبرش کار بهتری را انتظار داشته که او انجام نداده است. از آن جائی که اهل تقوا معصوم نیستند، ترک اولی از ایشان سر می زند ولی چون وجودشان چنان از عشق خدا تربیت یافته که به قدر ترک اولی نیز راضی به ناخشنودی پروردگار متعال نیستند به همین جهت کم تر پیش می آید که دچار لغزشِ ترک أولی شوند.

بیست و سومین نشانه متقین:

  • تَرَاهُ … خَاشِعاً قَلْبُهُ،

قلبش را خاشع می بینی،

اهل تقوا چنان قلبشان مملو از جبروت و عظمت پروردگار است که سر ریز آن به اعضا و جوارح ایشان سرایت نموده و تجلّی این خشوع را در عبادت ایشان می توان دید. مناجات ها و تلاوت قرآن محزونی که امیرالمؤمنین برای اهل تقوا در دل شب و خلوت عاشقانه متّقین به تصویر کشیده و خودِ آن بزرگوار در رأس ایشان بود، همه از قلب خاشع متّقین خبر می دهد.

ما در این شهر غریبیم و در این ملک فقیر                به کمند تو گرفتار و به دام تو اسیر

در آفاق گشاده‌ست ولیکن بسته‌ست                         از سر زلف تو در پای دل ما زنجیر

من نظر بازگرفتن نتوانم همه عمر                         از من ای خسرو خوبان تو نظر باز مگیر

گر بگویم که مرا حال پریشانی نیست                      رنگ رخسار خبر می‌دهد از سر ضمیر

 

امیرالمؤمنین می فرماید: «لِيَخْشَعْ للّهِ سُبحانَهُ قَلبُكَ، فمَن خَشَعَ قَلبُهُ خَشَعَتْ جَميعُ جَوارِحِهِ؛ دلت بايد براى خداوند سبحان خاشع شود؛ پس هر كس که دلش خاشع شد، همه اعضا و جوارح بدنش خاشع خواهد شد. (تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، ص٦٧)».

خدای سبحان به موسی و هارون وحی فرمود: «إِنَّمَا يَتَزَيَّنُ‏ لِي‏ أَوْلِيَائِي بِالذُّلِّ وَ الْخُشُوعِ وَ الْخَوْفِ الَّذِي يُثْبِتُ فِي قُلُوبِهِمْ فَيَظْهَرُ مِنْ قُلُوبِهِمْ عَلَى أَجْسَادِهِمْ فَهُوَ شِعَارُهُمْ وَ دِثَارُهُمُ الَّذِي بِهِ يَسْتَشْعِرُونَ وَ نَجَاتُهُمُ الَّذِي بِهَا يَفُوزُونَ دَرَجَاتِهِمُ الَّتِي لَهَا يَأْمَلُونَ وَ مَجْدُهُمُ الَّذِي بِهِ يَفْتَخِرُونَ وَ سِيمَاهُمُ الَّتِي بِهَا يُعْرَفُونَ فَإِذَا لَقِيتَهُمْ يَا مُوسَى فَاخْفِضْ لَهُمْ جَنَاحَكَ وَ أَلِنْ لَهُمْ جَانِبَكَ وَ ذَلِّلْ لَهُمْ قَلْبَكَ وَ لِسَانَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ مَنْ أَخَافَ لِي وَلِيّاً فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ ثُمَّ أَنَا الثَّائِرُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ؛ اولیاءِ من تنها به وسیله تواضع، خشوع و ترسی که در قلب هایشان ثبوت یافته برای من خود را می آرایند و این تواضع، خشوع و ترس از قلب ایشان بر بدن هایشان ظهور پیدا می کند. اين چنين حالتى ظاهر و باطن آنان را تشكيل مى ‏دهد و موجب نجاتشان است تا به درجاتى كه آرزويش را مى‏ كشند نايل آيند، مجد و عظمت ایشان در همين فروتنى و خشوعی است که بدان افتخار هم مى‏ كنند، اين حالت، سیمای ایشان است كه به آن شناخته مى‏ شوند. اى موسى! هر گاه اينان را ديدى، برايشان بال گسترده (تواضع کن)، و با نرمش رفتار كن و قلب و زبانت را برايشان فروتن قرار بده و بدان كه هر كس دوست مرا بترساند با من به جنگ و مبارزه برخاسته است و در قيامت من انتقام گیرنده ایشان خواهم بود.(عدة الداعي و نجاح الساعي، ص١٦٠)».

قلب سرچشمه خشوع است، و قلوب اهل تقوا مملوّ از خشوع در برابر خدای متعال می باشد. در حدیث قدسی خدای متعال به عيسى بن مريم عليه السّلام وحی فرمود: «يَا عِيسَى هَبْ لِي مِنْ عَيْنَيْكَ الدُّمُوعَ وَ مِنْ‏ قَلْبِكَ‏ الْخُشُوع؛‏ای عیسی! از چشمانت اشک و از قلبت خشوع را به من هدیه کن.(الأمالي(للمفيد)، ص٢٣٧)».  و به موسی بن عمران علیه السّلام فرمود: «يَا ابْنَ عِمْرَانَ هَبْ لِي مِنْ‏ قَلْبِكَ‏ الْخُشُوعَ‏ وَ مِنْ بَدَنِكَ الْخُضُوعَ وَ مِنْ عَيْنَيْكَ الدُّمُوعَ فِي ظُلَمِ اللَّيْلِ وَ ادْعُنِي فَإِنَّكَ تَجِدُنِي قَرِيباً مُجِيباً؛ای پسر عمران! از قلبت خشوع و از بدنت خضوع و از چشمانت اشک در تاریکی شب را به من هدیه کن و مرا بخوان تا مرا نزدیک و اجابت کننده یابی.(الأمالي(للصدوق)، ص٣٥٧) ».

اهل تقوا با پیشکش کردن قلبی خاشع به درگاه خدا، به درجات بالای قُرب خداوند دست پیدا می کنند، همان درجاتی که همیشه آرزوی نیل بدان ها را در جانشان می پروراندند.

.

 

دیدگاهتان را بنویسید

Your email address will not be published. Required fields are marked *

Post comment