اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
- ورزش، ضرورت دوران کودکی و جوانی، و عامل تباهی
در داستان یوسف پیامبر، برادران توطئه گر به پدرشان یعقوب گفتند:
- أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿یوسف:۱۲﴾
فردا او را با ما بفرست تا [در چمن] بگردد و بازى كند و ما به خوبى نگهبان او خواهيم بود.
بازی و تفریح از امور ضروری برای پرورش سالم جسمی و روحی کودک و جوان است. کودکی که بازی و ورزش نکند یا مریض هست یا مریض خواهد شد. یعقوب هم به این نکته نسبت به یوسف توجه داشت و برادران هم از همین امر سوء استفاده کردند.
لکن همین ورزش و تفریح، می تواند عامل تباهی و بیماری جسم و روح کودک و جوان گردد. همانطور که برادران یوسف از این نیاز ضروری سوء استفاده کردند و او را تا پای هلاکت پیش بردند، افراد سودجو در جهان امروز نیز کودکان و جوانان را از همین راه به تباهی می کشانند. و در اینجاست که باید پدر و مادر بیشتر مراقب بازیها و تفریحات فرزندانشان باشند.
- راهنمائی ناخواسته دشمن
گاه انسان بدون اینکه قصد بدی داشته باشد، به دشمن خود راه ضربه زدن را نشان می دهد. در ماجرای یوسف و توطئه برادرانش، یعقوب به پسرانش گفت:
- قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَنْ تَذْهَبُوا بِهِ وَأَخَافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنْتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ ﴿یوسف:۱۳﴾
گفت اينكه او را ببريد سخت مرا اندوهگين مى كند و مى ترسم از او غافل شويد و گرگ او را بخورد.
احتمال خورده شدن یوسف توسط گرگ را ابتدا یعقوب مطرح کرد و آن را به ذهن پسرانش انداخت، و در ادامه می بینیم برادران یوسف همین احتمال را برای توجیه همراه نیاوردن یوسف مطرح کردند. شب که آنها با چشمان گریان پیش پدر برگشتند: «وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ؛ و شامگاهان گريان نزد پدر خود [باز] آمدند (یوسف:۱۶)» به او گفتند: «قَالُوا يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِنْدَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنْتَ بِمُؤْمِنٍ لَنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ؛ گفتند اى پدر ما رفتيم مسابقه دهيم و يوسف را پيش كالاى خود نهاديم آنگاه گرگ او را خورد ولى تو ما را هر چند راستگو باشيم باور نمى دارى (یوسف:۱۷)»
این حیله به فکر برادران یوسف نرسیده بود، بلکه از این سخن یعقوب استفاده کردند و برای عمل خود نسبت به یوسف آن را توجیه قرار دادند. به همین صورت در بسیاری از مواقع انسان به طور ناخواسته به دشمن خود کمک، و او را راهنمائی می کند. انسان نقاط ضعف خود را بهتر از دیگران می شناسد، و در مواردی که دشمن انسان با انسان روبرو می شود از همین نقاط ضعف علیه او استفاده می کند. حال کسی که مراقب سخن خود نباشد می تواند دشمن خود را نسبت به این نقاط ضعف راهنمائی کند بدون اینکه خودش چنین قصدی داشته باشد. لذا فرموده اند: «إن کان کلامک من فضة فسکوتک من ذهب؛ هرقدر هم که سخن تو ارزشمند باشد (نقره) سکوتت ارزش بیشتری دارد (طلا)»
گر سخن خواهی که گویی چون شکر صبر کن از حرص و این حلوا مخور
عالمی را یک سخن ویران کند روبهان مرده را شیران کند
- انواع اشکها
اشک یکی از علامات تغییرات و تحولات روحی در انسان است. کسی که در حالت احساسی خاصی قرار می گیرد، اشک از چشمهایش فرو میریزد. به همین خاطر اشک می تواند نشانه حالات مختلفی باشد:
- اشک شوق: اشکی که بر اثر شادمانی و شعف از چشم جاری میشود. مانند اشکی که یک قهرمان روی سکوی قهرمانی میریزد، یا اشکی که پس از به دنیا آمدن فرزند از چشمان مادر جاری میشود. قرآن اشک ریختن مسیحیان پس از مواجهه با تعالیم اسلام را اشک شوق معرفی کرده و می فرماید: «وَإِذَا سَمِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَى الرَّسُولِ تَرَى أَعْیُنَهُمْ تَفِیضُ مِنَ الدَّمْعِ مِمَّا عَرَفُوا مِنَ الْحَقِّ یَقُولُونَ رَبَّنَا آمَنَّا فَاکْتُبْنَا مَعَ الشَّاهِدِینَ؛ و چون آنچه را به سوى این پیامبر نازل شده بشنوند، می بینى بر اثر آن حقیقتى که شناخته اند؛ اشک از چشمهایشان سرازیر مى شود مى گویند پروردگارا ما ایمان آورده ایم پس ما را در زمره گواهان بنویس. (مائده:۸۳) »
- اشک غم و حزن: این حالت در انسانها بسیار اتفاق می افتد، لذا گریه و اشک در همه فرهنگها معمولاً نشانه ناراحتی و غم است. قرآن کریم می فرماید گاهی اصحاب فقیر رسول الله ميآمدند و از پيامبر اکرم برای همراهی با پیامبر اسب و امکانات می خواستند. وقتی حضرت ميفرمود امکانات نداريم و در نتيجه نميتوانستند همراهی کنند ناراحت شده و گريه ميکردند: « الَّذِينَ إِذَا مَا أَتَوْكَ لِتَحْمِلَهُمْ قُلْتَ لَا أَجِدُ مَا أَحْمِلُكُمْ عَلَيْهِ تَوَلَّوْا وَأَعْيُنُهُمْ تَفِيضُ مِنَ الدَّمْعِ حَزَنًا أَلَّا يَجِدُوا مَا يُنْفِقُونَ؛ مؤمنانی که چون مهیای جهاد شده و نزد تو آیند که زاد و لوازم سفر آنها را مهیا سازی و تو پاسخ دهی که من مالی که به شما مساعدت کنم ندارم برمی گردند در حالی که از شدت حزن اشک از چشمانشان جاری است که چرا نمی توانند مخارج سفر خود را فراهم سازند. (توبه:۹۲)»
- اشک خوف: اشکی که از روی ترس است. گریه در اینجا بیانگر عجز در برابر مشکلات است. انسانهای با ایمان از آنجا که به قدرت الهی اعتقاد دارند؛ به راحتی مغلوب موارد کوچک و مشکلات بیارزش نمیشوند. آنها تنها از خدا هراسان هستند. البته به سبب رفتارهای خودشان و نتیجه اعمالشان ترسان هستند و اشک میریزند. قرآن درباره این نوع اشک می فرماید: «إِنَّمَا یُؤْمِنُ بِآیَاتِنَا الَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِهَا خَرُّوا سُجَّدًا وَسَبَّحُوا بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ؛ تنها کسانی به آیات ما ایمان میآورند که هر وقت این آیات به آنها یاد آوری شود به سجده می افتند، و تسبیح و حمد پروردگارشان را بجای می آورند و تکبر نمیکنند. (سجده:۱۵)»
- اشک دروغین: اشک برادران یوسف، که بعد از اینکه او را در چاه انداختند، به نزد پدر آمده و گریه کردند. قرآن می فرماید: «وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً يَبْكُونَ؛ و شامگاهان گريان نزد پدر خود [باز] آمدند (یوسف:۱۶)»
اشک ما در ماه محرم، مجموع این سه اشک است: هم اشک حزن و اندوه است نسبت به ستم و ظلمی که بر آل بیت رسول الله رفت. صحنه های جانگدازی که در کربلا واقع شد که نقل آن هم به دل هر انسان آزاده ای آتش می زند. هم اشک شوق است، از اینکه ما بازهم توفیق داشتیم بر اباعبدالله عزاداری کنیم. چه بسیار افرادی که محرم امسال در زیر خاک هستند و توفیق عزاداری بر اباعبدالله را نیافتند. و هم اشک خوف است، وقتی در مجالسی که شرکت می کنیم و به سخنان علما توجه می کنیم، به یاد اعمال خودمان می افتیم و گناهان خود را به یاد می آوریم. این بازهم توفیقی الهی است که از معنویت مجالس عزاداری بر اباعبدالله برای جلب عنایت خداوند و پذیرش توبه خودمان استفاده کنیم.