اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
اصول مشترک در سیره پیامبران
اصل7: دعوت به توحید
همه انبیاء الهی دعوت به یکتاپرستی و توحید ذاتی و صفاتی و عبادی داشته اند. تمامی پیامبران انسانها را به معبود واحد دعوت می کردند. قرآن کریم می فرماید:
- وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ ﴿انبیاء:۲۵﴾
و پيش از تو هيچ پيامبرى نفرستاديم مگر اينكه به او وحى كرديم كه خدايى جز من نيست پس مرا بپرستيد.
پیامبران الهی در اطاعت خواستن از مردم هم مسأله خداپرستی و توحید را مورد اشاره قرار می دادند. تأکید انبیاء بر این بود که پیروانشان در پیروی از تعالیم آنان هم اذن و اجازه خداوند را در نظر داشته باشند. قرآن کریم می فرماید:
- وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ ﴿نساء:۶۴﴾
و ما هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر آنكه به اذن و توفيق الهى از او اطاعت كنند.
قرآن کریم اطاعت و پیروی خواستن پیامبران الهی بدون اذن و اجازه خداوند را از ساحت پاک پیامبران دور دانسته و می فرماید هیچ پیامبری اینگونه اطاعت را از پیروانش درخواست نمی نماید:
- مَا كَانَ لِبَشَرٍ أَنْ يُؤْتِيَهُ اللَّهُ الْكِتَابَ وَالْحُكْمَ وَالنُّبُوَّةَ ثُمَّ يَقُولَ لِلنَّاسِ كُونُوا عِبَادًا لِي مِنْ دُونِ اللَّهِ ﴿آل عمران:۷۹﴾
هيچ بشرى را نسزد كه خدا به او كتاب و حكم و پيامبرى بدهد سپس او به مردم بگويد به جاى خدا بندگان من باشيد.
توحید ناب در ذکر «لا اله الاّ اللّه» تجسّم می یابد. لا اله الاّ اللّه سخن همه انبیا است و به معنای آن است که انسان و همه نظام هستی تابع همان خدایی است که آن را آفریده و تدبیر می کند. رسول اکرم فرمود: «مَا قُلْتُ وَ لَا قَالَ الْقَائِلُونَ قَبْلِي مِثْلَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ؛ نه من و نه هیچ موحد دیگری قبل از من سخنی به عظمت لا اله الاّ اللّه نگفته است.» (ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص4)
اصل8: دعوت به تقوا
انسان در زندگی دنیایی خود مسافری است که خواه ناخواه به سوی خدا سیر می کند، که قرآن می فرماید: «أَلَا إِلَى اللَّهِ تَصِيرُ الْأُمُورُ؛ هشدار كه [همه] كارها به خدا بازمى گردد (شوری:۵۳)» همه انسانها خداوند را ملاقات خواهند کرد، بعضی با قهاریت و چهره منتقم الهی و عده ای با رحمانیّت و چهره لطف خداوندی. گروهی با عتاب «إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ؛ قطعا ما از مجرمان انتقام كشنده ايم (سجده:۲۲)» مواجه شده و گروهی دیگر با خطاب «إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ؛ رحمت خدا به نيكوكاران نزديك است (اعراف:۵۶)» ستایش خواهند شد.
قرآن بهترین و سودمندترین ره توشه در مسیر لقای خداوند را تقوا دانسته و می فرماید:
- تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُولِي الْأَلْبَابِ (بقره:۱۹۷)
براى خود توشه برگيريد كه در حقيقت بهترين توشه پرهيزگارى است و اى خردمندان از من پروا كنيد.
طبق گزارش قرآن از سیره انبیاء الهی، همه پیامبران انسانها را به تحصیل توشه تقوا دعوت می کرده اند. نوح نبی ابتدا با استفهام توبیخی و سپس با زبان دستور قوم خود را به تقوا فرا می خواند، و این دستور را تکرار می نماید:
- كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ؛ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ؛ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ؛ وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿شعراء:105-۱۱۰﴾
قوم نوح پيامبران را تكذيب كردند؛ چون برادرشان نوح به آنان گفت آيا پروا نداريد؛ من براى شما فرستاده اى در خور اعتمادم؛ از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد؛ و بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست؛ پس از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد.
سایر پیامبران همچون هود نبی، صالح پیامبر، لوط نبی و شعیب پیامبر نیز طبق گزارش قرآن همین دعوت به تقوا را در دستور کار پیامبرانه خود داشته اند:
- كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ؛ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ؛ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ؛… وَإِذَا بَطَشْتُمْ بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ؛ وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُمْ بِمَا تَعْلَمُونَ ﴿شعراء: 123-۱۳۲﴾
عاديان پيامبران [خدا] را تكذيب كردند؛ آنگاه كه برادرشان هود به آنان گفت آيا پروا نداريد؛ من براى شما فرستاده اى در خور اعتمادم؛ از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد؛… و چون حملهور مى شويد [چون] زورگويان حملهور مى شويد؛ پس از خدا پروا داريد و فرمانم ببريد؛ و از آن كس كه شما را به آنچه میدانید مدد كرد پروا داريد.
- كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ؛ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ؛ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ؛ … وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿شعراء: 141-۱50﴾
ثموديان پيامبران [خدا] را تكذيب كردند؛ آنگاه كه برادرشان صالح به آنان گفت آيا پروا نداريد؛ من براى شما فرستاده اى در خور اعتمادم؛ از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد؛ … و هنرمندانه براى خود از كوهها خانه هايى مى تراشيد؛ از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد.
- كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ؛ إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ؛ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ ﴿شعراء: 160-۱63﴾
قوم لوط فرستادگان را تكذيب كردند؛ آنگاه برادرشان لوط به آنان گفت آيا پروا نداريد؛ من براى شما فرستاده اى در خور اعتمادم؛ از خدا پروا داريد و فرمانم ببريد.
- كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ؛ إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ؛ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ﴿شعراء: 176-۱79﴾
اصحاب ايكه فرستادگان را تكذيب كردند؛ آنگاه كه شعيب به آنان گفت آيا پروا نداريد؛ من براى شما فرستاده اى در خور اعتمادم؛ از خدا پروا داريد و فرمانم ببريد.