خطیب: حجت الاسلام والمسلمین دکتر مفتح – امام و مدیر مرکز اسلامی هامبورگ
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سی و سومین نشانه متقین:
- فِي الزَّلَازِلِ وَقُورٌ وَ فِي الْمَكَارِهِ صَبُورٌ وَ فِي الرَّخَاءِ شَكُورٌ،
در شدائد و مشكلات خونسرد، و در برابر ناگواري ها شكيبا، و در موقع نعمت و راحتى سپاس گزار است،
وقار یکی از ثمرات و نتایج صفت وارسته حلم است و امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: «اَلوقارُ نتيجةُ الحِلمِ؛ وقار نتیجه حلم است.( غررالحكم و دررالكلم، ص٢٨) ».
شمعون بن لاوی، از نوادگان یهودا یکی از حواریّون حضرت مسیح علیه السّلام خدمت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله آمده و سؤالاتی پرسید. پیامبر اکرم در پاسخ او مطالبی نکات و دقائق مهمّ و لطیفی فرمود از جمله: «فَتَشَعَّبَ مِنَ الْعَقْلِ الْحِلْمُ وَ مِنَ الْحِلْمِ الْعِلْمُ وَ مِنَ الْعِلْمِ الرُّشْدُ وَ مِنَ الرُّشْدِ الْعَفَافُ وَ مِنَ الْعَفَافِ الصِّيَانَةُ وَ مِنَ الصِّيَانَةِ الْحَيَاءُ وَ مِنَ الْحَيَاءِ الرَّزَانَةُ وَ مِنَ الرَّزَانَةِ الْمُدَاوَمَةُ عَلَى الْخَيْر ؛ از عقل، حلم منشعب می شود و از حلم، علم به وجود می آید و از علم، رشد و از رشد، عفاف و از عفاف، صیانت (پاک نگاه داشتن خود از بدی ها و عیوب) و از صیانت، حیاء و از حیاء، رزانت و وقار و از وقار، استمرار و مداومت بر خیر وجود پیدا میکند. ( بحار الأنوار، ج١، ص١١٧) »
رزانت به معنای وقار و سنگینی است و همان طور که از کلام رسول خدا صلّی الله علیه و آله پیداست، یکی از نتایج با واسطه ی عقل انسان است. در واقع وقار انسان حاکی از کمال عقل و سلامت این موهبت خدایی در وجود اوست، به همین دلیل امیرالمؤمنین می فرماید: «يُسْتَدَلُّ عَلَى عَقْلِ الرَّجُلِ بِكَثْرَةِ وَقَارِهِ؛زیادی وقار دلیل عقل فرد می شود.( عيون الحكم و المواعظ (لليثي)، ص٥٥٥ )».
صفاتی که ریشه در وقار دارد
در ادامه حدیث مذکور پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله چندین صفت را از انشعابات رزانت و وقار دانسته و می فرماید:
- وَ أَمَّا الرَّزَانَةُ فَيَتَشَعَّبُ مِنْهَا اللُّطْفُ وَ الْحَزْمُ وَ أَدَاءُ الْأَمَانَةِ وَ تَرْكُ الْخِيَانَةِ وَ صِدْقُ اللِّسَانِ وَ تَحْصِينُ الْفَرْجِ وَ اسْتِصْلَاحُ الْمَالِ وَ الِاسْتِعْدَادُ لِلْعَدُوِّ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ تَرْكُ السَّفَهِ فَهَذَا مَا أَصَابَ الْعَاقِلُ بِالرَّزَانَةِ. (بحار الأنوار، ج١، ص١١٨)
امّا وقار و رزانت، پس از آن این صفات انشعاب پیدا می کند: ١. لطف ٢. دورانديشى ٣. امانت دارى ٤. ترك خيانت ٥. راستگوئى ٦. پاك دامنى ٧. اصلاح مال ٨. آمادگى براى مقابله با دشمن ٩. نهى از منكر ١٠. ترك سفاهت و نابخردى.
وقاری که امیر المؤمنین علیه السّلام آن را از جمله صفات متّقین بر می شمارد وقاری است که طبق فرمایش خود حضرت به هنگام سختی ها و مشکلات در انسان متقی وجود دارد، وگرنه در حالت رفاه و آسایش بسیاری از انسان ها دارای وقار هستند. امّا این که روح ایمان و تقوا چنان سکینه و آرامشی به انسان بدهد که حتّی در سختی ها و مشکلات هم، همچون کوهی استوار، خم به ابرو نیاورده و متزلزل نگردد، این تنها از متّقین راستین بر می آید.
