اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سخن صلح جویانه و محبت آمیز صالح پیامبر در برابر مخالفت قوم ثمود
در برابر مخالفت قوم ثمود با دعوت صالح پیامبر به یکتاپرستی و توحید، آن پیامبر با مهربانی و محبت، و کلامی حاکی از صلح جوئی و خیرخواهی با آنان سخن گفت. پیامبر صالح با تکیه بر سخن بزرگان قوم ثمود که درباره او می گفتند: «يَا صَالِحُ قَدْ كُنْتَ فِينَا مَرْجُوًّا قَبْلَ هَذَا؛ اى صالح به راستى تو پيش از اين ميان ما مايه اميد بودى (هود:۶۲﴾» بر بازگشت انسانها به فطرت الهی خود و پاسخ مثبت به ندای باطن بود و فرمود:
- إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ؛ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ؛ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ ﴿شعراء:۱42-144﴾
آنگاه كه برادرشان صالح به آنان گفت آيا پروا نداريد؛ من براى شما فرستاده اى در خور اعتمادم؛ از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد.
آن پیامبر دلسوز، بر شعار همیشگی انبیاء الهی تأکید کرد و فرمود: «مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ؛ بر اين [رسالت] اجرى از شما طلب نمى كنم اجر من جز بر عهده پروردگار جهانيان نيست (شعراء:۱۴۵)» و آنگاه قوم خود را به نعمتهای فراوانی که خداوند نصیب آنان کرده متذکر شد، و این نکته را یادآوری کرد که به طور طبیعی در برابر این نعمتها، وظائفی متوجه آنان خواهد بود:
- أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ؛ فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ؛ وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ؛ وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ ﴿شعراء:۱46-149﴾
آيا شما را در آنچه اينجا داريد آسوده رها مى كنند؛ در باغها و در كنار چشمه ساران؛ و كشتزارها و خرمابنانى كه شكوفه هايشان لطيف است؛ و هنرمندانه براى خود از كوهها خانه هايى مى تراشيد.
قرآن کریم 9 گروه را معرفی می کند که در قوم ثمود عملکردی مشابه احزاب کنونی در جوامع داشته اند. احزابی که بجای اینکه در فکر مصالح و منافع جامعه خود و پیشرفت امور آن باشند، برای کسب قدرت و ثروت، و منافع شخصی و حزبی خود جامعه را به فساد می کشاندند. گروههای دارای قدرت و اعتبار اجتماعی، که با دسیسه های خود همواره مردم جامعه را به تباهی سوق می دادند. این احزاب فساد گستر، بجای شنیدن کلام و پیام انسانی و صلح آمیز پیامبر صالح، توطئه قتل او و پیروانش را در سر داشتند، که با حمایت خداوند این توطئه به نتیجه نرسید. قرآن می فرماید:
- وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ؛ قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ «مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ»؛ وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿نمل:۴۸-50﴾
و در آن شهر نه دسته بودند كه در آن سرزمين فساد میکردند و از در اصلاح درنمى آمدند؛ [با هم] گفتند با يكديگر سوگند بخوريد كه حتما به [صالح] و كسانش شبيخون مى زنيم، سپس به ولى او خواهيم گفت «ما در محل قتل كسانش حاضر نبوديم و ما قطعا راست مى گوييم»؛ و دست به نيرنگ زدند و [ما نيز] دست به نيرنگ زديم و خبر نداشتند.
صالح پیامبر با دلسوزی فراوان قوم ثمود را به خداترسی و اطاعت از دستورات خداوند تشویق کرد، و آنان را از پیروی از این احزاب و گروهها که خیرخواه انسانها نیستند و جامعه را برای منافع خود به فساد می کشند برحذر داشته و فرمود:
- فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ؛ وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ؛ الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ ﴿شعراء:۱5۰-152﴾
از خدا پروا كنيد و فرمانم ببريد؛ و فرمان افراطگران را پيروى مكنيد؛ آنان كه در زمين فساد مى كنند و اصلاح نمى كنند.
