اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
برخورد قوم ثمود با ناقه صالح پیامبر
صالح پیامبر به قوم ثمود اعلام کرده بود که چنانچه آسیبی به ناقه بزنند گرفتار عذاب الهی خواهند شد. این در حقیقت یک امتحان الهی در حق افراد قوم ثمود بود.
اقسام امتحانات الهی
انسان همواره در معرض آزمایشها و امتحانهای الهی است. خدای سبحان از آغاز خلقت انسان به این امر اشاره فرموده است که « إِنَّا خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشَاجٍ نَبْتَلِيهِ فَجَعَلْنَاهُ سَمِيعاً بَصِيراً؛ ما انسان را از نطفه مختلطى آفريديم و او را مى آزماييم بدين جهت او را شنوا و بينا قرار داديم (دهر:۲)».
و خداوند در این آزمایشها قدرت و سطح درک انسان را نیز در نظر می گیرد، لذا مشاهده می شود گاه این آزمایشها بسیار ساده بوده است. مانند آزمایشی که خداوند از همراهان طالوت می گیرد که تنها به کم یا زیاد خوردن از آب مورد امتحان قرار گرفته بودند:
- فَلَمَّا فَصَلَ طَالُوتُ بِالْجُنُودِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ مُبْتَلِيكُمْ بِنَهَرٍ فَمَنْ شَرِبَ مِنْهُ فَلَيْسَ مِنِّي وَمَنْ لَمْ يَطْعَمْهُ فَإِنَّهُ مِنِّي إِلَّا مَنِ اغْتَرَفَ غُرْفَةً بِيَدِهِ فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ… ﴿بقره:۲۴۹﴾
و چون طالوت با لشكريان [خود] بيرون شد گفت خداوند شما را به وسيله رودخانه اى خواهد آزمود پس هر كس از آن بنوشد از [پيروان] من نيست و هر كس از آن نخورد قطعا او از [پيروان] من است مگر كسى كه با دستش كفى برگيرد پس [همگى] جز اندكى از آنها از آن نوشيدند…
و گاه امتحان الهی بسیار سخت بوده است، مانند آزمونی که خداوند از ابراهیم خلیل به عمل آورد، یا آزمون الهی در مورد مریم عذراء، یا در مورد ایوب نبی. قرآن کریم درباره ابراهیم خلیل و سربلندی او در آزمون الهی می فرماید:
- وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَاماً…﴿بقره:۱۲۴﴾
و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم …
آزمون الهی در مورد قوم ثمود هم از قبیل آزمونهای ساده بوده است، آنها فقط باید «نَاقَةُاللَّهِ» را آزاد می گذاشتند تا به چریدن در صحرا و نوشیدن آب بپردازد. همچنانکه قرآن کریم از قول صالح پیامبر نقل می کند که فرمود: « وَيَا قَوْمِ هَذِهِ نَاقَةُاللَّهِ لَكُمْ آيَةً، فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللَّهِ وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ؛ و اى قوم من اين ماده شتر خداست كه براى شما پديده اى شگرف است، پس بگذاريد او در زمين خدا بخورد و آسيبش مرسانيد كه شما را عذابى زودرس فرو مى گيرد. ﴿هود:۶۴﴾»
قوم ثمود در این آزمون ساده مردود شدند، همانطور که همراهان طالوت در آن آزمون ساده شکست خوردند. قرآن درباره همراهان طالوت می فرماید: «فَشَرِبُوا مِنْهُ إِلَّا قَلِيلاً مِنْهُمْ؛ پس [همگى] جز اندكى از آنها از آن نوشيدند. ﴿بقره:۲۴۹﴾» و درباره قوم ثمود هم می فرماید:
- فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ، وَقَالُوا يَا صَالِحُ ائْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِنْ كُنْتَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ ﴿اعراف:۷۷﴾
پس آن ماده شتر را پى كردند و از فرمان پروردگار خود سرپيچيدند، و گفتند اى صالح اگر از پيامبرانى آنچه را به ما وعده مى دهى براى ما بياور.
