اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
ادوار زندگانی ابراهیم خلیل
- زندگی در عربستان
در تورات از نزاع زنانه میان ساره و هاجر سخن گفته شده است، و شاید به دنبال همین نزاع بوده است که ابراهیم خلیل، همسرش هاجر و فرزندش اسماعیل را به سرزمین عربستان منتقل می کند. مطابق تورات، هنگام تولد اسماعیل، ابراهیم در سنین 86 سالگی بوده است.
قرآن کریم دعای ابراهیم را در ابتدای انتقال هاجر و اسماعیل به سرزمین مکه نقل می کند:
- رَبَّنَا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُوا الصَّلَاةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُمْ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ ﴿ابراهیم:۳۷﴾
پروردگارا من [يكى از] فرزندانم را در دره اى بى كشت نزد خانه محترم تو سكونت دادم پروردگارا تا نماز را به پا دارند پس دلهاى برخى از مردم را به سوى آنان گرايش ده و آنان را از محصولات [مورد نيازشان] روزى ده باشد كه سپاسگزارى كنند (۳۷)
درباره ماجرای معروف تشنگی اسماعیل، و حرکت هاجر بین دو کوه صفا و مروه برای یافتن آب و سپس جاری شدن آب از چشمه زمزم، در قرآن ذکری به میان نیامده است ولی در تورات با اندکی تفاوت از آن سخن گفته شده است.
قربانی کردن فرزند، امتحان بزرگ ابراهیم خلیل
امتحان بزرگ الهی دیگری که ابراهیم خلیل از آن سربلند بیرون آمد قربانی کردن فرزند بزرگش اسماعیل است. در قرآن کریم از رؤیای صادقه ابراهیم خلیل در این مورد، و پاسخ اسماعیل به عمل ابراهیم سخن گفته شده است:
- فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى؟ قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ ﴿صافات:۱۰۲﴾
و وقتى با او به جايگاه سعى رسيد گفت اى پسرك من من در خواب [چنين] مى بينم كه تو را سر مى برم پس ببين چه به نظرت مى آيد؟ گفت اى پدر من آنچه را مأمورى بكن ان شاء الله مرا از شكيبايان خواهى يافت.
این امتحان الهی به مراتب سخت تر از سایر امتحان هائی بود که خداوند از ابراهیم خلیل به عمل آورده بود. ابراهیم که تا سنین کهولت دارای فرزند نشده بود، آنگاه که فرزند بزرگ او به سنین نوجوانی رسید باید به امر خداوند او را در راه خدا با دست خود قربانی می کرد. و آن پیامبر بزرگ الهی لحظه ای در انجام این دستور خداوند کوتاهی نکرد، و فرزند بزرگوار او، که او هم در آغاز زندگانی و بهره مند شدن از مواهب دنیا، و با آمال و آرزوهای فراوان دوران نوجوانی و جوانی، باید خود را در معرض قربانی شدن قرار می داد، او نیز به زیبائی این دستور الهی را پذیرفت و ایمان توحیدی خود را به اثبات رساند.
قرآن کریم ادامه این امتحان سخت الهی را اینچنین تصویر می نماید:
- فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ؛ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ؛ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاءُ الْمُبِينُ ﴿صافات:۱۰۳-106﴾
پس وقتى هر دو تن دردادند [و همديگر را بدرود گفتند] و [پسر] را به پيشانى بر خاك افكند؛ او را ندا داديم كه اى ابراهيم؛ رؤيا[ى خود] را حقيقت بخشيدى ما نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم؛ راستى كه اين همان آزمايش آشكار بود.
آنچه در امتحانهای الهی قابل مشاهده است اینستکه خداوند همواره بهترین نهایت را برای کسی که او را مورد امتحان قرار میدهد در نظر گرفته است. انسان باید بداند که خداوند مهربانترین شخص نسبت به بندگانش است، و هیچگاه برای بنده خود سوء نمی خواهد، و اگر امتحان مشکلی هم از بنده اش بگیرد حتماً برای موفقیت او پاداش بزرگی در نظر گرفته است. در ادامه آیات قرآن کریم، و به دنبال موفقیت ابراهیم و اسماعیل در این آزمون و امتحان سخت الهی، آمده است:
- وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ؛ وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ؛ سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ؛ كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ ﴿صافات:۱۰۷-111﴾
و او را در ازاى قربانى بزرگى باز رهانيديم؛ و در [ميان] آيندگان براى او [آوازه نيك] به جاى گذاشتيم؛ درود بر ابراهيم؛ نيكوكاران را چنين پاداش مى دهيم؛ در حقيقت او از بندگان با ايمان ما بود.
ظاهراً این آخرین امتحان خداوند برای آزمودن شخصیت ابراهیم، و نیز توان او برای بر عهده گرفتن مسئولیت عظیمی از جانب خداوند است، و به دنبال سربلندی ابراهیم در این امتحانهای سخت الهی است که خدای سبحان به او مقام امامت عطا کرده و رسالت بزرگی را بر دوش او قرار می دهد:
- وَإِذِ ابْتَلَى إِبْرَاهِيمَ رَبُّهُ بِكَلِمَاتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّي جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًا قَالَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِي قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِي الظَّالِمِينَ ﴿بقره:۱۲۴﴾
و چون ابراهيم را پروردگارش با كلماتى بيازمود و وى آن همه را به انجام رسانيد [خدا به او] فرمود من تو را پيشواى مردم قرار دادم [ابراهيم] پرسيد از دودمانم [چطور] فرمود پيمان من به بيدادگران نمى رسد.
از این آیه بخوبی دانسته می شود که مقام امامت و سرپرستی امور انسانهای دیگر در دیدگاه خداوند بالاتر از مقام نبوت و رساندن پیام خداوند به مردمان است. کسی که می خواهد امام و پیشوای مردم باشد و آنان را سرپرستی کند باید دارای مقام عصمت باشد و از هر گناهی پاک باشد، چرا که گناه و نافرمانی دستورات خداوند از بزرگترین ظلمهایی است که شخص گناهکار بر خود می کند، و از بزرگترین جسارتهایی است که نسبت به مقام عظیم خداوند مرتکب می شود.