اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
وعده موسی با خداوند در كوه طور
موسی پیامبر تا آن زمان، پیرو شریعت توحیدی ابراهیم نبی بود و همان را برای بنی اسرائیل تبلیغ میكرد. در این زمان موسی از خدا درخواست شریعت جدید کرد، و خدای سبحان به او دستور داد تا به دامنه كوه طور رود، در آنجا سی روز روزه بگیرد و خدای خویش را عبادت كند.
موسی قبل از آنكه برای مناجات خدا بیرون رود، به قوم خود گفت: برادرم هارون را در میان شما میگذارم و برای سی روز از میان شما غیبت میكنم و به كوه طور میروم، تا احكام شریعت جدید را برای شما بیاورم.
موسی روانه كوه طور شده و سی روز در آنجا ماند و به مناجات و عبادت پرداخت، وقتی سی روز به پایان رسید، خدا به او فرمان داد تا برای كامل شدن عبادتش، ده روز دیگر روزه بگیرد و مجموع آن چهل روز گردد. قرآن می فرماید:
- وَوَاعَدْنَا مُوسَى ثَلَاثِينَ لَيْلَةً وَأَتْمَمْنَاهَا بِعَشْرٍ، فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً، وَقَالَ مُوسَى لِأَخِيهِ هَارُونَ اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ ﴿اعراف:۱۴۲)
و با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب ديگر تمام كرديم، تا آنكه وقت معين پروردگارش در چهل شب به سر آمد، و موسى [هنگام رفتن به كوه طور] به برادرش هارون گفت: در ميان قوم من جانشينم باش و [كار آنان را] اصلاح كن و راه فسادگران را پيروى مكن.
دیدار با خدا
تورات در نقل این میعاد خدا با موسی، از دیده شدن خدا توسط موسی و همراهان سخن می گوید: «و خدای اسرائیل را دیدند. زیرِ پاهای او چیزی بود همچون سنگفرشی از یاقوت کبود، به صافی خودِ آسمان. اما خدا دست خویش را بر بزرگان بنیاسرائیل بلند نکرد. پس خدا را دیدند، و خوردند و نوشیدند.»[۱]
لکن قرآن کریم می فرماید:
- وَلَمَّا جَاءَ مُوسَى لِمِيقَاتِنَا وَكَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ: رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ، قَالَ: لَنْ تَرَانِي، وَلَكِنِ انْظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَكَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِي، فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَكًّا وَخَرَّ مُوسَى صَعِقًا، فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ: سُبْحَانَكَ تُبْتُ إِلَيْكَ وَأَنَا أَوَّلُ الْمُؤْمِنِينَ ﴿اعراف:۱۴۳)
و چون موسى به ميعاد ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت عرض كرد: پروردگارا خود را به من بنماى تا بر تو بنگرم، فرمود: هرگز مرا نخواهى ديد، ليكن به كوه بنگر پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى ديد، پس چون پروردگارش به كوه جلوه نمود آن را ريز ريز ساخت و موسى بيهوش بر زمين افتاد، و چون به خود آمد گفت: تو منزهى، به درگاهت توبه كردم، و من پیشاهنگ مؤمنانم.
دو مسأله در این گزارش قرآنی وجود دارد، یکی مسأله عدم قدرت بر دیدن خداوند، و دوم تجلّی خدا بر کوه.
