اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
وعده هود نبی به قوم عاد: برکات استغفار
پیامبران گاه با تهدید و گاه با تحبیب مردمان را به عبادت و اعتقادات صحیح توحیدی فرا می خواندند. زیرا اکثر انسانها یا بر اثر ترس از دوزخ و یا بخاطر شوق به بهشت عبادت می کنند. هود پیامبر نیز قوم خود را به استغفار به درگاه الهی دعوت می کند تا به دنبال این استغفار باران رحمت و نعمتهای الهی بر آنها سرازیر گردد:
- وَ يَا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَا رًا وَيَزِدْكُمْ قُوَّةً إِلَى قُوَّتِكُمْ وَلَا تَتَوَلَّوْا مُجْرِمِينَ﴿هود:۵۲﴾
و اى قوم من از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد [تا] از آسمان بر شما بارش فراوان فرستد و نيرويى بر نيروى شما بيفزايد و تبهكارانه روى بر مگردانيد.
وعده رحمت الهی و وسعت روزی، و برآورده شدن نیازهای دنیایی انسانها به سبب عبادت خداوند، از وعده هایی است که پیامبران دیگر نیز آن را مطرح کرده اند. نوح پیامبر نیز به قوم خود این وعده را داد:
- فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّاراً؛ يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَاراً؛ وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَاراً ﴿نوح:10-۱۲﴾
و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است؛ [تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد؛ و شما را به اموال و پسران يارى كند و برايتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پديد آورد.
و از وعده های پیامبر اکرم به امت اسلام نیز همین امر است. قرآن کریم پس از توصیف خود و در مقام بیان وعده هایی که در این کتاب الهی به مردم داده شده است می فرماید:
- وَأَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتَاعًا حَسَنًا إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى وَيُؤْتِ كُلَّ ذِي فَضْلٍ فَضْلَهُ وَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ كَبِيرٍ ﴿هود:۳﴾
و [از جمله وعده هایی که در قرآن داده شده است] اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد [تا اينكه] شما را با بهره مندى نيكويى تا زمانى معين بهره مند سازد و به هر شايسته نعمتى از كرم خود عطا كند و اگر رويگردان شويد من از عذاب روزى بزرگ بر شما بيمناكم.
اینکه چه ارتباطی میان استغفار و توبه مردم، با سرازیر شدن نعمتهای الهی وجود دارد، چیزی است که علم و دانش بشر امکان کشف آن را ندارد، لکن به همان ترتیب نیز انکار آن در قدرت دانش و علم بشری نیست. ابوعلی سینا در الهیات شفا (ج10، فصل1، ص439) چنین انکاری را امری مناسب فلسفه ندانسته و منکران این ارتباط را جاهلانی می داند که «متشبّه به فلاسفه» هستند. کانت نیز انکار این ارتباط را در توان علم تجربی نمی داند، و می گوید علم تنها می تواند وجود ارتباط میان پدیده ها را با آزمایشات علمی اثبات کند، ولی نمی تواند چنین ارتباطی را با تجربه رد کند. اگر اثبات تجربی نشد تنها می تواند بگوید «ثابت نشده است.» نه اینکه بگوید «ردّ شده است.»
قرآن کریم فراوانی نعمتهای آسمانی و زمینی را در گرو ایمان و تقوای اجتماع دانسته و می فرماید :
- وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ (اعراف:96)
و اگر مردم شهرها ايمان آورده و به تقوا گراييده بودند، قطعاً بركاتى از آسمان و زمين برايشان مىگشوديم.
همین نکته را در قرآن کریم نسبت به یهود و نصاری مشاهده می کنیم:
- وَ لَوْ أَنَّهُمْ أَقامُوا التَّوْراةَ وَ الْإِنْجيلَ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْهِمْ مِنْ رَبِّهِمْ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ (مائده:66)
و اگر آنان به تورات و انجيل و آنچه از جانب پروردگارشان به سويشان نازل شده است، عمل مىكردند، قطعاً از بالاى سرشان [بركات آسمانى] و از زير پاهايشان [بركات زمينى] برخوردار مىشدند.
پاسخ قوم عاد به هود نبی
قوم عاد در برابر سخنان هود پیامبر ایستادگی کرده و سخن او را نپذیرفتند. اشراف و اصحاب ثروت و قدرت قوم عاد بدون درگیری فکری و یا بحث و اشکال علمی بر سخنان هود، او را دیوانه خطاب کردند:
- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ ﴿اعراف:۶۶﴾
سران قومش كه كافر بودند گفتند در حقيقت ما تو را در [نوعى] سفاهت مى بينيم و جداً تو را از دروغگويان مى دانيم.
و افرادی از قوم که ظاهر خود را به عنوان اصحاب فکر نمایان می کردند، هود را به دلیل در افتادن با پرستش خدایان دروغین خود، دیوانه ای دانستند که با نفرین بتها گرفتار دیوانگی شده است:
- قَالُوا يَا هُودُ مَا جِئْتَنَا بِبَيِّنَةٍ وَمَا نَحْنُ بِتَارِكِي آلِهَتِنَا عَنْ قَوْلِكَ وَمَا نَحْنُ لَكَ بِمُؤْمِنِينَ؛ إِنْ نَقُولُ إِلَّا اعْتَرَاكَ بَعْضُ آلِهَتِنَا بِسُوءٍ ﴿هود:۵۳-54﴾
گفتند اى هود براى ما دليل روشنى نياوردى و ما براى سخن تو دست از خدايان خود برنمى داريم و تو را باور نداريم؛[چيزى] جز اين نمى گوييم كه بعضى از خدايان ما به تو آسيبى رسانده اند.
اینکه طبق گزارش قرآن کریم، افراد جاهل امتهای انبیاء الهی آنان را مجنون می دانستند، چیزی است که همواره در جوامع انسانی اتفاق می افتد. ولی واقعیت مسأله اینستکه ما دو مرحله جنون داریم: جنون مادون عقل، جنون مافوق عقل.
جنون مافوق عقل، به معنای رها کردن عقل حسابگر منفعت جو است، همان که مولانا می گوید:
زین خرد جاهل همی باید شدن دست در دیوانگی باید زدن
هرچه بینی سود خود زان میگریز زهر نوش و آب حیوان را بریز
هر که بستاید ترا دشنام ده سود و سرمایه به مفلس وام ده
ایمنی بگذار و جای خوف باش بگذر از ناموس و رسوا باش و فاش
آزمودم عقل دور اندیش را بعد ازین دیوانه سازم خویش را
و همان که امیرالمؤمنین در توصیف متقین می فرماید: « يَنْظُرُ إِلَيْهِمُ النَّاظِرُ فَيَحْسَبُهُمْ مَرْضَى، وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَضٍ؛ وَ يَقُولُ لَقَدْ خُولِطُوا، وَ لَقَدْ خَالَطَهُمْ أَمْرٌ عَظِيمٌ؛ بيننده مى پندارد كه آنها بيمارند در صورتيكه بيمارى ندارند (بلكه از بيم عذاب لاغر شده اند) و (چون سخنانى كه بآنها پى نمى برد از ايشان مى شنود) مى گويد پرت و ديوانه اند، در صورتيكه ديوانه نيستند بلكه امر بزرگى (انديشه قيامت) با ايشان آميخته شده است. (نهج البلاغه: خطبه193)»