اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
نسبت عیسی با خدا، و قول به تثلیث
قرآن کریم، عیسی مسیح علیه السّلام را از «بندگان مقرّب خداوند» دانسته است: «إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ؛[ياد كن] هنگامى [را] كه فرشتگان گفتند اى مريم خداوند تو را به كلمه اى از جانب خود كه نامش مسيح عيسى بنمريم است مژده مى دهد در حالى كه [او] در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان [درگاه خدا] است. ﴿آل عمران:45)»
و نیز از «رسولان بزرگ الهی» دانسته است: «تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ؛ برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عيسى پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را به وسيله روح القدس تاييد كرديم. ﴿بقره:253)»
و نیز از «انبیاء صاحب کتاب» دانسته است: « قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا؛ [عیسی] گفت منم بنده خدا به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است. ﴿مریم:۳۰﴾»
و نیز از « پیامبران دارای شریعت» دانسته است: «شَرَعَ لَكُمْ مِنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى؛ از [احكام] دين آنچه را كه به نوح در باره آن سفارش كرد براى شما تشريع كرد و آنچه را به تو وحى كرديم و آنچه را كه در باره آن به ابراهيم و موسى و عيسى سفارش نموديم. ﴿شوری:۱۳﴾»
لکن گروهی از پیروان عیسی بن مریم، ایشان را دارای مقامی بالاتر از یک انسان دانسته، و او را در حدّ خدائی می دانند. اعتقاد به تثلیث، سه خدائی، «اقانیم ثلاثه»، همان «پدر، پسر، روح القدس»! از اعتقادات مشهور گروهی از مسیحیان است، که سعی می کنند با بیانات مختلفی مانند «سه جلوه از خدای واحد» و … آن را شرح داده و موجّه سازند.
«هاتف اصفهانی»، در برداشتی عرفانی، سه خدائی را به «سه نام برای یک وجود واحد» برگردانده و می گوید:
در کلیسا به دلبری ترسا گفتم: «ای جان به دام تو در بند
ره به وحدت نیافتن تا کی ننگ تثلیث بر یکی تا چند؟
نام حقِّ یگانه چون شاید که اَب و ابن و روحِ قُدْس نهند؟»
لب شیرین گشود و با من گفت -وز شکرخند ریخت از لب قند-
که گر از سرِّ وحدت آگاهی تهمت کافری به ما مپسند
در سه آیینه شاهد ازلی پرتو از روی تابناک افگند
سه نگردد «بَریشَم» ار او را «پرنیان» خوانی و «حریر» و «پرند»
ما در این گفتگو که از یک سو شد ز ناقوس این ترانه بلند:
که یکی هست و هیچ نیست جز او
«وحده لااله الا هو»
تثلیث در قرآن
بر اساس گزارش قرآن کریم، در زمان حیات عیسی مسیح نیز عده ای به الوهیت او اعتقاد داشته اند، که قرآن کریم آنها را مذمت نموده و کافر نام می نهد:
- لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ! قُلْ فَمَنْ يَمْلِكُ مِنَ اللَّهِ شَيْئًا إِنْ أَرَادَ أَنْ يُهْلِكَ الْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا؟ وَلِلَّهِ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا بَيْنَهُمَا يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ، وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ ﴿مائده:۱۷﴾
كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است مسلما كافر شده اند! بگو اگر [خدا] اراده كند كه مسيح پسر مريم و مادرش و هر كه را كه در زمين است جملگى به هلاكت رساند چه كسى در مقابل خدا اختيارى دارد؟ فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن خداست هر چه بخواهد مى آفريند، و خدا بر هر چيزى تواناست.
در این آیات، خداوند وجدان این افراد را مخاطب قرار داده و می پرسد: آیا عیسی و مادرش در برابر قدرت خداوند، دارای اختیاری هستند؟ معلوم است که وجدان آنان پاسخ منفی خواهد داد.
قرآن کریم گزارش می دهد که خود عیسی مسیح نیز در مواجهه با این اعتقاد باطل، به پیروان خود اعتراض می کند:
- لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ! وَقَالَ الْمَسِيحُ: يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ، إِنَّهُ مَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدْ حَرَّمَ اللَّهُ عَلَيْهِ الْجَنَّةَ، وَمَأْوَاهُ النَّارُ وَمَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ أَنْصَارٍ ﴿مائده:۷۲﴾
كسانى كه گفتند خدا همان مسيح پسر مريم است قطعا كافر شده اند! و حال آنكه مسيح مى گفت: اى بنی اسرائيل پروردگار من و پروردگار خودتان را بپرستيد، كه هر كس به خدا شرك آورد قطعا خدا بهشت را بر او حرام ساخته و جايگاهش آتش است، و براى ستمكاران ياورانى نيست.
