اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
چهل و دومین نشانه متقین:
- وَ إِنْ بُغِيَ عَلَيْهِ صَبَرَ حَتَّى يَكُونَ اللَّهُ هُوَ الَّذِي يَنْتَقِمُ لَهُ،
اگر به او ستمى شود صبر مى كند تا خدا انتقام وى را بگيرد،
گاهى دوستان و بستگان و حتّى برادران ممكن است ستمى بر انسان وارد كنند كه اگر بخواهد به انتقام جويى برخيزد، درگيرى ها ادامه مى يابد و چه بسا به جاى خطرناك و غير قابل جبران برسد. هرگاه در اينگونه موارد انسان راه شكيبايى و تحمّل پيش گيرد و طرف مقابل را به خدا واگذارد، هم خودش از وسوسه هاى خطرناك شيطان رهايى مى يابد و هم آرامش جامعه را حفظ مى كند؛
با کمی سهل انگاری و بی توجّهی ممکن است مظلوم با زیاده روی در انتقام و قصاص، جای خود را به ظالم داده و خود گرفتار ظلم شود. اهل تقوا به این نکته عنایت دارند و از سوی دیگر حتّی با وجود قدرت بر انتقام، با استناد به آیه ی شریفه: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ؛ و اگر [ستمگر را] مجازات كرديد، پس فقط به مانند ستمى كه به شما شده مجازات كنيد، و اگر شكيبايى ورزيد [و از مجازات كردن بگذريد] اين كار براى شكيبايان بهتر است. (نحل:126)» از مجازات و انتقام صرف نظر می کنند. متقین به خوبی از ثمرات و پاداش صبوری بر این ستم ها مطلع هستند و با توکّل و اعتماد به خداوند، کار خود را به او واگذار می نمایند چراکه قرآن کریم می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا؛ خدا با کسانی است که تقوا پیشه کنند. (نحل:128)» و هم اوست که انتقام مظلومین را به نحو شایسته ستانده و به ایشان قول یاری داده است: «ذلِكَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِيَ عَلَيْهِ لَيَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ؛ (آرى،) مطلب چنين است! و هر كس به همان مقدار كه به او ستم شده مجازات كند سپس مورد تعدّى قرار گيرد، خدا او را يارى خواهد كرد يقيناً خداوند بخشنده و آمرزنده است. (حج:60)»
چهل و سومین نشانه متقین:
- نَفْسُهُ مِنْهُ فِي عَنَاءٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَةٍ، أَتْعَبَ نَفْسَهُ لِآخِرَتِهِ وَ أَرَاحَ النَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ،
خود را در سختى قرار مى دهد امّا مردم از دستش در آسايشند، خود را به خاطر آخرت به زحمت مى اندازد و مردم را در راحتى قرار مى دهد.
این سخن امیرالمؤمنین را بر دو وجه می توان معنی نمود:
- انسان متقی نفسش را از خواسته های نامشروعش محروم می کند، چون می داند نفس «أمّارةٌ بالسّوء» است و دائماً دستور به بدی می دهد و با صاحب خود آشکارا دشمنی می نماید. لذا با مخالفتی که با هوای نفس خود دارد، موجبات راحتی و آسایش دیگران را فراهم می کند، زیرا اذیّت و آزار مردم از خواسته های شیطان و نفس است و انسان متّقی وقتی بر نفس خود غالب گشت و از فرمان او اطاعت نکرد، دیگران از شرّ او ایمن هستند و از ناحیه او در آسایش خواهند بود. همان که رسول اکرم در فضیلت ستم نکردن به مردم می فرمایند: «أَفْضَلُ الْجِهَادِ مَنْ أَصْبَحَ لَا يَهُمُّ بِظُلْمِ أَحَدٍ؛ با فضیلت ترین جهاد آن است که انسان صبح کند در حالی که اهتمام به ظلم کردن نسبت به احدی نداشته باشد.(المحاسن، ج1، ص٢٩٢)».
