اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
مقاومت موسی کلیم الله و پیروانش، در برابر فرعون
پس از پیروزی موسی کلیم بر جادوگران، گروههای زیادی از بنی اسرائیل و دیگران به وی ایمان آوردند و موسی طرفداران زیادی پیدا كرد و از آن پس بین بنی اسرائیل (پیروان موسی) و قبطیان (پیروان فرعون) همواره درگیری وجود داشت.
قرآن می فرماید در این دوره از درگیری موسی و فرعون، سران قوم، فرعون را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند که چرا بر موسی و پیروان سخت گیری نمی کند؟ و فرعون به تحریک آنان تصمیم به قتل عام مردان بنی اسرائیل گرفت:
- وَقَالَ الْمَلَأُ مِنْ قَوْمِ فِرْعَوْنَ أَتَذَرُ مُوسَى وَقَوْمَهُ لِيُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَيَذَرَكَ وَآلِهَتَكَ قَالَ سَنُقَتِّلُ أَبْنَاءَهُمْ وَنَسْتَحْيِي نِسَاءَهُمْ وَإِنَّا فَوْقَهُمْ قَاهِرُونَ ﴿اعراف:۱۲۷﴾
و سران قوم فرعون گفتند آيا موسى و قومش را رها مى كنى تا در اين سرزمين فساد كنند و [موسى] تو و خدايانت را رها كند [فرعون] گفت بزودى پسرانشان را مى كشيم و زنانشان را زنده نگاه مى داريم و ما بر آنان مسلطيم.
بنی اسرائیل از ظلم و ستمی كه بر آنها رفته بود، نزد موسی شكایت بردند، و آن حضرت، آنان را به استقامت و پایداری و صبر بر مشکلات، و نیز كمك گرفتن از خدا برای تحمل آن به صبر سفارش كرد:
- قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اسْتَعِينُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا، إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُهَا مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ ﴿اعراف:۱۲۸﴾
موسى به قوم خود گفت از خدا يارى جوييد و پايدارى ورزيد كه زمين از آن خداست آن را به هر كس از بندگانش كه بخواهد مى دهد و فرجام [نيك] براى پرهيزگاران است.
قرآن گزارش می دهد که برخی از بنی اسرائیل به موسی اعتراض می کردند که رسالت تو به حال ما چه فائده ای داشت؟ قبل از آنکه تو بیائی فرعون همین جنایات را در حق ما مرتکب می شد، و الآن هم همان جنایات را انجام می دهد. موسی در برابر این کج فهمی آنان، و اینکه متوجه نمی شدند چه نهضت بزرگی را موسی به راه انداخته است، و چه آینده باشکوهی در انتظار آنان است، و آنان قرار است پایه گذار چه تمدّن بزرگی باشند، پاسخ داد:
- قَالُوا أُوذِينَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تَأْتِيَنَا وَمِنْ بَعْدِ مَا جِئْتَنَا! قَالَ عَسَى رَبُّكُمْ أَنْ يُهْلِكَ عَدُوَّكُمْ وَيَسْتَخْلِفَكُمْ فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ ﴿اعراف:۱۲۹﴾
[قوم موسى] گفتند پيش از آنكه تو نزد ما بيايى و [حتى] بعد از آنكه به سوى ما آمدى مورد آزار قرار گرفتيم! [موسى] گفت اميد است كه پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را روى زمين جانشين [آنان] سازد آنگاه بنگرد تا چگونه عمل مى كنيد.
فرعون که با به كار بستن تمام توان خود برای جلوگیری از فعالیت موسی و طرفدارانش، موفق به شکست آنان نشد و از مقاومت و ایستادگی در برابر موسی ناتوان گردید، با قوم خود نقشه كشتن موسی را كشید، تا از دعوت الهی او رها شوند و موسی نتواند دستگاه ظلم و ستم آنان را از بین ببرد:
- وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ، إِنِّي أَخَافُ أَنْ يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ ﴿غافر:۲۶﴾
و فرعون گفت مرا بگذاريد موسى را بكشم تا پروردگارش را بخواند، من مى ترسم آيين شما را تغيير دهد يا در اين سرزمين فساد كند.