در جای دیگر قرآن کریم، این اعتقاد باطل در قالب سؤال و جوابی بین خدا و عیسی مطرح می شود، که نشان دهنده آنستکه ساحت پیامبر بزرگ خداوند عیسی مسیح از چنین اعتقاد کفرآمیزی مبرّا و پاک است.
عیسی مسیح در پاسخ سؤال خداوند از او که می پرسد: « وَإِذْ قَالَ اللَّهُ يَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ أَأَنْتَ قُلْتَ لِلنَّاسِ اتَّخِذُونِي وَأُمِّيَ إِلَهَيْنِ مِنْ دُونِ اللَّهِ؛ و [ياد كن] هنگامى را كه خدا فرمود اى عيسى پسر مريم آيا تو به مردم گفتى من و مادرم را همچون دو خدا به جاى خداوند بپرستيد﴿مائده:116)» پاسخ می دهد:
- قَالَ: سُبْحَانَكَ، مَا يَكُونُ لِي أَنْ أَقُولَ مَا لَيْسَ لِي بِحَقٍّ، إِنْ كُنْتُ قُلْتُهُ فَقَدْ عَلِمْتَهُ، تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَلَا أَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِكَ، إِنَّكَ أَنْتَ عَلَّامُ الْغُيُوبِ؛ مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ، وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ﴿مائده:116-117)
[عيسى بن مريم] گفت: منزهى تو، مرا نزيبد كه [درباره خويشتن] چيزى را كه حق من نيست بگويم، اگر آن را گفته بودم قطعا آن را مى دانستى، آنچه در نفس من است تو مى دانى و آنچه در ذات توست من نمى دانم، چرا كه تو خود داناى رازهاى نهانى؛ جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم [گفته ام] كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم.
و خداوند خطاب به آن دسته از پیروان عیسی مسیح که گرفتار چنین اعتقاد کفرآمیزی شده اند می فرماید:
- يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ، إِنَّمَا الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَكَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَى مَرْيَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ، فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَةٌ، انْتَهُوا خَيْرًا لَكُمْ، إِنَّمَا اللَّهُ إِلَهٌ وَاحِدٌ، سُبْحَانَهُ أَنْ يَكُونَ لَهُ وَلَدٌ، لَهُ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ، وَكَفَى بِاللَّهِ وَكِيلًا؛ لَنْ يَسْتَنْكِفَ الْمَسِيحُ أَنْ يَكُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِكَةُ الْمُقَرَّبُونَ، وَمَنْ يَسْتَنْكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَيَسْتَكْبِرْ فَسَيَحْشُرُهُمْ إِلَيْهِ جَمِيعًا ﴿نساء:۱۷۱-172﴾
اى اهل كتاب در دين خود غلو مكنيد و در باره خدا جز [سخن] درست مگوييد، مسيح عيسى بن مريم فقط پيامبر خدا و كلمه اوست كه آن را به سوى مريم افكنده و روحى از جانب اوست، پس به خدا و پيامبرانش ايمان بياوريد و نگوييد [خدا] سه گانه است، باز ايستيد كه براى شما بهتر است، خدا فقط معبودى يگانه است، منزه از آن است كه براى او فرزندى باشد، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است از آن اوست، و خداوند بس كارساز است؛ مسيح از اينكه بنده خدا باشد هرگز ابا نمى ورزد، و فرشتگان مقرب [نيز ابا ندارند]، و هر كس از پرستش او امتناع ورزد و بزرگى فروشد به زودى همه آنان را به سوى خود گرد مى آورد.
و نیز خداوند قاطعانه به بطلان چنین اعتقادی حکم کرده و می فرماید:
- لَقَدْ كَفَرَ الَّذِينَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ ثَالِثُ ثَلَاثَةٍ وَمَا مِنْ إِلَهٍ إِلَّا إِلَهٌ وَاحِدٌ، وَإِنْ لَمْ يَنْتَهُوا عَمَّا يَقُولُونَ لَيَمَسَّنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ؛ أَفَلَا يَتُوبُونَ إِلَى اللَّهِ وَيَسْتَغْفِرُونَهُ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ؟؛ مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ، وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ، كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ، انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ ﴿مائده:۷۳-75﴾
كسانى كه [به تثليث قائل شده و] گفتند خدا سومين [شخص از] سه [شخص يا سه اقنوم] است قطعا كافر شده اند و حال آنكه هيچ معبودى جز خداى يكتا نيست، و اگر از آنچه مى گويند باز نايستند به كافران ايشان عذابى دردناك خواهد رسيد؛ چرا به درگاه خدا توبه نمى كنند و از وى آمرزش نمى خواهندو خدا آمرزنده مهربان است؟؛ مسيح پسر مريم جز پيامبرى نبود كه پيش از او [نيز] پيامبرانى آمده بودند، و مادرش زنى بسيار راستگو بود، هر دو غذا مى خوردند، بنگر چگونه آيات [خود] را براى آنان توضيح مى دهيم سپس ببين چگونه [از حقيقت] دور مى افتند.