قرآن کریم درباره آرامش مؤمنین و ملازمه آن با تقوا می فرماید:
- إِذْ جَعَلَ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي قُلُوبِهِمُ الْحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الْجاهِلِيَّةِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سَكِينَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ أَلْزَمَهُمْ كَلِمَةَ التَّقْوى وَ كانُوا أَحَقَّ بِها وَ أَهْلَها وَ كانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيماً (فتح:۲۶)
(به خاطر بياوريد) هنگامى را كه كافران در دل هاى خود خشم و نخوت جاهليّت داشتند و (در مقابل) خداوند آرامش و سكينه خود را بر فرستاده خويش و مؤمنان نازل فرمود و آن ها را به حقيقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر كس شايسته تر و اهل آن بودند و خداوند به همه چيز دانا است.
به كوهى گفت مورى روز باران به سوراخى شو از آسيب طوفان
به خنده گفت كوه سخت بنياد به تو باران تواند كرد بيداد
مرا باران برافشاند ز رخ گرد تو را سيلى شود پر حسرت و درد
دلا چون كوه شو، ز آشوب دوران مينديش از جفاى باد و باران
شکیبایی در برابر ناگواری ها
امیرالمؤمنین علیه السّلام در اینجا سخن از مقام صبر متّقین در مقابل اموری می گویند که نسبت به آن ها کراهت داشته و از آن ها خوششان نمی آید. در صبر در برابر شدائد، گاهی آن سختی مورد کراهت انسان نیست، مثلاً در امور دنیوی شخصی که برای کسب درآمد زیاد، مشقّتِ کار و تلاشِ سخت تر و بیشتر را به جان خریده و در برابر مشکلاتش صبر می کند، با این حال به خاطر آینده ای که برای خود ترسیم کرده از این سختی و هجمه کار، تنفّر و انزجار ندارد. یا در امور معنوی و اخروی، کسی که در ایّام بلند سال روزه می گیرد، درست است که در راه طاعت پروردگار بر مشقّت روزه داری صبر می کند امّا هرگز از آن کراهت ندارد.
امّا بعضی امور در زندگی انسان ها پیش می آید که مورد کراهت آن هاست و از پیش آمد آن رنج می بینند مثل ابتلا به مصیبت عزیزان، امّا متّقین در برابر این ناملایمات هرگز لب به شکوه نگشوده و به درگاه خدا ناشکری نمی کنند، بلکه با قلبی آکنده از ایمان و امید به خدا بر این مصائب صبر می کنند، چراکه می دانند دنیا را با تمامی خوب و بدش پایانی است و در ورای آن عالمی خواهد بود که محکمه عدل خداست و صابران نتیجه پایداری خود را به بهترین شکل خواهند دید.
امام باقر علیه السّلام در باره اهمّیّت صبر در برابر مکاره دنیا می فرمایند: «الْجَنَّةُ مَحْفُوفَةٌ بِالْمَكَارِهِ وَ الصَّبِرِ، مَنْ صَبَرَ عَلَى الْمَكَارِهِ فِي الدُّنْيَا دَخَلَ الْجَنَّةَ؛ وَ جَهَنَّمُ مَحْفُوفَةٌ بِاللَّذَّاتِ وَ الشَّهَوَاتِ، فَمَنْ أَعْطَى نَفْسَهُ لَذَّتَهَا أَوْ شَهْوَتَهَا دَخَلَ النَّارَ؛ بهشت با سختی ها و صبر آمیخته شده است، هر کس بر سختی های دنیا صبر کند داخل بهشت خواهد شد و جهنّم با لذّات و شهوات آمیخته است، هر کس لذّات و خواسته های نفسش را به او بدهد (به قیمت گناه و نافرمانی پروردگار) داخل جهنّم خواهد شد.(الكافي، ج٢، ص٨٩)».
ظرفیت هر انسان با دیگری متفاوت است. بسیاری از متّقین تا حدّ و مرزی صاحب مقام رضا هستند امّا بالاتر از آن را، تنها تسلیم پروردگارند و بر مصیبت صبر می کنند. پیامبر خدا صلّی الله علیه و آله به اباذر فرمودند: «یا اباذرٍّ! … فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ لِلَّهِ (عَزَّ وَ جَلَّ) بِالرِّضَا فِي الْيَقِينِ فَافْعَلْ، وَ إِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَإِنَّ فِي الصَّبْرِ عَلَى مَا تَكْرَهُ خَيْراً كَثِيراً، وَ إِنَّ النَّصْرَ مَعَ الصَّبْرِ، وَ الْفَرَجَ مَعَ الْكَرْبِ، وَ إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً؛ ای اباذر! اگر توانستی برای خدای عزّ و جلّ با رضایتی که در یقین است (رضا که محصول یقین است) عمل کنی پس چنین کن و اگر نتوانستی پس در صبر بر آن چه نمی پسندی (مورد رضای تو نیست) خیر زیادی است و به درستی که پیروزی همراه با صبر است و گشایش با اندوه می باشد و همانا با عسر و مشقّت، راحتی و آسایش به همراه خواهد بود.(الأمالي (للطوسي)، ص٥٣٦)».