این گفتگوی موسی با خدا، و پاسخ خداوند، برای شاعران عارف مضامین زیبای توحیدی و سلوکی را تولید کرده است. عطار نیشابوری در مناجات با خداوند می گوید:
یارب به در که باز گردم گر تو ز در خودم برانی
گویم «ارنی» و زار گریم ترسم ز جواب «لن ترانی»
و مولانا در بیان اوج گرفتن انسان و تعالی او، و امکان وصول در سیر و سلوک الی الله به مقام «لقاءالله»، می گوید:
بگذار کاهلی را چو ستاره شبروی کن ز زمینیان چه ترسی که سوار آسمانی
به فلک برآ چو عیسی، «ارنی» بگو چو موسی که خدا تو را نگوید که خموش «لن ترانی»
در تورات از تجلّی خدا بر کوه نیز صحبت شده، بدون اینکه ارتباطی میان این تجلّی و دیدن خداوند برقرار شده باشد. تورات در نقل تجلّی خداوند بر کوه می گوید:
- چون موسی به فراز کوه برآمد، ابر کوه را پوشانید؛ و جلال خداوند بر کوه سینا ساکن گردید. آن ابر تا شش روز کوه را پوشانید، و در روز هفتم خداوند از میان ابر موسی را ندا داد؛ جلال خداوند در نظر بنیاسرائیل بهسان آتشی سوزاننده بر قلۀ کوه مینمود؛ و موسی به فراز کوه برآمده، به ابر داخل شد، و چهل شبانه روز در کوه بود.[۲]
در حقیقت طبق گزارش قرآنی، خداوند به موسی فرمود تو هرگز قدرت و تحمل آن را نداری که مرا ببینی، و برای اینكه به او عظمت خواسته بزرگی را طلبیده بفهماند به او فرمود: من به كوه كه سختتر از توست تجلی خواهم نمود، اگر كوه دیدن و هیبت مرا تحمل كرد و در جای خود قرار گرفت، تو هم میتوانی مرا ببینی، ولی اگر تحمل نكرد، تو هم به طریق اولی قدرت آن را نخواهی داشت. و آن گاه كه پروردگار بر كوه تجلی نمود، کوه سهمگین به کلّی از روی زمین محو شد.
موسی از شدت وحشت از صحنهای كه دیده بود از هوش رفت. وقتی كه به هوش آمد عرض كرد: پروردگارا! تو منزه هستی، من به سوی تو توبه میكنم، من نخستین كسی هستم كه در زمان خودم به بزرگی و عظمت تو ایمان میآورم.
در چنین حال وحشت و ترس موسی، خداوند او را مورد لطف و محبت خاص خود قرار داده و می فرماید: «يَا مُوسَى إِنِّي اصْطَفَيْتُكَ عَلَى النَّاسِ بِرِسَالَاتِي وَبِكَلَامِي فَخُذْ مَا آتَيْتُكَ وَكُنْ مِنَ الشَّاكِرِينَ؛ اى موسى تو را با رسالتها و با سخن گفتنم [با تو] بر مردم [روزگار] برگزيدم پس آنچه را به تو دادم بگير و از سپاسگزاران باش (اعراف:۱۴۴)»
شریعت موسی
در انتهای میعاد چهل روزه خداوند با موسی، دستورات الهی و احکام شریعت موسی، بر روی الواحی بر موسی نازل می گردد: «وَكَتَبْنَا لَهُ فِي الْأَلْوَاحِ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ مَوْعِظَةً وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ؛ و در الواح [تورات] براى او در هر موردى پندى و براى هر چيزى تفصيلى نگاشتيم » و از جانب خداوند به موسی پیامبر دستور داده می شود که این فرامین را به قوم خود ابلاغ نماید: « فَخُذْهَا بِقُوَّةٍ وَأْمُرْ قَوْمَكَ يَأْخُذُوا بِأَحْسَنِهَا سَأُرِيكُمْ دَارَ الْفَاسِقِينَ؛ پس [فرموديم] آن را به جد و جهد بگير و قوم خود را وادار كن كه بهترين آن را فرا گيرند به زودى سراى نافرمانان را به شما مى نمايانم (اعراف:۱۴۵)»
این الواح حاوی احکام و دستورات الهی، همان است که در تورات به عنوان «ده فرمان» نام نهاده شده و به تفصیل بیان گردیده است. با این تفاوت که نزول این الواح در تورات به ملاقاتهای دیگری میان موسی و خداوند در کوه طور، پیش از این میعاد چهل روزه در آن کوه نسبت داده شده است. [۳]
[۱] کتاب مقدس، خروج۲۴، آیات۱۰-۱۱
[۲] کتاب مقدس، خروج۲۴، آیات۱۵-۱۸
[۳] کتاب مقدس، خروج۲۰-۲۳