دلیل گروهی از قوم ثمود برای مخالفت با پیامبری صالح
گروهی از قوم ثمود، علت مخالفت خود را چنین بیان می کردند که صالح، فردی همانند خود آنان و از میان قوم بوده است. در حقیقت برای آنان قابل باور نبود که فردی که مشابه خودشان زندگی کرده و مانند آنان در خیابان و بازار رفت و آمد می کرده است، هم اکنون پیامبر الهی باشد. قرآن کریم سخن همراه با اهانت آنان را اینگونه گزارش می دهد:
- كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ؛ فَقَالُوا أَبَشَراً مِنَّا وَاحِداً نَتَّبِعُهُ؟ إِنَّا إِذاً لَفِي ضَلَالٍ وَسُعُرٍ؛ أَأُلْقِيَ الذِّكْرُ عَلَيْهِ مِنْ بَيْنِنَا؟ بَلْ هُوَ كَذَّابٌ أَشِرٌ ﴿قمر:۲۳-25﴾
قوم ثمود هشداردهندگان را تكذيب كردند؛ و گفتند آيا تنها بشرى از خودمان را پيروى كنيم؟ در اين صورت ما واقعا در گمراهى و جنون خواهيم بود؛ آيا از ميان ما [وحى] بر او القا شده است؟ [نه] بلكه او دروغگويى گستاخ است.
و خداوند در پاسخ می فرماید آنان به زودی حقیقت این اهانت خود را خواهند دانست: «سَيَعْلَمُونَ غَداً مَنِ الْكَذَّابُ الْأَشِرُ؛ به زودى فردا بدانند دروغگوى گستاخ كيست ﴿قمر:۲۶﴾»
نحوه مقابله اصحاب قدرت و ثروت با صالح پیامبر
ملأ و مترف، که همان صاحبان ثروت و قدرت، و اشراف قوم ثمود بودند، با تکیه بر زور و زر خود به مقابله با صالح و کسانی که به او ایمان آورده بودند پرداختند. زبان آنان همان زبان همیشگی زورمندان و ثروتمندان همه جوامع بود که همواره از موضع اقتدار با مردم سخن می گویند. قرآن کریم می فرماید:
- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لِلَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِمَنْ آمَنَ مِنْهُمْ أَتَعْلَمُونَ أَنَّ صَالِحًا مُرْسَلٌ مِنْ رَبِّهِ؟ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلَ بِهِ مُؤْمِنُونَ؛ قَالَ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا إِنَّا بِالَّذِي آمَنْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ ﴿اعراف:۷5-76﴾
سران قوم او كه استكبار مى ورزيدند به مستضعفانى كه ايمان آورده بودند گفتند آيا میدانید [باور می کنید] كه صالح از طرف پروردگارش فرستاده شده است؟ گفتند بى ترديد ما به آنچه وى بدان رسالت يافته است مؤمنيم؛ كسانى كه استكبار مى ورزيدند گفتند ما به آنچه شما بدان ايمان آورده ايد كافريم.
نحوه مقابله اهل فکر و اندیشه قوم ثمود با پیامبر صالح
اندیشمندان و متفکران قوم ثمود بعد از ابراز تعجب از پیامبر شدن فردی مانند خود آنان و از میان همان قوم، از او مطالبه معجزه ای که نشانه ای برای اثبات صحت ادعای پیامبری او باشد نمودند. این شیوه برخورد با صالح، شیوه پسندیده ای است که در گزارش قرآن کریم نیز هیچگونه سرزنش و نکوهش نسبت به آنان مشاهده نمی شود، اگرچه سخن آنان با مقداری اهانت نیز همراه بوده است:
- قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ؛ مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿شعراء:۱53-154﴾
گفتند قطعا تو از افسونشدگانى؛ تو جز بشرى مانند ما [بيش] نيستى اگر راست مى گويى معجزه اى بياور.