خطیب: حجت الاسلام والمسلمین دکتر مفتح
اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سی و چهارمین نشانه متقین:
- لَا يَحِيفُ عَلَى مَنْ يُبْغِضُ وَ لَا يَأْثَمُ فِيمَنْ يُحِبُّ،
نسبت به كسى كه دشمنى دارد ظلم نمى كند و به خاطر دوستى با كسى مرتكب گناه نمى شود،
یکی از صفات مؤمنان آن است که به دیگران ظلم نمی کنند و مرتکب گناه نمی شوند، امّا اهل تقوا حتّی به دشمن خویش هم ظلم و تعدّی ننموده و به خاطر دوستی و محبّت دیگران پای خود را از مرزهای اخلاقی و حدود الهی فراتر نمی گذارند. ملکه عدالت و تقوا در ایشان چنان قوی است که در رعایت آن، دوست و دشمن را به یک چشم می بینند. اگر با کسی دشمنی دارند، از حدود دین و انسانیت تعدی نمی کنند. آنها نمی خواهند به هر طریقی که شده دشمن خود را سرکوب و زمین گیر کنند.
اسلام به ما یاد می دهد همانطور که هدفمان بايد مقدس باشد، وسايلی هم که برای اين هدف مقدس استخدام می کنيم بايد مقدس باشد. مثلاً ما نبايد دروغ بگوييم، نبايد غيبت کنيم، نبايد تهمت بزنيم؛ نه فقط برای منافع خودمان نبايد دروغ بگوييم، به نفع دين هم نبايد دروغ بگوييم، يعنی به نفع دين هم نبايد مرتکب امور غیر اخلاقی بشویم. دين به ما اجازه نمی دهد حتی به نفع خودش ما بی اخلاقی کنيم.
نباید انسان تصور کند که از هر وسیله ای می تواند برای رسیدن به این هدف باید استفاده کند، میخواهد این وسیله مشروع باشد و یا نامشروع. برخی میگویند: «اَلْغایاتُ تُبَرِرُ الْمَبادی» یعنی نتیجهها مقدمات را تجویز میکنند؛ همینقدر که هدف، هدف درستی بود، دیگر از هر مقدمه ای می توان استفاده کرد. چنین اصلی از نظر اسلام باطل است. ما اگر بخواهیم برای یک هدف مقدس قدم برداریم، تنها از یک وسیله مقدس میتوانیم استفاده کنیم.
امیرالمؤمنین می فرماید:
- إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ كَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَيْهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ، مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَيْهِ فَائِدَةً وَ زَادَه (نهج البلاغه، 182)
همانا برترين مردم در پيشگاه خدا كسى است كه عمل به حق در نزد او دوست داشتنىتر از باطل باشد، هر چند از قدر او بكاهد و به او زيان رساند، و باطل به او سود رساند و بر قدر او بيفزايد.
بر مبنای معارف اسلامی حتّی در رفتار با دشمن نباید از حریم قوانین الهی تعدّی نموده و به دشمن ظلم کرد. اهل تقوا هرگز به جهتِ تشفّی خاطر و تلافی بدی های دشمن، در حقّ او ظلم نمی کنند. امیرالمؤمنین مظهر رعایت اخلاق در مقابل دشمنان است.
از علی آموز اخلاص عمل شیر حق را دان مطهر از دغل
در غزا بر پهلوانی دست یافت زود شمشیری بر آورد و شتافت
او خدو انداخت در روی علی افتخار هر نبی و هر ولی
آن خدو زد بر رخی که روی ماه سجده آرد پیش او در سجدهگاه
در زمان انداخت شمشیر آن علی کرد او اندر غزااش کاهلی
گشت حیران آن مبارز زین عمل وز نمودن عفو و رحمت بیمحل
گفت بر من تیغ تیز افراشتی از چه افکندی مرا بگذاشتی
گفت من تیغ از پی حق میزنم بندهٔ حقم نه مامور تنم
شیر حقم نیستم شیر هوا فعل من بر دین من باشد گوا
امیرالمؤمنین آنگاه که با مخالفان خود مواجه می شود، گروه خوارج که بر علیه علی بن ابیطالب فعالیت می کردند، از جانب مشاوران آن حضرت به او پیشنهاد می شود که مخالفان را از امکانات مالی و استفاده از بیت المال محروم نماید. امام این رفتار با شهروندان مخالف خود را ناپسند شمرده و می فرماید:
- أَ تَأْمُرُونِّي أَنْ أَطْلُبَ النَّصْرَ بِالْجَوْرِ فِيمَنْ وُلِّيتُ عَلَيْهِ؛ وَ اللَّهِ لَا أَطُورُ بِهِ مَا سَمَرَ سَمِيرٌ وَ مَا أَمَّ نَجْمٌ فِي السَّمَاءِ نَجْماً؛ لَوْ كَانَ الْمَالُ لِي لَسَوَّيْتُ بَيْنَهُمْ فَكَيْفَ وَ إِنَّمَا الْمَالُ مَالُ اللَّه (نهج البلاغه، 183)
آيا به من می گوئید براى پيروزى خود، از جور و ستم درباره کسانی كه بر آنها ولايت دارم، استفاده كنم؟ به خدا سوگند، تا عمر دارم، و شب و روز برقرار است، و ستارگان از پى هم طلوع و غروب مىكنند، هرگز چنين كارى نخواهم كرد؛ اگر اين اموال از خودم بود به گونهاى مساوى در ميان مردم تقسيم مىكردم تا چه رسد كه جزو اموال خداست.
از سوی دیگر محبّت و احساس بر عقل و ایمان اهل تقوا غالب نیست. به خاطر عشق و علاقه نسبت به شخص یا اشخاصی، خود را در دام شیطان نمی اندازند. زیرا نه تنها هیچ محبّتی در دل ایشان بر محبّت خدا غلبه ندارد بلکه اساساً هر آن چه را دوست می دارند بر محور محبّت خداست. دوست خود را بر مبنای محبّت خدا و اطاعت از او انتخاب می کنند. در انتخاب هر کس یا هر چیز خدا را محور گزینش و انتخاب خود قرار می دهند. با این حساب هرگاه کسی در این مسیر بخواهد ما بین ایشان و خدا فاصله ایجاد کند، در صورت اصلاح نشدن از او فاصله می گیرند چراکه هرگز حاضر نیستند رضای دیگران را به قیمت خشم خدا به دست آورند. متقین از آنجا که معیار حبّ و بغض آنها خداست، هرگز در دشمنی ظلم ننموده و در دوستی خود، خدا را فراموش نمی کنند. و در راه رسیدن به اهداف خود از راه انسانیت و اخلاق منحرف نمی شوند.
امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید:
- وَ اللَّهِ لَوْ أُعْطِيتُ الْأَقَالِيمَ السَّبْعَةَ بِمَا تَحْتَ أَفْلَاكِهَا عَلَى أَنْ أَعْصِيَ اللَّهَ فِي نَمْلَةٍ أَسْلُبُهَا جُلْبَ شَعِيرَةٍ مَا فَعَلْتُه (نهج البلاغه، 346)
به خدا، اگر هفت اقليم را با آنچه زير آسمانهاست به من دهند، تا خدا را نافرمانى نمايم و پوست جوى را از مورچهاى به ناروا بربايم، چنين نخواهم كرد.