اعوذ بالله من الشیطان الرجیم:
يَا
أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا
لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ
غَفُورٌ رَّحِيمٌ اسراء/17،
70 .»
ای
کسانی که ايمان آوردهايد، بعضی از همسران و فرزندانتان از جهت ایمان دشمن شما
هستند از آنها برحذر باشید و اگر عفو کنيد و چشم بپوشيد و گناهشان پوشيده داريد،
خدا آمرزنده و مهربان است.
مقدّمه:
در خطبههای گذشته از آثار مثبت خانواده و همسرداری سخن گفتیم. اوّلین برکت به دست آوردن رضای خدای سبحان
بود. برکت دوم آرامش و آسایش از نظر جسمی روحی و روانی بود. سومین برکت تجربهی
موّدت، رحمت و عشق پاک بود. «عفّت و پاکدامنی» چهارمین اثر و «رونق کار و اقتصاد» اثر پنجم بود. ششمین اثر برکت هفتم برکت هشتم عبارت بود از «حمایت و تأمین عاطفی». گفتیم هر انسانی نیاز به حمایت عاطفی دارد و اگر
تأمین نشدن نیازهای عاطفی انسان را دچار عدم تعادل و خلأ درونی و آسیب های روانی
می سازد. تشکیل خانواده بهترین محمل برای برآورده شدن نیازهای عاطفی است. اوّلین
نیاز عاطفی «محبّت» بود که خانواده در تأمین آن نقش بسزایی دارد. دومین
نیاز عاطفی باز هم خانواده نقش مهمی در تأمین آن دارد «نیاز به احترام و تکریم»
بود که درباره آن نیز سخن گفتیم. و در خطبه امروز ان شاء الله درباره سومین نیاز
عاطفی صحبت می کنیم که عبارت است از از کسی پرسیدند از کجا
می آیی؟ گفت از امامزاده عباس، گفتند: از بوی دهنت پیداست. شتر را پرسیدند از کجا
می آیی؟ گفت از حمام، گفتند: از زانوها و تن و بدن تمیزت پیداست.
آن یکی پرسید اشتر را که: هی .
در واقع، در آیه شریفه به یکی از مهم ترین معيارها و ملاکهای تشخیص دوستی و
دشمنی اشاره شده است و آن دعوت به وظیفهی شرعی یا مانع شدن از انجام تکلیف دینی
است. در آیه شریفه همسران و فرزندانی که مانع از انجام تکلیف شرعی شوند و انسان را از
راه خدا باز دارند، عملشان دشمنی توصیف شده است.
توجه داریم که كلمه «من» در جمله«من ازواجكم»
تبعيضى است، و معناى «بعضى از همسران و فرزندان شما» را مىدهد و حکم عمومی نیست و
فقط شامل گروههای زیر است:
1ـ کسانی که همسران یا والدین خود را وادار مىكنند دست از ايمان به خدا
بردارند.
2ـ کسانی که همسران یا والدین خود را از انجام پارهاى از اعمال صالحه منع
می کنند.
3ـ کسانی که همسران یا والدین خود را به ارتکاب گناهان كبيره و مهلكه تشویق
می کنند.
در چنین صورتی چه بسا ممکن است
برخی از مؤمنين در بعضى از خواستههاى همسران و فرزندان به خاطر محبتى كه به آنان
دارند اطاعتشان بكنند، و لذا در آيه شريفه مىفرمايد: از اين گونه زنان و فرزندان
حذر كنيد، و رضاى آنها را مقدم بر رضاى خدا نگيريد.
از پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله نقل شده است: يسخرانه بالفقر فيركب مراكب السوء فيهلك: زمانى خواهد آمد كه هلاك شخص به دست همسر و فرزندش خواهد بود. زيرا آنان انسان
را به خاطر فقرش سرزنش مىكنند و او براى تأمين خواستههاى آنان، به هر كارى دست
مىزند و هلاك مىشود.
بنابر این از نظر قرآن کریم، کسی که تو را از راه خدا باز می دارد با تو
دشمنی می کند ولو این که نداند و شایسته بخشش هم باشد، ولی باید از آسیب های
احتمالی که ممکن است از ناحیه او متوجه انسان شود مراقبت و مواظبت داشت.
واژگان عفو، صفح و مغفرت که در این آیه شریفه پی در پی به کار رفته، هر سه
از اسماء حسنای الهی است چنان که دريا در دعا مىخوانيم: « یا عظیم العفو يا كريم الصَّفح یا واسع
المغفره.»
در مورد معانی این واژگان می توان گفت: به نظر می رسد «عفو» یک امر حقوقی و
به معناى گذشت است. «صفح» یک امر اخلاقی و به معناى ترك سرزنش است. و «مغفرت» یک
امر حقیقی و تکوینی مثلاً مربوط به درون نفس و داخل قلب انسان و به معناى از ياد
بردن و به فراموشى سپردن آن یعنی مختومه کردن پرونده حتی در ذهن است به طوری که
هیچ کدورتی هم در دل باقی نماند و اثر تکوینی دیگر بر آن مترتب نشود.
