اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سیره موسی کلیم الله
حضرت موسی یكی از پیامبران اولوالعزم است، كه نامش صد و سی و شش بار، در سی و چهار سوره قرآن مجید آمده است. موسی در لغت قبطیان از دو جزء تشكیل شده، یكی «مو» به معنای آب و دیگری «سی» به معنای درخت، چون صندوق وی در كنار درختی در داخل آب به دست آمد، او را موسی نامیدند. طبق آنچه در کتابهای تاریخی نوشته اند وی سه هزار و هفتصد و چهل و هشت سال بعد از هبوط آدم ابوالبشر متولد شد و نسبش با شش واسطه به حضرت ابراهیم میرسد. موسی از تیره لاویان از بنی اسرائیل است و جدّ بزرگ او که فرزند یعقوب (اسرائیل) است «لاوی» می باشد. و نام مادرش را «یوكابد» ثبت کرده اند.
موسی پیامبر پانصد سال بعد از ابراهیم خلیل الله ظهور كرد و لقب «كلیم الله» به خود گرفت، چون خداوند بدون واسطه، با او سخن گفت.
سرگذشت موسی کلیم الله
داستان زندگی پرفراز و نشیب موسی نبی را میتوان به پنج دوره خلاصه نمود:
- دوران ولادت و كودكی و پرورش موسی در كاخ فرعون.
- دوران هجرت او از مصر به مدین و زندگی او در كنار حضرت شعیب.
- دوران نبوت و پیامبری و بازگشت وی به مصر برای مبارزه با فرعون.
- دوران هلاكت فرعون و ورود موسی به بیت المقدس.
- دوران درگیریهای موسی با بنی اسرائیل.
دوره اول: دوران ولادت، كودكی و پرورش موسی در كاخ فرعون
موسی علیهالسلام در زمان سلطنت «رامسیس» در مصر متولد شد. رامسیس شبی در عالم خواب دید، آتشی از طرف «بیت المقدس» شعله ور شد و زبان كشید و به طرف سرزمین مصر آمد و به خانههای قبطیان افتاد و همه آنها را سوزانید. سپس كاخها و باغات آنها را فراگرفته و همه را نابود كرد، ولی به خانههای بنی اسرائیل آسیبی نرساند! كاهنان و دانشمندان تعبیر خواب، گفتند: «به زودی نوزادی از بنی اسرائیل به دنیا میآید كه تو و یارانت را به هلاكت میكشاند».
تورات نقل می کند: «پادشاه مصر، به شفره و فوعه، قابلههای عبرانی دستور داده، گفت: «وقتی به هنگام زایمان زنان عبرانی به آنها کمک میکنید تا فرزندشان را به دنیا بیاورند، ببینید اگر پسر بود، او را بکشید؛ ولی اگر دختر بود زنده نگه دارید. (کتاب مقدس، خروج۱: ۱۵-۱۶)»
قرآن کریم همین وضعیت مصر را اینچنین تصویر می نماید:
- إِنَّ فِرْعَوْنَ عَلَا فِي الْأَرْضِ وَجَعَلَ أَهْلَهَا شِيَعًا يَسْتَضْعِفُ طَائِفَةً مِنْهُمْ يُذَبِّحُ أَبْنَاءَهُمْ وَيَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ إِنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ ﴿قصص:۴﴾
فرعون در سرزمين [مصر] سر برافراشت و مردم آن را طبقه طبقه ساخت طبقه اى از آنان را زبون مى داشت پسرانشان را سر مى بريد و زنانشان را [براى بهره كشى] زنده بر جاى مى گذاشت كه وى از فسادكاران بود.
ولادت موسی کلیم در سختترین شرایط
زمان ولادت موسی هرچه نزدیكتر میشد، مادر موسی نگرانتر میشد و همواره در این فكر بود كه چگونه پسرش را از دست جلادان فرعون حفظ كند.
بعد از تولد موسی، مادرش یوكابد به درگاه خدا مناجات کرده و از خداوند خواست راه چارهای پیش روی او بگشاید. خداوند با الهام خود به مادر موسی او را از نگرانی حفظ كرد، قرآن کریم می فرماید: « وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ؛ و به مادر موسى وحى كرديم كه او را شير ده و چون بر او بيمناك شدى او را در نيل بينداز و مترس و اندوه مدار كه ما او را به تو بازمى گردانيم و از [زمره] پيمبرانش قرار مى دهيم (قصص:۷)»
تورات این داستان را اینچنین نقل می نماید:
- مادرش او را تا مدت سه ماه از دید مردم پنهان کرد. اما وقتی نتوانست بیش از آن او را پنهان کند، از نی سبدی ساخت و آن را قیر اندود کرد تا آب داخل سبد نشود. سپس، پسرش را در آن گذاشت و آن را در میان نیزار های رود نیل رها ساخت. ولی خواهر آن کودک از دور مراقب بود تا ببیند چه بر سر او میآید. (کتاب مقدس، خروج۲: ۲-۴)
انداختن موسی در رود نیل
مادر موسی طبق فرمان الهی، او را در صندوق گذاشته و هنگام صبح كه همه جا خلوت بود، كنار رود نیل آمد و صندوق را به رود نیل انداخت، مادر در كنار آب ایستاده بود و این منظره را تماشا می نمود. در یك لحظه احساس كرد قلبش از او جدا شده و روی امواج حركت میكند، اگر لطف الهی با خطاب « لَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ؛ نترس و محزون نباش، ما او را به تو برمیگردانیم و او از پیامبران خواهد بود(قصص:۷)» قلب او را آرام نكرده بود، فریاد میكشید و همه چیز فاش میشد، هیچ كس نمیتواند دقیقا حالت این مادر را در آن لحظات حساس ترسیم كند.
پروین اعتصامی تا حدودی این صحنه را در اشعار زیبا و با روحش مجسم ساخته است، میگوید:
مادر موسی چو موسی را به نیل در فكند از گفته ربّ جلیل
خود ز ساحل كرد با حسرت نگاه گفت كای فرزند خرد بی گناه
گر فراموشت كند لطف خدای چون زهی زین كشتی بی ناخدای
وحی آمد كاین چه فكر باطل است رهرو ما اینك اندر منزل است
ما گرفتیم آنچه را انداختی دست حق را دیدی و نشناختی
نیست بازی کار حق، خود را مباز آنچه بردیم از تو، باز آریم باز
سطح آب از گاهوارش خوشتر است دایهاش سیلاب و موجش مادر است
رودها از خود نه طغیان میكنند آنچه میگوییم ما آن میكنند!
ما به دریا حكم طوفان میدهیم ما به سیل و موج فرمان میدهیم
نقش هستی نقشی از ایوان ما است خاك و باد و آب سرگردان ما است
به كه برگردی به ما بسپاریش كی تو از ما دوست تر میداریش؟!