تاریخ : 14.06.2019 بسم الله الرحمن الرحيماَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُثم الصلاه و السلام علی محمد عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکوناوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سیزدهمین
فضیلت: زهد در دنیا
–
حَاجَاتُهُمْ
خَفِیفَةٌ،
نیازهای اهل تقوی
اندک است.
مطابق این کلام
امیرالمؤمنین یکی از فضائل اهل تقوی اینستکه اهل زهد در دنیا هستند، دلبستگی به نعیم
دنیا ندارند بلکه از آن گریزانند. این زهد و دوری از نعمتهای دنیا دو مرتبه دارد:
مرتبه اول: زهد
همراه با شوق به دنیا
در این مرتبه انسان
زاهد از دنیا و خوشی های حلال آن چشم می پوشد در حالی که نفس او به دنیا شوق دارد.
انسان در این مرتبه علیرغم علاقه به دنیا و نعمتهای آن، راه قناعت و زهد را انتخاب
می کند به هدف رسیدن به نعمت بالاتر؛ که در مورد افراد با ایمان این هدف برتر همانا
رضای الهی و قرب خداوند است، و در مورد غیر مؤمنانی مانند جماعت مرتاضان، هدف آنان
تقویت اراده و انجام کارهای خارق العاده است. در هر دو این افراد، دو طرف وجود دارد
که در مقام مقایسه و محاسبه میان این دو طرف، یکی را بر دیگری ترجیح می دهد.
البته این مرتبه
از زهد و قناعت در استفاده از نعمتهای دنیوی و عدم اسراف و اتراف، از فضائل اخلاقی
است، و همت و اراده والائی می طلبد. انسان همواره زیاده طلب است و نفس تربیت نشده بنی
آدم به هیچ حدی قانع نخواهد بود. پیامبر اکرم درباره این خصلت انسان می فرماید:
–
لَوْ کَانَ
لِابْنِ
آدَمَ
وَادیَانِ
مِنْ مَالٍ لَإبْتَغَی وَادِیَاً ثَالِثاً وَلَا
يَمْلَأُ
نَفْسَ
ابْنِ
آدَمَ
إِلَّا
التُّرَابُ
صحیح
مسلم: حدیث1048
آدمی زاده اگر دو
دشت پر از ثروت داشته باشد، به دنبال دشت سومی از ثروت خواهد بود. شکم آدمی زاده را
بجز خاک پر نخواهد کرد.
سعدی داستان بسیار
آموزنده بازرگانی را نقل می کند که آمال و آرزوهای طولانی داشت، و نتیجه می گیرد:
آن
شنیدستی
که
در
اقصای
غور
بار
سالاری
بیفتاد
از
ستور
گفت
چشم
تنگ
دنیا
دوست
را
یا قناعت
پر
کند
یا
خاک
گور
مرتبه دوم: زهد
بدون شوق به دنیا
در این مرتبه از
زهد و دنیا گریزی اساساً دو طرف وجود ندارد تا در مقام مقایسه و محاسبه، یک طرف را
بر طرف دیگر ترجیح داده، و از نعمتهای دنیا برای رسیدن به هدف برتر چشم پوشی شود، بلکه
یک طرف بیشتر نیست، و آن خداست و بس!ما گاه می شود که
از کنار رستورانی با غذاهای رنگارنگ و خوشمزه عبور می کنیم که تمایل و شوق به آن غذا
داریم، لکن به جهت روزه دار بودن یا حلال نبودن آن غذا، با زحمت و مجاهده با نفس نسبت
به آن زهد می ورزیم و از خوردن آن چشم می پوشیم؛ ولی زمانی که از کنار زباله می گذریم
اصلاً تمایل و شوقی به خوردن از آن پیدا نمی کنیم تا برای چشم پوشی از آن هدف بالاتری
داشته باشیم. زهد ورزیدن و گریز از زباله به این معناست که ارزشی برای آن قائل نیستیم
تا بخواهیم با زحمت و مجاهده با نفس از آن چشم پوشی کنیم.
نسبت دنیا با خدا
در چشم انسان عارف خدابین، نسبت عدم با وجود است. در نظر اهل تقوی دنیا در سطح زباله
هم نیست، بلکه اصلاً چیزی نیست تا بخواهد شوقی نسبت به آن داشته باشند. متقین اصلاً
چیزی بجز خدا نمی بینند تا به آن دل ببندند یا نبندند و زهد بورزند، «لَیْسَ فِي الدَّارِ
غَیْرُهُ دَیَّارٌ!» چنین نگاه و دیده واقع بینی را باید از خدا طلب کرد، تا انسان
ببیند که حقیقتاً چیزی بجز خدا وجود ندارد.
