بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین والصلاه والسلام علی سیدنا محمد وآله الطیبین الطاهرین وصحبه المنتجبین.
ابتدا خودم وشما نمازگزاران محترم را به تقوای الهی دعوت میکنم، چرا که هدایت خاص الهی تنها از راه تقوا امکان پذير است واگر تقوا نباشد هیچ موعظه ای یا نصیحتی نمیتواند تأثیر بگذارد حتی اگر آیات قرآن يا فرمایشات معصومين باشد چون خود قرآن میفرماید (هدی للمتقین) واگر میخواهیم دايم در راه هدایت وصراط مستقیم قدم برداریم چاره ای جز تقوا و خود سازی نیست (وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ).
همانطور که سابقا عرض کردم شاخص های افراد با تقوا با وظایف متقین فرق دارد، هر وظيفه ای نشان دهنده تقوای حقیقی افراد نیست، به همین خاطر لازم است با شاخص هایی که ما را کمک میکنند تقوای خودمان یا دیگران را ارزیابی کنیم آشنا بشویم و به کار بگیریم.
از مهمترین شاخصهای تقوا مسأله خوف و رجا است. این مسأله هم عقلی هم شرعی است. یعنی برای موفقیت در هر کاری هم امید لازم است هم نگرانی. هر دو در کنار هم ضروری است. نه اهل اطاعت حق دارند مغرور اعمال خود باشند نه اهل معصیت حق دارند از رحمت خدا ناامید شوند.
خداوند در قرآن هم هشدار میدهد هم امید (نَبِّئْ عِبَادِي أَنِّي أَنَا الْغَفُورُ الرَّحِيمُ وَأَنَّ عَذَابِي هُوَ الْعَذَابُ الْأَلِيمُ). هر دو باید در زندگی ما موج بزند. انبيا و اولیای الهی هیچ وقت خود را از عذاب الهی ایمن نمیدانند. گاهی خداوند متعال با بهترین مقربان درگاهش با لحن تند هشدار میدهد (وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِن قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ). اتفاقا اگر ترس و امید نبود انبیا و اهل بیت علیهم السلام هیچ وقت به مقام عصمت نمیرسیدند. انبياء الهی با اینکه گناهی از آنان سر نزد ولی با ابتلائات الهی مواجه شدند تا متوجه شوند هر لحظه امکان لغزش و خطا وجود دارد وتا دیگران متوجه شوند خداوند با هیچ کس تعارف ندارد وهمه باید نگران و مراقب رفتار خود باشند.
نکته ای که باید یادآور بشوم اینکه امید با آرزو فرق دارد. آنچه مطلوب است امید است نه آرزو. وقتی انسان به وظیفه خود عمل کند سپس باید امیدوار باشد تا این عمل مقبول واقع شود. ولی بدون عمل به وظیفه نمیشود دنبال رضای خداوند متعال رفت و این در واقع یک آرزوی شیطانی و خیالی است. ﴿إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَالَّذِينَ هَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ أُوْلَئِكَ يَرْجُونَ رَحْمَتَ اللّهِ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ﴾
نکته بعدی این است که باید تعادل میان خوف و رجا حفظ شود و هیچکدام نباید دیگری را غلبه کند. (عَنْ أَبِي عَبْدِ الله عليه السلام, قَالَ: قُلْتُ لَه مَا كَانَ فِي وَصِيَّةِ لُقْمَانَ، قَالَ عليه السلام: كَانَ فِيهَا الأَعَاجِيبُ، وكَانَ أَعْجَبَ مَا كَانَ فِيهَا أَنْ قَالَ لِابْنِه: خَفِ الله عَزَّ وجَلَّ خِيفَةً لَوْ جِئْتَه بِبِرِّ الثَّقَلَيْنِ لَعَذَّبَكَ وارْجُ الله رَجَاءً لَوْ جِئْتَه بِذُنُوبِ الثَّقَلَيْنِ لَرَحِمَكَ، ثُمَّ قَالَ أَبُو عَبْدِ الله عليه السلام, كَانَ أَبِي يَقُولُ إِنَّه لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا وَفِي قَلْبِه نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ ونُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا ولَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا).
در خطاب دینی نیز باید این دو حالت حفظ شود، چون حق نداریم مردم را صرفاً به رحمت خدا امیدوار کنیم و نسبت به عذاب الهی هشدار ندهیم یا بر عکس ، و اگر خطیبی یا صاحب منبری این تعادل را حفظ نکند قطعا مخالف فرهنگ قرآن و سیره انبیاء و معصومین علیهم السلام است. (الفقيه حقُّ الفقيه: من لم يُقنِّط النَّاس من رحمة الله، ولم يرخِّص لهم في معاصي الله، ولم يؤمِّنهم من عذاب الله).
از خداوند متعال میخواهیم لحظه ای ما را به خودمان واگذار نکند و ما را به وظایفمان آشنا کند و با رحمتش با ما رفتار کند نه با عدل يا غضبش، انه ارحم الراحمين.وآخر دعوانا ان الحمد لله رب العالمین.