اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سلیمان نبی و ملکه سبأ
یکی از ماجراهایی که قرآن کریم درباره سلیمان نبی نقل می کند ماجرای آشنایی او با ملکه سبأ، دیدار آنها با یکدیگر، و سخنان میان آنها، و نتیجه آن است. این داستان در دو بخش از کتاب مقدس هم نقل شده است (دوم تواریخ9 :1-12؛ اول پادشاهان10: 1-13) ، اما بر خلاف سایر موارد، آنچه در کتاب مقدس آمده بسیار مختصر تر از قرآن است.
طبق گزارش قرآن کریم، بعد از آنکه هُدهُد به نزد سلیمان آمد، و سلیمان علت غیبت او را پرسید، در پاسخ گفت سبب تأخیر او مشاهده مملکت بسیار آبادی بوده است که زنی بر آن پادشاهی می کند، و دارای امکانات فراوانی است:
– فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ: أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ؛ إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ ﴿نمل:۲۲-23﴾
پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت: از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده ام؛ من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت.
ملکه سبا
نام ملکه سبا در قرآن و در کتاب مقدس نیست، اما به گفته بسیاری از مفسران و مورخان، نام او بِلْقِیس بوده است. در احادیث متعدد نیز همین نام ذکر شده است. در برخی منابع بلقیس از نسل سام بن نوح دانسته شده، که در سرزمین سبا (یمن کنونی)، حکومتی قدرتمند و باشکوه داشته، و پایتخت حکومتش مَأرَب بوده است. به گزارش ابوالفتوح رازی ملکه سبا سد عَرِم را ساخت که بعدها در سیل عَرِم ویران شد.( ابوالفتوح رازی، روض الجنان، ج۱۶، ص۶۱)
دین ملکه سبا و قومش
هُدهُد به سلیمان گزارش می دهد که ملکه سبا و قومی که او بر آنها حکومت می کند دچار انحراف فکری هستند. آنان فریب شیطان را خورده و بجای خدای واحد، به پرستش خورشید پرداخته اند:
– وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ؛ أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ؛ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿نمل:24-26)
او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند؛ [آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى نماييد مى داند سجده نكنند؛ خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است.
سخنان هُدهُد دو نکته را در خود دارد:
- ستایش قدرت و اقتدار ملکه سبا در اداره حکومت.
- انحراف عقیدتی ملکه سبا، و مورد فریب شیطان قرار گرفتن ملکه و قوم سبا.
نکته اول بسیار قابل توجه است. در کلامی که قرآن کریم از هدهد نقل می کند، حالت ستایش از حکومت ملکه سبا کاملاً معلوم است، و قرآن کریم در برابر این حکومت و این حالت مدح هدهد موضع منفی نمی گیرد. در حالیکه حکومت کردن یک زن بر جامعه، چیزی است که نه تنها تا قرن بیستم در جهان پیشرفته اروپا و امریکا نیز قابل قبول نبود، بلکه امروزه نیز نقش زنان در میان رهبران کشورها نادر و انگشت نما است. این آیات قرآن کریم، نگاه اسلام به مقوله زنان را نشان می دهد، و اینکه توان افراد در اداره جامعه مهم است، نه مرد یا زن بودن آنان.
حضور ملکه سبا در کاخ سلیمان، با دعوت یا بدون دعوت؟
در دو بخش از کتاب مقدس، داستان ملکه سبا و ملاقات او با سلیمان ذکر شده است، و در هر دو جا گفته شده است که ملکه سبا بعد از شنیدن آوازه حکمت و دانش سلیمان، به ملاقات او رفته و این ملاقات بدون دعوت سلیمان انجام شده است:
ملکهٔ سبا وقتی شنید که خداوند به سلیمان حکمت خاصی داده است، تصمیم گرفت به دیدار او برود و با طرح مسائل دشوار او را آزمایش کند. پس با سواران بسیار و کاروانی از شتر با بار طلا همراه با جواهرات و ادویه به شهر اورشلیم آمد و مسائل خود را با سلیمان در میان گذاشت. (دوم تواریخ9 :1-2؛ اول پادشاهان10: 1-2)
لکن بر اساس نقل قرآن کریم، سلیمان نبی در مقام بررسی صحّت خبر هُدهُد و دو نکته ای که او در سخنان او بوده است بر می آید، و نامه ای برای ملکه سبا فرستاده و او را به دین خود دعوت می کند. قرآن کریم می فرماید پس از آنکه هُدهُد خبر از ملکه سبا داد سلیمان پیامبر به او خطاب کرد:
– قَالَ: سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ؛ اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ، ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ ﴿نمل:27-28)
[سلیمان به هدهد] گفت: خواهيم ديد آيا راست گفته اى يا از دروغگويان بوده اى؛ اين نامه مرا ببر و به آنها برسان، آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى دهند.
قرآن نامه ای را که سلیمان نبی برای ملکه سبا فرستاده بود، در دو جمله خلاصه می کند، که بیانگر دعوت اصلی سلیمان نسبت به قبول دین الهی می باشد. ملکه سبا سران قوم را به جلسه ای مشورتی دعوت کرده و نامه سلیمان را برای آنها می خواند:
– قَالَتْ: يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ؛ إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ؛ أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ ﴿نمل:۲۹-31﴾
[ملكه سبا] گفت: اى سران [كشور] نامه اى ارجمند براى من آمده است؛ كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان؛ بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد.
برخورد بلقیس با نامه سلیمان، برخلاف برخورد پادشاه ایران با نامه پیامبر اکرم بود. این برخورد عاقلانه و حکیمانه بلقیس نشان دهنده حکمت و عقلانیت موجود در شخصیت و حکومت ملکه سبا می باشد. و به قول مولانا:
رحمت صد تو بر آن بلقیس باد که خدایش عقل صد مرده بداد
هدهدی نامه بیاورد و نشان از سلیمان چند حرفی با بیان
خواند او آن نکتههای با شمول با حقارت ننگرید اندر رسول
جسم هدهد دید و جان عنقاش دید حس چو کفی دید و دل دریاش دید