اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
- عدالت در داوری
پس از مواجه شدن حاکم مصر با صحنه دویدن یوسف و زلیخا به سمت در، و مشاهده پیراهن پاره شده یوسف از پشت، زلیخا پیش دستی کرده و تهمت ناروایی را به یوسف می زند: «قَالَت مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ [زلیخا] كيفر كسى كه قصد بد به خانواده تو كرده چيست، جز اينكه زندانى يا [دچار] عذابى دردناك شود؟ (یوسف:۲۵)» و یوسف نیز پاسخ کوتاهی به این اتهام می دهد: «قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَنْ نَفْسِي؛ [يوسف] گفت او از من كام خواست﴿یوسف:۲۶﴾».
در این صحنه، حاکم مصر از دیگران کمک فکری می خواهد. کسی از بستگان زلیخا برای فهمیدن اینکه زلیخا درست می گوید یا یوسف، راه حلی منطقی ارائه می دهد تا معلوم شود پیراهن یوسف در حال حمله به زلیخا پاره شده است یا در حال فرار از دست زلیخا؟ قرآن می فرماید:
- وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ؛ وَإِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿یوسف:۲۶-27﴾
و شاهدى از خانواده آن زن شهادت داد اگر پيراهن او از جلو چاك خورده زن راست گفته و او از دروغگويان است؛ و اگر پيراهن او از پشت دريده شده زن دروغ گفته و او از راستگويان است.
و حاکم مصر با مشاهده اینکه پیراهن یوسف از پشت پاره شده است، متوجه ماجرا می شود و می فهمد که حق با یوسف است، و همسرش زلیخا قصد سوء داشته است. در این حالت، حاکم مصر داوری عادلانه ای کرده و تقصیر را متوجه همسر خود می کند، و از یوسف نیز معذرت می خواهد، نه اینکه گرفتار تعصّب فامیلی شده، و به بهانه حفظ آبروی خانواده خود، پا روی حق گذاشته و یوسف را مقصر اعلام کند. قرآن گزارش می دهد:
- فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ؛ يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنْبِكِ إِنَّكِ كُنْتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ ﴿یوسف:۲۸-29﴾
پس چون [شوهرش] ديد پيراهن او از پشت چاك خورده است گفت بيشك اين از نيرنگ شما [زنان] است كه نيرنگ شما [زنان] بزرگ است؛ اى يوسف از اين [پيشامد] روى بگردان و تو [اى زن] براى گناه خود آمرزش بخواه كه تو از خطاكاران بوده اى.
داوری عادلانه و گرفتار حب و بغض نشدن، و به بهانه حفظ حرمت و آبروی خانواده و قوم و قبیله خود، حق را زیر پا نگذاشتن به اندازه ای دارای اهمیت است که امام سجاد علیه السّلام غیر عادلانه داوری کردن میان افراد مختلف را گناهی می داند که شخص را از عدالت ساقط می کند. ایشان می فرماید اینکه کسی فرد خطاکار را بر فرد درستکار برتر بداند، به جهت اینکه آن خطاکار از نزدیکان اوست، این همان تعصبی است که موجب گناه و سقوط از عدالت می شود:
- الْعَصَبِيَّةُ الَّتِي يَأْثَمُ عَلَيْهَا صَاحِبُهَا أَنْ يَرَى الرَّجُلُ شِرَارَ قَوْمِهِ خَيْراً مِنْ خِيَارِ قَوْمٍ آخَرِينَ،
وَلَيْسَ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُحِبُّ الرَّجُلُ قَوْمَهُ وَ لَكِنْ مِنَ الْعَصَبِيَّةِ أَنْ يُعِينَ قَوْمَهُ عَلَى الظُّلْمِ (کافی،ج2، ص308)
تعصّبی که موجب گناه می شود آنستکه انسان بدکاران قبیله خودش را از نیکوکاران قبیله دیگران برتر بداند،
و دوست داشتن افراد قبیله خود فرد از مصادیق تعصّب مذموم نیست، بلکه کمک کردن به افراد قبیله خود برای ظلم به دیگران تعصّب مذموم شمرده می شود.