بعد
ازین
ما
دیده
خواهیم
از
تو
بس
تا
نپوشد
بحر
را
خاشاک
و
خس
ساحران
را
چشم
چون
رست
از
عمی
کف زنان
بودند
بی این
دست
و
پا
این مقام همان است
که در کلام امام صادق علیه السلام آمده است. یکی از اصحاب نقل می کند که امام از او
پرسیدند:
–
أَيُّ شَيْ
ءٍ
اَللَّهُ
أَكْبَرُ؟
فَقُلْتُ
اَللَّهُ
أَكْبَرُ
مِنْ
كُلِّ
شَيْ
ءٍ
فَقَالَ
وَ
كَانَ
ثَمَّ
شَيْ
ءٌ
فَيَكُونُ
أَكْبَرَ
مِنْهُ؟
فَقُلْتُ
وَ
مَا
هُوَ؟
قَالَ اَللَّهُ أَكْبَرُ
مِنْ
أَنْ
يُوصَفَ.
کافي؛ ج 1،
ص
118
معني
الله
اكبر
چيست؟
عرض
كردم خدا بزرگتر
از
همه
چيز
است،
فرمود:
مگر
چيزي
وجود
دارد تا خدا
بزرگتر
از
آن
باشد؟
عرض كردم:
پس
چيست؟
فرمود:
خدا
بزرگتر
از
آن
است كه
وصف
شود.
قرآن کریم فریفته
شدن انسان به نعمتهای دنیوی و غفلت او از موقتی و ناپایدار بودن آن را اینچنین تصویر
می کند:
–
إِنَّمَا
مَثَلُ
الْحَيَاةِ
الدُّنْيَا
كَمَاءٍ
أَنْزَلْنَاهُ
مِنَ
السَّمَاءِ
فَاخْتَلَطَ
بِهِ
نَبَاتُ
الْأَرْضِ
مِمَّا
يَأْكُلُ
النَّاسُ
وَالْأَنْعَامُ
حَتَّى
إِذَا
أَخَذَتِ
الْأَرْضُ
زُخْرُفَهَا
وَازَّيَّنَتْ
وَظَنَّ
أَهْلُهَا
أَنَّهُمْ
قَادِرُونَ
عَلَيْهَا
أَتَاهَا
أَمْرُنَا
لَيْلًا
أَوْ
نَهَارًا
فَجَعَلْنَاهَا
حَصِيدًا
كَأَنْ
لَمْ
تَغْنَ
بِالْأَمْسِ
كَذَلِكَ
نُفَصِّلُ
الْآيَاتِ
لِقَوْمٍ
يَتَفَكَّرُونَ
﴿یونس:۲۴﴾
در
حقيقت
مثل
زندگى
دنيا
بسان
آبى
است
كه
آن
را
از
آسمان
فرو
ريختيم
پس
گياه
زمين
از
آنچه
مردم
و
دامها
مى
خورند با آن
درآميخت
تا
آنگاه
كه
زمين
پيرايه
خود
را
برگرفت
و
آراسته
گرديد
و
اهل
آن
پنداشتند
كه
آنان
بر
آن
قدرت
دارند
شبى
يا
روزى
فرمان
[ويرانى]
ما
آمد
و
آن
را
چنان
در
ويده
كرديم
كه
گويى
ديروز
وجود
نداشته
است
اين
گونه
نشانه
ها[ى
خود]
را
براى
مردمى
كه
انديشه
مى
كنند
به
روشنى
بيان
مى
كنيم.
طبق
سخن خداوند در قرآن کریم که می فرماید «يَا أَيُّهَا
الَّذِينَ
آمَنُوا
إِنْ
تَتَّقُوا
اللَّهَ
يَجْعَلْ
لَكُمْ
فُرْقَانًا؛
اى
كسانى
كه
ايمان
آورده
ايد
اگر
از
خدا
پروا
داريد
براى
شما
[نيروى]
تشخيص
[حق
از
باطل]
قرار
مى
دهد.
﴿انفال:۲۹﴾» متقین دارای دیده
حقیقت بین هستند، و کسی که چشمانش حقایق این جهان را ببیند، نعمتهای دنیوی را همچون
کف روی آب دریا می یابد که نه محتوایی دارد و نه ماندگار است. و شهیدان کربلا در کلام
مولوی دارای چنین چشم حقیقت بینی هستند.
کجایید
ای
شهیدان
خدایی
بلاجویان
دشت
کربلایی
کجایید
ای
سبک
روحان
عاشق
پرنده تر
ز
مرغان
هوایی
در
آن
بحرید
کاین
عالم
کف
او
است
زمانی بیش
دارید
آشنایی