اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
- مانع هدایت دیگران نشدن، آزادی در انتخاب راه سعادت
نکته عالمانه ای که قرآن کریم به عنوان پیام شعیب نبی خطاب به اهل مدین نقل می کند آن است که نباید مانع شنیدن سخن حقی بشوند که انسانهای دیگر علاقمند به شنیدن آن هستند. قرآن کریم نقل می کند که شعیب خطاب به بزرگان قوم مدین گفت:
- وَلَا تَقْعُدُوا بِكُلِّ صِرَاطٍ تُوعِدُونَ وَتَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِهِ وَتَبْغُونَهَا عِوَجًا، وَاذْكُرُوا إِذْ كُنْتُمْ قَلِيلًا فَكَثَّرَكُمْ، وَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ؛ وَإِنْ كَانَ طَائِفَةٌ مِنْكُمْ آمَنُوا بِالَّذِي أُرْسِلْتُ بِهِ وَطَائِفَةٌ لَمْ يُؤْمِنُوا فَاصْبِرُوا حَتَّى يَحْكُمَ اللَّهُ بَيْنَنَا، وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ ﴿اعراف:86-۸۷﴾
و بر سر هر راهى منشينيد كه [مردم را] بترسانيد و كسى را كه ايمان به خدا آورده از راه خدا باز داريد و راه او را كج بخواهيد، و به ياد آوريد هنگامى را كه اندك بوديد پس شما را بسيار گردانيد، و بنگريد كه فرجام فسادكاران چگونه بوده است؛ و اگر گروهى از شما به آنچه من بدان فرستاده شده ام ايمان آورده و گروه ديگر ايمان نياورده اند صبر كنيد تا خدا ميان ما داورى كند، [كه] او بهترين داوران است.
این پیام الهی، همان پیام آزاد گذاشتن انسانها در مسیر حق طلبی و یافتن عقائد حقّه و جستجوی بهترین سخنان است، که قرآن کریم می فرماید: « فَبَشِّرْ عِبَادِ؛ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ پس بشارت ده به آن بندگان من؛ كه به سخن گوش فرامى دهند و بهترين آن را پيروى مى كنند اينانند كه خدايشان راه نموده و اينانند همان خردمندان (زمر:17-۱۸)»
پاسخ اصحاب الأیکه به سخنان شعیب پیامبر
قرآن کریم درباره قوم مدین و گفتگوی شعیب با آنان توضیح بیشتری می دهد، لکن درباره اصحاب الایکه تنها به عناد آنان و پاسخ غیر منطقی در برابر منطق استوار شعیب نبی پرداخته و سخن دشمنان او را نقل می نماید، که از او درخواست فرود آمدن عذاب از جانب خدا می کنند:
- قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ؛ وَمَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا وَإِنْ نَظُنُّكَ لَمِنَ الْكَاذِبِينَ؛ فَأَسْقِطْ عَلَيْنَا كِسَفًا مِنَ السَّمَاءِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ ﴿شعراء:185-۱۸۷﴾
گفتند تو واقعا از افسونشدگانى؛ و تو جز بشرى مانند ما [بيش] نيستى و قطعا تورا از دروغگويان مى دانيم؛ پس اگر از راستگويانى پاره اى از آسمان بر [سر] ما بيفكن.
ما مشابه این پاسخ غیر منطقی را از اقوام دیگر پیامبران نیز سراغ داریم، که نشانه ضعف و ناتوانی آنان در برابر سخنان عقلانی انبیاء الهی است. سخنانی که برای همه انسانها قابل درک و تصدیق بوده و مطابق فطرت الهی مردمان می باشد.