سخنان به موقع مؤمن آل فرعون، و احتجاج او با فرعون
در حالی كه فرعون و اطرافیان او برای عملی كردن نقشه كشتن موسی به تبادل نظر می پرداختند، مردی از فرعونیان كه به موسی ایمان آورده بود ولی ایمان خود را مخفی می کرد، به دفاع خوب و مؤثری از موسی پرداخت:
- وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ: أَتَقْتُلُونَ رَجُلًا أَنْ يَقُولَ رَبِّيَ اللَّهُ وَقَدْ جَاءَكُمْ بِالْبَيِّنَاتِ مِنْ رَبِّكُمْ؟ وَإِنْ يَكُ كَاذِبًا فَعَلَيْهِ كَذِبُهُ وَإِنْ يَكُ صَادِقًا يُصِبْكُمْ بَعْضُ الَّذِي يَعِدُكُمْ، إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ كَذَّابٌ؛ يَا قَوْمِ لَكُمُ الْمُلْكُ الْيَوْمَ ظَاهِرِينَ فِي الْأَرْضِ، فَمَنْ يَنْصُرُنَا مِنْ بَأْسِ اللَّهِ إِنْ جَاءَنَا؟ (غافر:۲۸-۲۹﴾
و مردى مؤمن از خاندان فرعون كه ايمان خود را نهان مى داشت گفت: آيا مردى را مى كشيد كه مى گويد پروردگار من خداست و مسلما براى شما از جانب پروردگارتان دلايل آشكارى آورده؟ و اگر دروغگو باشد دروغش به زيان اوست و اگر راستگو باشد برخى از آنچه به شما وعده مى دهد به شما خواهد رسيد، چرا كه خدا كسى را كه افراطكار دروغزن باشد هدايت نمى كند؛ اى قوم من امروز فرمانروايى از آن شماست [و] در اين سرزمين مسلطيد و[لى] چه كسى ما را از بلاى خدا اگر به ما برسد حمايت خواهد كرد؟
فرعون در پاسخ این فرد مؤمن، خود را خیرخواه قوم، و پیشنهاد خود در مورد قتل موسی را نظری عاقلانه دانست:
- قَالَ فِرْعَوْنُ: مَا أُرِيكُمْ إِلَّا مَا أَرَى وَمَا أَهْدِيكُمْ إِلَّا سَبِيلَ الرَّشَادِ (غافر:۲۹)
فرعون گفت: جز آنچه مى بينم به شما نمى نمايم و شما را جز به راه راست راهبر نيستم.
این سخن فرعون، روش همیشگی دشمنان ملتها و پیروان شیطان است، که همواره خود را خیرخواه انسانها، و نظر خود را نظری عاقلانه می دانند. همانطور که ابلیس نیز هنگام فریب آدم و حوا، برای آنان قسم خورد که از روی خیرخواهی به آنان می گوید از آن درخت ممنوعه بخورند: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّيْطَانُ … وَقَالَ مَا نَهَاكُمَا رَبُّكُمَا عَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةِ إِلَّا أَنْ تَكُونَا مَلَكَيْنِ أَوْ تَكُونَا مِنَ الْخَالِدِينَ؛ وَقَاسَمَهُمَا إِنِّي لَكُمَا لَمِنَ النَّاصِحِينَ؛ پس شيطان آن دو را وسوسه كرد… و گفت پروردگارتان شما را از اين درخت منع نكرد جز [براى] آنكه [مبادا] دو فرشته گرديد يا از [زمره] جاودانان شويد؛ و براى آن دو سوگند ياد كرد كه من قطعا از خيرخواهان شما هستم (اعراف:۲۰-۲۱)
مؤمن آل فرعون بر حرف خود ایستادگی کرد. او ماجراهای اقوام پیامبران سابق را به یاد فرعونیان آورد که با مخالفت و سرکشی در برابر دعوت الهی پیامبران، قوم خود را دچار هلاکت کردند:
- وَقَالَ الَّذِي آمَنَ: يَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزَابِ؛مِثْلَ دَأْبِ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ وَمَا اللَّهُ يُرِيدُ ظُلْمًا لِلْعِبَادِ؛
وَيَا قَوْمِ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ يَوْمَ التَّنَادِ؛ يَوْمَ تُوَلُّونَ مُدْبِرِينَ مَا لَكُمْ مِنَ اللَّهِ مِنْ عَاصِمٍ، وَمَنْ يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ؛
وَلَقَدْ جَاءَكُمْ يُوسُفُ مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جَاءَكُمْ بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتَابٌ ﴿غافر:۳۰-۳۴﴾
و كسى كه ايمان آورده بود گفت: اى قوم من، من از [روزى] مثل روز گروهها[ى مخالف پیامبران الهی] بر شما مى ترسم؛ [از سرنوشتى] نظير سرنوشت قوم نوح و عاد و ثمود و كسانى كه پس از آنها [آمدند]، و [گرنه] خدا بر بندگان [خود] ستم نمى خواهد؛
و اى قوم من، من بر شما از روزى كه مردم يكديگر را [به يارى هم] ندا درمى دهند بيم دارم؛ روزى كه پشت كنان [به عنف] بازمى گرديد [در حالیکه] براى شما در برابر خدا هيچ حمايتگرى نيست، و هر كه را خدا گمراه كند او را راهبرى نيست؛
و به يقين يوسف پيش از اين دلايل آشكار براى شما آورد و از آنچه براى شما آورد همواره در ترديد بوديد، تا وقتى كه از دنيا رفت گفتيد خدا بعد از او هرگز فرستاده اى را برنخواهد انگيخت اين گونه خدا هر كه را افراطگر شكاك است بى راه مى گذارد.