اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
اصول مشترک در سیره پیامبران
اصل6: عصمت پیامبران
برخی از دانشمندان عصمت انبیا را تنها در دریافت و ارائه پیام الهی می دانند. به این معنا که پیامبران پیامی را که از جانب خداوند دریافت می کنند و مأمور به رساندن آن پیام به قوم خود هستند، در محدوده دریافت و رساندن این پیام معصوم از گناه و اشتباه هستند لکن در سایر کارهای عادی بشری معصوم از گناه و اشتباه مصون نمی باشند.
در منطق قرآن کریم، انبیا نه فقط در این رسالت الهی معصوم و مصون از گناه و اشتباه هستند، بلکه در همه امور زندگانی خود هم از گناه و اشتباه معصوم و مصون می باشند. قرآن کریم می فرماید:
- وَمَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ ﴿آل عمران:۱۶۱﴾
و هيچ پيامبرى را نسزد كه خيانت ورزد.
این که این آیه هرگونه خیانت را از پیامبران نفی می کند، علاوه بر نفی گناه که نوعی خیانت به اعتماد الهی به آنها در گزینش آنان برای رسالت و نیز در ارتباط عبودیت با خداوند محسوب می شود، به معنای عدم اقدام پیامبران در ارتباطات اجتماعی و فردی خود به هرگونه کاری است که خیانت به اعتماد و اعتقاد قوم تلقی شود.
تضمین الهی نسبت به عصمت پیامبران
از اینکه قرآن کریم می فرماید باید از دستورات پیامبران اطاعت شود و کسی نباید در این فرامین تشکیک نماید:
- وَمَا كَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَةٍ إِذَا قَضَى اللَّهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَنْ يَكُونَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَمَنْ يَعْصِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالًا مُبِينًا ﴿احزاب:۳۶﴾
و هيچ مرد و زن مؤمنى را نرسد كه چون خدا و فرستاده اش به كارى فرمان دهند براى آنان در كارشان اختيارى باشد و هر كس خدا و فرستاده اش را نافرمانى كند قطعا دچار گمراهى آشكارى گرديده است.
و نیز بارها در قرآن کریم دستور اطاعت مطلق نسبت به پیامبر داده و اطاعت از رسول خدا را در کنار اطاعت از خداوند مطرح نموده و می فرماید :
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَلَا تُبْطِلُوا أَعْمَالَكُمْ ﴿محمد:۳۳﴾
اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و از پيامبر نيز اطاعت نماييد و كرده هاى خود را تباه مكنيد.
- قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ ﴿نور:۵۴﴾
بگو خدا و پيامبر را اطاعت كنيد.
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ (نساء:۵۹﴾
اى كسانى كه ايمان آورده ايد خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد.
می توان نتیجه گرفت که مسلماً نباید در اعمال و فرامین انبیا گناه یا اشتباهی وجود داشته باشد، وگرنه دستور اطاعت محض الهی به معنای به گناه دچار کردن مردم از جانب خداوند می باشد، که قطعاً باطل است.
همچنان که خداوند در قرآن کریم چنین تضمین محکمی را به مردم می دهد که هیچگاه پیامبر معصیت خداوند را نخواهد کرد، و اگر چنین بشود و پیامبر به جهت جنبه بشری که دارد، دچار غفلت شده و عملی خلاف دستور خداوند انجام دهد با عقوبت شدید و سریع خداوند روبرو خواهد شد. تا جائی که قرآن کریم درباره رسول اعظم الهی می فرماید:
- وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ؛ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ؛ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ؛ فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ ﴿الحاقه:۴۴-47﴾
و اگر [او] پاره اى گفته ها بر ما بسته بود؛ دست راستش را سخت مى گرفتيم؛ سپس رگ قلبش را پاره میکرديم؛ و هيچ يك از شما مانع از [عذاب] او نمى شد.
نفی شرک از پیامبران
قرآن کریم در نفی شرک ورزیدن پیامبران الهی می فرماید:
- وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ؛ أُولَئِكَ الَّذِينَ آتَيْنَاهُمُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ﴿انعام:۸۸-89﴾
و اگر آنان شرك ورزيده بودند قطعا آن چه انجام مى دادند از دستشان مى رفت؛آنان كسانى بودند كه كتاب و داورى و نبوت بديشان داديم.
همانطور که شرک را از پیامبر اعظم نیز نفی فرموده و می فرماید:
- لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ ﴿زمر:۶۵﴾
اگر شرك ورزى حتما كردارت تباه و مسلما از زيانكاران خواهى شد.
نفی شرک تنها به معنی عدم اعتقاد غیر توحیدی نیست، بلکه گناه نیز که برخاسته از هواهای نفسانی است نیز عملی شرک آلود به حساب می آید. قرآن کریم پیروی از هواهای نفسانی را نیز به منزله عبودیت فرد هوسران نسبت به هواهای نفسانی دانسته و می فرماید:
- أَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكِيلًا ﴿فرقان:۴۳﴾
آيا آن كس كه هواى [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى آيا [مى توانى] ضامن او باشى.
- أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ ﴿جاثیه:۲۳﴾
پس آيا ديدى كسى را كه هوس خويش را معبود خود قرار داده و خدا او را دانسته گمراه گردانيده.
ترک اولی از سوی پیامبران
بعضی از پیامبران در طول زندگانی و رسالت خود، آنگاه که بر سر دو راهی هایی قرار گرفته اند، راهی را که بهتر بوده انتخاب نکرده اند و به اصطلاح راه اولویت دار را ترک کرده اند که از آن به «ترک اولی» تعبیر شده است. و آنچه در مورد بعضی از پیامبران در قرآن کریم وجود دارد سخن از «ترک اولی» توسط پیامبران است نه گناه و مخالفت با اوامر الهی. ولی همین آیات که گاه «آیات مشکله» نیز نامیده می شوند برای کسانی که دقت لازم را نکنند توهم گناه کردن انبیا را پیش آورده است، در حالیکه با دقت در آیات مشخص می شود که چنین فهمی از آیات صحیح نیست.