بدین ترتیب قوم ثمود نیز در این آزمون ساده الهی شکست خورده و نتوانستند نسبت به این شتر ماده به دستور صالح نبی عمل کنند، بلکه او را کشتند و بازهم به صالح اظهار بی اعتقادی کرده و از او طلب عذابی را که وعده داده بود نمودند.
ناقهٔ صالح به صورت بُد شتر پی بریدندش ز جهل آن قوم مُر
از برای آب چون خصمش شدند نان کور و آب کور ایشان بُدند
ناقة الله آب خورد از جوی و میغ آب حق را داشتند از حق دریغ
تا بر آن امت ز حکم مرگ و درد «ناقةالله و سقیاها» چه کرد
در این زمان صالح پیامبر بازهم به آنان مهلت توبه و بازگشت به سوی خدا را داد، و به آنان گفت تا سه روز در خانه هاتان بمانید و در حقیقت به عملکرد خود بیاندیشید:
- فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُوا فِي دَارِكُمْ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ ﴿هود:۶۵﴾
پس آن [ماده شتر] را پى كردند و [صالح] گفت سه روز در خانه هايتان برخوردار شويد اين وعده اى بى دروغ است.
پس از گذشت این سه روز است که دیگر اتمام حجّت صورت گرفته و راه توبه بر قوم ثمود بسته شد، و عذاب الهی بر آنان فرود آمد. زلزله ای سهمگین و صاعقه ای آتشین، که آنان را نابود کرد. قرآن می فرماید:
- وَفِي ثَمُودَ إِذْ قِيلَ لَهُمْ تَمَتَّعُوا حَتَّى حِينٍ؛ فَعَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ وَهُمْ يَنْظُرُونَ؛ فَمَا اسْتَطَاعُوا مِنْ قِيَامٍ وَمَا كَانُوا مُنْتَصِرِينَ ﴿ذاریات:43-45﴾
و در [ماجراى] ثمود [نيز عبرتى بود] آنگاه كه به ايشان گفته شد تا چندى برخوردار شويد؛ تا [آنكه] از فرمان پروردگار خود سر برتافتند و در حالى كه آنها مى نگريستند آذرخش آنان را فرو گرفت؛ در نتيجه نه توانستند به پاى خيزند و نه طلب يارى كنند.
- فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ ﴿اعراف:۷۸﴾
آنگاه زمينلرزه آنان را فرو گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند.
قرآن می فرماید تمامی قوم ثمود از بین رفتند، و تنها صالح پیامبر و کسانی که به او ایمان آورده بودند از این عذاب الهی در امان ماندند:
- فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحاً وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ؛ وَأَخَذَ الَّذِينَ ظَلَمُوا الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ؛ كَأَنْ لَمْ يَغْنَوْا فِيهَا، أَلَا إِنَّ ثَمُودَ كَفَرُوا رَبَّهُمْ، أَلَا بُعْداً لِثَمُودَ ﴿هود:66-68﴾
پس چون فرمان ما فرا رسيد صالح و كسانى را كه با او ايمان آورده بودند به رحمت خود رهانيديم و از رسوايى آن روز [نجات داديم] به يقين پروردگار تو همان نيرومند شكست ناپذير است؛ و كسانى را كه ستم ورزيده بودند آن بانگ [مرگبار] فرا گرفت و در خانه هايشان از پا درآمدند؛ گويا هرگز در آن [خانه ها] نبوده اند، آگاه باشيد كه ثموديان به پروردگارشان كفر ورزيدند، هان مرگ بر ثمود.
صالح از خلوت بسوی شهر رفت شهر دید اندر میان دود و نفت
ناله از اجزای ایشان میشنید نوحه پیدا نوحهگویان ناپدید
ز استخوانهاشان شنید او نالهها اشکریزان جانشان چون ژالهها
صالح آن بشنید و گریه ساز کرد نوحه بر نوحهگران آغاز کرد
گفت ای قومی به باطل زیسته وز شما من پیش حق بگریسته
حق بگفته صبر کن بر جورشان پندشان ده بس نماند از دورشان
بس که کردید از جفا بر جای من شیر پند افسرد در رگهای من