اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
آغاز دعوت نوح پیامبر
قرآن کریم درباره ابتدای پیامبری و دعوت نوح از قوم خود برای قبول اعتقاد و عمل دینی می فرماید:
- وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنْ كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُمْ مَقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللَّهِ فَعَلَى اللَّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُوا أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءَكُمْ ثُمَّ لَا يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُوا إِلَيَّ وَلَا تُنْظِرُونِ؛ فَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ (یونس:71-72)
و خبر نوح را بر آنان بخوان آنگاه كه به قوم خود گفت اى قوم من اگر ماندن من [در ميان شما] و اندرز دادن من به آيات خدا بر شما گران آمده است [بدانيد كه من] بر خدا توكل كرده ام پس [در] كارتان با شريكان خود همداستان شويد تا كارتان بر شما ملتبس ننمايد سپس در باره من تصميم بگيريد و مهلتم ندهيد؛ و اگر روى گردانيديد من مزدى از شما نمىطلبم پاداش من جز بر عهده خدا نيست و مامورم كه از گردننهندگان باشم.
مراحل عکس العمل قوم نوح
بر اساس گزارش قرآن کریم، مخالفان نوح در میان قوم به چند شیوه با او و دعوتش مخالفت کردند، و در هر مرحله نوج نبی با آرامش، بدون تندی و عصبانیّت، و با منطق و استدلال در عین محبت و عاطفه پاسخ می دهد. هریک از این شیوه ها با توجه به پاسخ نوح به آنان درس آموز است:
- اهانت
قرآن می فرماید در مرحله اوّل، مخالفان نوح به او اهانت کرده و او را گمراه خواندند: «قَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ؛ سران قومش گفتند واقعا ما تو را در گمراهى آشكارى مى بينيم (اعراف:60)»
نوح در مقابل این اهانت، به نحو منطقی و با لحنی محترمانه و محبت آمیز پاسخ می دهد: «قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي ضَلَالَةٌ وَلَكِنِّي رَسُولٌ مِنْ رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنْصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَا تَعْلَمُونَ؛ أَوَعَجِبْتُمْ أَنْ جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَلَى رَجُلٍ مِنْكُمْ لِيُنْذِرَكُمْ وَلِتَتَّقُوا وَلَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ گفت اى قوم من، هيچ گونه گمراهى در من نيست بلكه من فرستاده اى از جانب پروردگار جهانيانم؛ پيامهاى پروردگارم را به شما مى رسانم و اندرزتان مى دهم و چيزهايى از خدا مى دانم كه [شما] نمیدانید؛آيا تعجب كرديد كه بر مردى از خودتان پندى از جانب پروردگارتان براى شما آمده تا شما را بيم دهد و تا شما پرهيزگارى كنيد و باشد كه مورد رحمت قرار گيريد؟ (اعراف:61-6۳)
- تحقیر و تکذیب
در مرحله ی دوم، به تحقیر او پرداخته، ضمن دروغگو نامیدن نوح و پیروانش، او را انسانی مشابه خودشان (و نه از جنس فرشتگان یا موجودات برتر) و مؤمنان به او را فقط انسانهای فاقد ارزش های اجتماعی و علمی می دانند: «فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلَّا بَشَرًا مِثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلَّا الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِنْ فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ؛ پس سران قومش كه كافر بودند گفتند ما تو را جز بشرى مثل خود نمى بينيم و جز [جماعتى از] فرومايگان ما آن هم نسنجيده نمى بينيم كسى تو را پيروى كرده باشد و شما را بر ما امتيازى نيست بلكه شما را دروغگو مى دانيم (هود:۲۷)»
نوح نبی در پاسخ این تحقیر و تکذیب، که شباهت فراوانی به نگاه نژاد پرستانه انسانهای معاصر دارد، چند پاسخ می دهد:
- ابتدا پاسخ عاطفی، منطقی و استدلالی به سخن آنان درباره خودش که انسانی مشابه آنان است می دهد: «قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَآتَانِي رَحْمَةً مِنْ غعِنْدِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنْتُمْ لَهَا كَارِهُونَ؛ وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ گفت اى قوم من به من بگوييد اگر از طرف پروردگارم حجتى روشن داشته باشم و مرا از نزد خود رحمتى بخشيده باشد كه بر شما پوشيده است آيا ما [بايد] شما را در حالى كه بدان اكراه داريد به آن وادار كنيم؛ و اى قوم من بر اين [رسالت] مالى از شما درخواست نمى كنم مزد من جز بر عهده خدا نيست (هود:۲۸-29)»
- سپس در مقام پاسخ به سخن نژادپرستانه آنان درباره پیروانش می گوید: « مَا أَنَا بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّهُمْ مُلَاقُو رَبِّهِمْ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ؛ وَيَا قَوْمِ مَنْ يَنْصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِنْ طَرَدْتُهُمْ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ؛ كسانى را كه ايمان آورده اند طرد نمى كنم قطعا آنان پروردگارشان را ديدار خواهند كرد ولى شما را قومى مى بينم كه نادانى مى كنيد؛ و اى قوم من اگر آنان را برانم چه كسى مرا در برابر خدا يارى خواهد كرد آيا عبرت نمى گيريد (هود:29-۳۰) »
- و در نهایت در پاسخ دروغگو شمردن او و پیروانش می گوید: « وَلَا أَقُولُ لَكُمْ عِنْدِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلَا أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلَا أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلَا أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَنْ يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنْفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَمِنَ الظَّالِمِينَ؛ و به شما نمى گويم كه گنجينه هاى خدا پيش من است و غيب نمى دانم و نمى گويم كه من فرشته ام و در باره كسانى كه ديدگان شما به خوارى در آنان مى نگرد نمى گويم خدا هرگز خيرشان نمى دهد خدا به آنچه در دل آنان است آگاه تر است [اگر جز اين بگويم] من در آن صورت از ستمكاران خواهم بود (هود:۳۱)
- طلب عذاب الهی
مخالفان نوح پیامبر، پس از آنکه در مقابل استدلال و منطق او پاسخ نداشتند، از او خواستند که اگر راست می گوید عذاب الهی را که آنها را از آن می ترساند، نازل کند. به این ترتیب نشان دادند که به صدق و راستی گفتار نوح اعتقادی ندارند، و ادعاهای نوح در مورد عذاب، و به تبع آن دعوت دینی او را باور نمی کنند: «قَالُوا يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛ گفتند اى نوح واقعا با ما جدال كردى و بسيار [هم] جدال كردى پس اگر از راستگويانى آنچه را [از عذاب خدا] به ما وعده مى دهى براى ما بياور (هود:۳۲)»
نوح در پاسخ طلب عذاب مخالفان، ابراز می نماید که نزول عذاب به اختیار خداوند است نه به دست او، و اینچنین مجدداً بر اعتقاد توحیدی پافشاری می کند: «قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُمْ بِهِ اللَّهُ إِنْ شَاءَ وَمَا أَنْتُمْ بِمُعْجِزِينَ؛ وَلَا يَنْفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدْتُ أَنْ أَنْصَحَ لَكُمْ إِنْ كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَنْ يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ؛ گفت تنها خداست كه اگر بخواهد آن را براى شما مى آورد و شما عاجز كننده [او] نخواهيد بود؛ و اگر بخواهم شما را اندرز دهم در صورتى كه خدا بخواهد شما را بيراه گذارد اندرز من شما را سودى نمى بخشد او پروردگار شماست و به سوى او باز گردانيده مى شويد (هود:33-۳۴)»