در اینجا برخی در توضیح این سه واژه، با نظر به «عکس العمل» بایستهی انسان
هنگام مواجهه با خطای شخص مقابل گفتهاند:
عفو عدم مقابله به مثل، صفح اعراض عن اللؤم و التوبيخ و مغفرت ستر الذنوب است.
و به تعبیری دیگر: العفو ترک العقاب، و الصفح ترک العتاب و المغفرة ستر الذنوب و
ترک الاشاعه. تفسير النسفي 3/ 493 .
و برخی با نظر به مخاطب متعلق المتعلق یا موضوع حکم گفته اند: «عفو» نسبت به «ظالم»
صورت می گیرد، «صفح» نسبت به «جاهل» و «مغفرت» نسبت به گناهکار و کسی که به شما بد
کردهاست. العفو
عن الظالم والصفح عن الجاهل والمغفرة للمسيء. البقرة/109 . و در موارد زیادی سخن از مغفرت دارد
و حتی به پیامبر بزرگوار توصیه می کند برای انسان های گناهکار استغفار و طلب بخشش
کند: فاعف عنهم واستغفر لهم و شاورهم فى الامر. قرآن کریم ضمن تأکید بر دیدگاههای فقهی و حقوقی، از نظر اخلاقی به طور
کلّی عفو و بخشش را اصل مسلّم می شمرد«و ليعفوا و ليصفحوا الا تحبّون ان يغفر اللّه لكم و اللّه غفور رحيم» مردم بايد عفو و گذشت
كنند، آيا دوست نداريد كه خدا شما را ببخشد و خداوند بخشنده و مهربان است. النور
آيه 22
ورد فی القصص: أن رجلاً لم يعمل في حياته حسنة قط!! إلا أنه كان يتعامل مع
الناس في تجارته فيقول لغلامه إذا بعثه لتحصيل الأموال: إذا وجدتَ معسراً فتجاوز
عنه لعل الله أن يتجاوز عني، فلما مات تجاوز الله عنه وأدخله الجنة. و كم نحن
غافلون عن أبواب الخير.
پس کلمات مورد بحث ما در قرآن کریم بسیار پر کاربردند، امّا در تمام قرآن،
هيچ كجا كلمات سه گانهی عفو و صفح و مغفرت، پشت سر هم نيامده است، جز در مورد
زندگى خانوادگى با همسر و فرزند. و اینچنین، قرآن کریم می خواهد اهمیت و ضرورت
گذشت و اغماض، ترک سرزنش و سرکوفت و نیز به دل نگرفتن خطای همسر و فرزند را یاد
آوری فرماید.
حقیقت آن است که این سه امر کلیدهای طلایی برای آسایش تن و آرامش روح است
که اگر به همان ترتیبی که قرآن کریم ارائه فرموده در درون خانواده ها مورد عمل
قرار گیرد خانواده به بهشتی دنیایی برای انسان تبدیل می شود.
قرآن کریم به این ترتیب
می خواهد بفرماید حتى در صورتی كه همسر و فرزندان با شما هم فكرى ندارند و هم
عقیده نیستند، در عین این که باید از آنان برحذر باشی یعنی مواظب باشی دین و
ایمانت را بر باد ندهند و تو را از راه خدای سبحان باز ندارند، ولی این امر
منافاتی با عفو، صفح و مغفرت ندارد و شایسته است انسان از آنان در گذرد و به دنبال
انتقام جویی و کینه توزی نباشد.
نکته مهم این جاست که
قرآن کریم این نگرش و توصیه به رفتار کریمانه را در جامعه آن روز که یک جامعه به
شدت متکثّر از نظر دینی و فرهنگی بود و اشخاص خداپرست و بی خدا در کنار هم زندگی
می کردند مطرح فرموده است که حتی احیانا در درون یک خانواده به لحاظ عقیدتی اختلاف
وجود داشت و به روشنی توصیه می فرماید که ضمن حفظ دین و ایمان خود و کوتاه نیامدن
از باورها و تکالیف و وظایف شرعی، شایسته است انسان در مقابل خانواده، اهل عفو و صفح
و مغفرت باشد و کینه به دل نگیرد. در این صورت روشن است که اگر مشکلات خانواده در
سطح مسائل سلیقه ای و غیر عقیدتی باشد چنان رفتاری اولی و شایسته تر خواهد بود.
حال اگر این نگرش قرآنی با
سخن باطل برخی مبنی بر جواز ضرب و جرح و کتک زدن همسر از دیدگاه قرآن کریم مقایسه
شود، معلوم می شود که این سخنان از کسانی است که قطعا یا از حقایق قرآن اطلاع
ندارند یا غرض ورزی می کنند.