- انسان با تقوا، برای گره گشائی از دیگران و آسایش و رفاه حال مردم حاضر است خود را به سختی و مشقّت بیندازد. امیر المؤمنین می فرماید از رسول خدا شنیدم که فرمود: «الْخَلْقُ عِيَالُ اللَّهِ فَأَحَبُّ الْخَلْقِ إِلَى اللَّهِ مَنْ نَفَعَ عِيَالَ اللَّهِ وَ أَدْخَلَ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ سُرُوراً؛ خلق خدا عیال و نان خور او هستند پس محبوب ترین خلق نزد خدا کسی است که به عیال خدا سود برساند و خانواده ای را شاد کند(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج١٢، ص ٣٨٨)». متّقین در میدان قُرب پروردگار با خدمت هر چه بیشتر به بندگان خدا، گوی سبقت را از دیگران ربوده و بیش از همه محبوب خدا شده اند. در فضیلت خدمت به خلق پیامبر اکرم فرمود: «خَصْلَتَانِ وَ لَيْسَ فَوْقَهُمَا خَيْرٌ مِنْهُمَا الْإِيمَانُ بِاللَّهِ وَ النَّفْعُ لِعِبَادِ اللَّهِ قَالَ وَ خَصْلَتَانِ لَيْسَ فَوْقَهُمَا شَرٌّ الشِّرْكُ بِاللَّهِ وَ الْإِضْرَارُ لِعِبَادِ اللَّهِ؛ دو خصلت است که بالاتر از آن دو خیری نیست: ١- ایمان به خدا ٢- و سود رساندن به بندگان خدا، فرمودند: و دو خصلت است که بالاتر از آن دو شرّی نیست: ١- شرک به خدا و ضرر رساندن به بندگان خدا(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج١٢، ص ٣90)». همچنین فرمود: «خَیرُ النّاسِ أنفَعُهُم لِلنّاسِ؛ بهترین مردم، نافع ترین آن ها برای مردم است(مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج١٢، ص ٣91)».
عمر به خشنودی دلها گذار تا ز تو خوشنود بود کردگار
سایه خورشید سواران طلب رنج خود و راحت یاران طلب
درد ستانی کن و درماندهی تات رسانند به فرماندهی
گرم شو از مهر و ز کین سرد باش چون مه و خورشید جوانمرد باش
امیرالمؤمنین علّت جمله ی اول را در جمله ی دوم بیان می کند، که اهل تقوا به خاطر آخرت است که خود را به زحمت می افکنند. هم مبارزه با هواهای نفسانی و قبول سختیِ برخی از تکالیف الهی (مثل روزه گرفتن در روزهای گرم و طولانی تابستان و …) و هم سختی کشیدن برای تحصیل منافع مردم، همه و همه به خاطر آن است که متّقین عالم آخرت و روز حساب را باور نموده اند و به همین جهت با تمام توان، خود را برای آن روز مهیّا می کنند ولو به قیمت آن که نفس خویش را به زحمت بیندازند.
اهل تقوا از مرحله علم الیقین پا را فراتر نهاده و به عین الیقین رسیده اند و کسی که با چشم دل، حقایق عالم و قیامت کبری را با بهشت و جهنّمش بنگرد، دیگر دنیای فانی و زودگذر او را به خود مشغول نخواهد ساخت. امیرالمؤمنین می فرماید: «مَنْ عَمَّرَ دَارَ إِقَامَتِهِ فَهُوَ الْعَاقِلُ؛ هر کس خانه ی اقامت خود را آباد کند پس او عاقل است.(عيون الحكم و المواعظ، ص٤٤٦)». و قرآن کریم آخرت را دارِ قرار و اقامت انسان معرّفی می نماید: «يا قَوْمِ إِنَّما هذِهِ الْحَياةُ الدُّنْيا مَتاعٌ وَ إِنَّ الْآخِرَةَ هِيَ دارُ الْقَرارِ؛ (مؤمن آل فرعون گفت:) اى قوم من! اين زندگى دنيا، تنها متاع زودگذرى است و آخرت سراى هميشگى است.(غافر:39) ».
متقین خانه ی جاودانه ی آخرت را به وسیله ی مجاهدت با امیال نفسانی و شیطانی و خدمت به خلق خدا آباد می کنند تا در زمره زیان کاران روز جزا قرار نگیرند، همان ها که خداوند در وصفشان فرمود: «قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ حَتَّى إِذا جاءَتْهُمُ السَّاعَةُ بَغْتَةً قالُوا يا حَسْرَتَنا عَلى ما فَرَّطْنا فِيها وَ هُمْ يَحْمِلُونَ أَوْزارَهُمْ عَلى ظُهُورِهِمْ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ؛ آن ها كه لقاى پروردگار را تكذيب كردند، مسلّماً زيان ديدند (و اين تكذيب، ادامه مى يابد) تا هنگامى كه ناگهان قيامت به سراغشان بيايد مى گويند: اى افسوس بر ما كه درباره آن، كوتاهى كرديم! و آن ها (بار سنگين) گناهانشان را بر دوش مى كشند، چه بد بارى بر دوش خواهند داشت.(انعام:31)».