اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
به دنیا آمدن عیسی
جزئیات ولادت عیسی علیه السّلام در کتاب مقدّس ذکر نشده، لکن قرآن کریم در این خصوص جزئیات بسیاری را نقل نموده است، که نشانه اهمیت این ماجرا می باشد.
طبق گزارش قرآن کریم، پس از آنکه درد زایمان بر مریم مستولی شد و او بی پناه و مستأصل به زیر درخت خرمائی رفت، ندائی به گوشش رسید که او را دلداری داده و می گفت برای آسان شدن زایمان تو، خداوند نهر آبی در زیر پایت جاری کرده است: «فَنَادَاهَا مِنْ تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا؛ پس از زير [پاى] او [فرشته] وى را ندا داد كه غم مدار پروردگارت زير [پاى] تو چشمه آبى پديد آورده است (مریم:24)»
همان صدا سپس به مریم دو نکته را آموزش داد:
- برای هموار شدن زایمان، از آب آن نهر و میوه آن درخت خرما بخورد.
- برای رها شدن از طعنه ها و ناسزاگوئی های مردم، در مقابل سخنان و اهانتهای آنان روزه سکوت گرفته و سخنی نگوید.
- وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا؛ فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا، فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي: إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنْسِيًّا ﴿مریم:25-26)
و تنه درخت خرما را به طرف خود [بگير و] بتكان بر تو خرماى تازه مى ريزد؛ و بخور و بنوش و ديده روشن دار، پس اگر كسى از آدميان را ديدى بگوى: من براى [خداى] رحمان روزه نذر كرده ام و امروز مطلقا با انسانى سخن نخواهم گفت.
قرآن می فرماید آنگاه که عیسی به دنیا آمد، مریم کودک نوزاد خود را در آغوش گرفته و به سمت افراد قوم خود رفت. آنها وقتی با این صحنه مواجه شدند، که مریم، دختری باکره، فرزندی به دنیا آورده است، به سمت او هجوم آورده و شروع به سرزنش او کردند. آنها چون نمی توانستند باور کنند این فرزند دار شدن مریم، معجزه ای از جانب خداوند است، در مورد مریم فکرهای نامناسب کرده و او را زنی گناهکار می دانستند. قرآن می فرماید:
- فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ، قَالُوا: يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا؛ يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا ﴿مریم:۲۷-28﴾
پس [مريم] در حالى كه او را در آغوش گرفته بود به نزد قومش آورد، گفتند: اى مريم به راستى كار بسيار ناپسندى مرتكب شده اى؛ اى خواهر هارون پدرت مرد بدى نبود و مادرت نيز بدكاره نبود.
مریم در برابر این ناسزاها و اهانتها، مطابق دستوری که آن فرشته خداوند در زیر درخت به او داده بود، سکوت کرده و به کودک اشاره کرد. قوم که باور نمی کردند معجزه ای الهی در حال رخ دادن است از عمل مریم تعجب کرده و معنای آن را نمی فهمیدند.
- فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ، قَالُوا: كَيْفَ نُكَلِّمُ مَنْ كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا؟ ﴿مریم:۲۹﴾
[مريم] به سوى [عيسى] اشاره كرد، گفتند: چگونه با كسى [نوزاد] كه در گهواره است سخن بگوييم؟
در این زمان، دومین معجزه الهی تحقق پیدا می کند، معجزه ای که هیچکس از آنان که مشاهده کردند، قدرت انکار آن، و یا توجیه غیر الهی آن را نداشتند. کودک نوزادی که به سخن آمده و با قوم گفتگو می کند:
- قَالَ: إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا؛ وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنْتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا؛ وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا (مریم:30-32)
[كودك] گفت: منم بنده خدا، به من كتاب داده و مرا پيامبر قرار داده است؛ و هر جا كه باشم مرا با بركت ساخته، و تا زنده ام به نماز و زكات سفارش كرده است؛ و مرا نسبت به مادرم نيكوكار كرده و زورگو و نافرمانم نگردانيده است.
در این سخن اعجاز آمیز، عیسی علیه السّلام چند نکته مهم را بیان می نماید. نکاتی که در فهم سیره عیسی نقشی اساسی دارد، و در مباحث آینده آنها را برای فهم سیره عیسی مورد توجه قرار خواهیم داد:
- عبد خداوند بودن؛
- از جانب خداوند کتاب و شریعت جدید آوردن؛
- پیامبر و پیغام آور از جانب خداوند بودن؛
- برای جامعه پیرامون خود منشأ برکت الهی بودن؛
- تا پایان عمر، به دستور خداوند، به عبادت فردی و اجتماعی پرداختن؛
- دستور نیکی به مادر را از جانب خداوند دریافت کردن؛
- اهل ظلم و ستم به دیگران نبودن؛
در پایان این سخنان اعجاز گونه عیسی علیه السّلام، آن حضرت از آغاز زندگی در این دنیا، تا پایان آن و زمان مرگ، و تا زنده شدن در آخرت و زندگانی اخروی، خود را مشمول سلام و درود الهی دانسته، و همیشه خود را مورد تأیید خداوند می داند:
- وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدْتُ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا (مریم:33)
و درود بر من روزى كه زاده شدم و روزى كه مى ميرم و روزى كه زنده برانگيخته مى شوم.
این ماجرای مملو از شگفتی و اعجاز، علی القاعده نباید مورد غفلت نویسندگان انجیلهای چهارگانه قرار می گرفت، و در حالیکه ماجراهای تاریخی بسیار بی اهمیت تر از این، در کتب تاریخی نقل شده است، لکن مشاهده می شود که نه تنها این ماجرا در کتب تاریخی نقل نشده، بلکه در هیچیک از چهار انجیل موجود در کتاب مقدس، و نیز سایر کتابهای دینی مسیحیان نیز، به این ماجرا اشاره نشده است.
ما بعنوان مسلمانانی که در صحت قران کریم و وحیانی بودن آن کمترین تردیدی نداریم، نمی توانیم عدم نقل این ماجرای شگفت انگیز تاریخی در کتب تاریخی و کتب دینی مسیحیان را، امری طبیعی به شمار آوریم، بلکه باید بگوئیم عدم نقل آن عمدی بوده است، آنچنان که قرآن کریم هم می فرماید:
- ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ ﴿مریم:34)
اين است [ماجراى] عيسى پسر مريم [همان] گفتار درستى كه در آن شك مى كنند.