- نتیجه ملامت و بدگوئی از دیگران
قرآن کریم نقل می کند که به دنبال ماجرای اتفاق افتاده میان زلیخا و یوسف، زنان مصر شروع به بدگوئی از زلیخا کردند:
- وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ: امْرَأَتُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَنْ نَفْسِهِ، قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا، إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ ﴿یوسف:۳۰﴾
و [دسته اى از] زنان در شهر گفتند: زن عزيز از غلام خود كام خواسته، و سخت خاطرخواه او شده است، به راستى ما او را در گمراهى آشكارى مى بينيم.
بدگوئی و ملامت کردن دیگران نسبت به کار ناشایسته، دارای چند حالت محتمل هست:
- چنانچه شخص ملامت شونده آن کار ناشایسته را مرتکب شده باشد: ملامت کننده مرتکب غیبت شده، که غیبت از گناهان کبیره است، و پیامبر اکرم فرمود: «الْغِيبَةُ أَشَدُّ مِنَ الزِّنَا. فَقِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ لِمَ ذَاكَ؟ قَالَ: صَاحِبُ الزِّنَا يَتُوبُ فَيَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ، وَ صَاحِبُ الْغِيبَةِ يَتُوبُ فَلَا يَتُوبُ اللَّهُ عَلَيْهِ، حَتَّى يَكُونَ صَاحِبُهُ الَّذِي اغْتَابَهُ يُحِلُّه؛ غیبت از زنا بدتر است. پرسیدند چرا؟ فرمود: زیرا کسیکه زنا کرده است توبه می کند و خداوند توبه او را می بخشد، ولی کسی که غیبت کرده است توبه می کند و خداوند توبه او را نمی بخشد تا زمانی که کسی که غیبت او شده است ببخشد.(خصال، ج1، ص63)»
- چنانچه شخص ملامت شونده آن کار ناشایسته را مرتکب نشده باشد: ملامت کردن او علاوه بر غیبت، تهمت هم هست، و تا رضایت آن شخص حاصل نشود، گناه فرد ملامت کننده پاک نخواهد شد.
علاوه بر اینها، بنا بر سخن رسول خدا، سنت الهی بر اینستکه « مَنْ عَيَّرَ مُؤْمِناً بِشَيْءٍ، لَمْ يَمُتْ حَتَّى يَرْكَبَهُ؛ کسی که مومنی را بر انجام کاری ملامت کند، خودش پیش از مردن آن عمل را مرتکب خواهد شد.(کافی، ج2، ص356)»
در ماجرای یوسف و زلیخا هم می بینیم مطابق همین سنت الهی، زنانی که زلیخا را مورد ملامت قرار داده بودند، خودشان به این ماجرا مبتلا شدند. قرآن کریم صحنه این ماجرا را گزارش می دهد:
- فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ؛ قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ ﴿یوسف:۳۱-32﴾
پس چون [همسر عزيز] از مكرشان اطلاع يافت نزد آنان [كسى] فرستاد و محفلى برايشان آماده ساخت و به هر يك از آنان [ميوه و] كاردى داد و [به يوسف] گفت بر آنان درآى پس چون [زنان] او را ديدند وى را بس شگرف يافتند و [از شدت هيجان] دستهاى خود را بريدند و گفتند منزه است خدا اين بشر نيست اين جز فرشته اى بزرگوار نيست؛ [زليخا] گفت اين همان است كه در باره او سرزنشم میکرديد آرى من از او كام خواستم و[لى] او خود را نگاه داشت و اگر آنچه را به او دستور مى دهم نكند قطعا زندانى خواهد شد و حتما از خوارشدگان خواهد گرديد.