عبرت برای دیگران، یا الگو برای آنان
در پایان تاریخ این قوم، عذاب الهی بر آنان نازل شده و چنین قومی را از صفحه روزگار محو می کند. قرآن کریم سرنوشت این قوم را به عنوان درس عبرتی برای نسلهای آینده دانسته و می فرماید:
- فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَهُمْ عَذَابُ يَوْمِ الظُّلَّةِ إِنَّهُ كَانَ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ؛ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَةً وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ ﴿شعراء:189-۱۹۰﴾
پس او را تكذيب كردند و عذاب روز ابر [آتشبار] آنان را فرو گرفت به راستى آن عذاب روزى هولناك بود؛ قطعا در اين [عقوبت درس] عبرتى است و[لى] بيشترشان ايمان آورنده نبودند.
نکته قابل توجه در تاریخ اصحاب الأیکه آنستکه آنان «عبرت» برای نسلهای آینده شدند، نه «الگو» برای نسلهای بعد. در هر دو حالت درس گرفتن مطرح می شود، لکن در حالت «عبرت» به معنای آنستکه دیگران سعی می کنند مثل آنان عمل نکنند، ولی در حالت «الگو» دیگران هم تلاش می کنند مانند آنان عمل نمایند. و این درس بزرگی برای همه انسانها است که باید به شیوه ای عمل کنیم که «الگو» برای دیگران باشیم نه «عبرت». شاعر افعانستانی در مورد اوضاع به وجود آمده در افغانستان بعد از پیروزی مردم در اخراج نیروهای شوروی و حوادث بعد از آن می گوید:
ای به امید کسان خفته ! ز خود یاد آرید تشنهکامان غنیمت ! ز «اُحُد» یاد آرید
نه بنوشیم از این رود، که زهرآلوده است غوطه باید زد و بگذشت، که پُل فرسوده است
وای اگر قصه ما «عبرت» تاریخ شود خیمه قافله را دشنه ما میخ شود
گفتگوی سران قوم مدین با شعیب نبی
قرآن کریم سخنان سران قوم مدین خطاب به شعیب پیامبر و پاسخ او را با تفصیل بیشتری نقل می کند. در چند مرحله این گفتگو و محاجّه صورت می پذیرد، و سران قوم اشکالات مختلفی را به تعالیم شعیب وارد می کنند:
- توهم ممانعت از آزادی
اولین اشکال سران قوم مدین به شعیب این بود که گفتند چرا جلوی آزادی پرستش و آزادی عمل ما درباره اموال و دارائی های خودمان را می گیری؟ ما خودمان باید آزاد باشیم تا معبود خود ر انتخاب کنیم، و باید آزاد باشیم تا در اموال خودمان به هر نحو که می خواهیم تصرف نمائیم:
- قَالُوا يَا شُعَيْبُ أَصَلَاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ مَا يَعْبُدُ آبَاؤُنَا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ فِي أَمْوَالِنَا مَا نَشَاءُ إِنَّكَ لَأَنْتَ الْحَلِيمُ الرَّشِيدُ ﴿هود:۸۷﴾
گفتند اى شعيب آيا نماز تو به تو دستور مى دهد كه آنچه را پدران ما مى پرستيده اند رها كنيم يا در اموال خود به ميل خود تصرف نكنيم راستى كه تو بردبار فرزانه اى.
آنها سپس او را تهدید به تبعید و اخراج از شهر و وطن خود کردند، مگر آنکه از دین و رسالت خود دست بردارد و پیرو دین آنها بشود:
- قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا مِنْ قَوْمِهِ لَنُخْرِجَنَّكَ يَا شُعَيْبُ وَالَّذِينَ آمَنُوا مَعَكَ مِنْ قَرْيَتِنَا أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا، قَالَ أَوَلَوْ كُنَّا كَارِهِينَ؟ ﴿اعراف:۸۸﴾
سران قومش كه تكبر مى ورزيدند گفتند اى شعيب يا تو و كسانى را كه با تو ايمان آورده اند از شهر خودمان بيرون خواهيم كرد يا به كيش ما برگرديد، گفت آيا هر چند كراهت داشته باشيم؟
در حقیقت این سران قوم مدین بودند که با آزادی در اعتقادات و آزادی دینداری مخالف بودند و سعی داشتند شعیب و پیروان موحّد او را به دست برداشتن از دین خود وادار نمایند.