اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
چهل و چهارمین نشانه متقین:
- بُعْدُهُ عَمَّنْ تَبَاعَدَ عَنْهُ زُهْدٌ وَ نَزَاهَةٌ وَ دُنُوُّهُ مِمَّنْ دَنَا مِنْهُ لِينٌ وَ رَحْمَةٌ لَيْسَ تَبَاعُدُهُ بِكِبْرٍ وَ عَظَمَةٍ وَ لَا دُنُوُّهُ بِمَكْرٍ وَ خَدِيعَةٍ،
كناره گيرى او از كسانى كه دورى مى كند از روى زهد و به خاطر پاك ماندن است، و معاشرتش با آنان كه نزديكى دارد توأم با مهربانى و نرمش است. دوریش از وى تكبّر و خود برتر بينى نيست، و نزديكيش به خاطر مكر و خدعه نخواهد بود.
دورى فرد با تقوا از ديگران به سبب زهد و بى رغبتى او به مال و منالى است كه در دست آن هاست و هم براى دور نگهداشتن خود از آلودگى به اين هاست، و ناشى از برتري جويى و خود بزرگ بينى نيست. همچنين نزديكى و معاشرت او با ديگران به سبب نرم خويى و مهربانى و دلسوزى است. نه اين كه براى رسيدن به خواسته هايش قصد نيرنگ و فريب داشته باشد.
اهل تقوا به دنیای فانی دل نبسته اند و عمر را که سرمایه ای کوتاه و گران قیمت است، صرف سرای جاودانه و رضوان پروردگار نموده اند، تمام افعال و کردار خود را بر این مبنا تنظیم می کنند. به همین جهت و با علم به این که هم نشینی و مصاحبت با افراد، روی انسان تأثیر دارد، از مجالست و ارتباط با گروهی از مؤمنین فرو گذار ننموده و از سوی دیگر از معاشرت با دسته ی دیگری از مردم پرهیز می کنند.
هم نشین تو از تو به باید تا تو را عقل و دین بیفزاید
آیات و روایات به شدّت مؤمنین را از همنشینی و دوستی با افراد ناصالح برحذر داشته اند. خدای سبحان سخنان یکی از بهشتیان را بیان می کند که همنشینی او با بدان او را تا نزدیکی دوزخ رسانده و امداد پروردگار باعث نجاتش شده است. و می فرماید:
- قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ؛ يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ؛ أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ؛ قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُون؛ فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيم؛ قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ؛ وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ؛ (صافّات:51-57)
كسى از آن ها (بهشتیان) مى گويد: من همنشينى داشتم؛ كه پيوسته مى گفت: آيا (به راستى) تو اين سخن را باور كرده اى؟ كه وقتى ما مُرديم و به خاك و استخوان مبدّل شديم، (بار ديگر) زنده مى شويم و جزا داده خواهيم شد؟! (سپس) مى گويد: آيا شما مى توانيد از او خبرى بگيريد؟ اين جاست كه نگاهى مى كند، ناگهان او (همنشینش) را در ميان دوزخ مى بيند؛ مى گويد: به خدا سوگند نزديك بود مرا (نيز) به هلاكت بكشانى! و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نيز از احضار شدگان (در دوزخ) بودم.
امیرالمؤمنین علیه السّلام می فرماید: «صُحْبَةُ الْأَشْرَارِ تَكْسِبُ الشَّرَّ كَالرِّيحِ إِذَا مَرَّتْ بِالنَّتْنِ حَمَلَتْ نَتْناً؛ همنشینی با اشرار و بدان شرّ و بدی می آورد مانند باد که هر گاه بر چیز بد بوئی بگذرد، بوی بد را با خود همراه خواهد کرد.( عيون الحكم و المواعظ، ص٣٠٤) ».
منشین با بدان که صحبت بد گرچه پاکی تو را پلید کند
آفتاب ار چه روشنست او را پارهای ابر ناپدید کند
قرآن کریم درباره تأثیر سوء همنشین بد می فرماید: «وَ قَيَّضْنا لَهُمْ قُرَناءَ فَزَيَّنُوا لَهُمْ ما بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ فِي أُمَمٍ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِمْ مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ إِنَّهُمْ كانُوا خاسِرِينَ؛ ما براى آن ها همنشينانى (زشت سيرت) قرار داديم كه زشتي ها را از پيش رو و پشت سر آن ها در نظرشان جلوه دادند و فرمان الهى در باره آنان تحقّق يافت و به سرنوشت اقوام گمراهى از جنّ و انس كه قبل از آن ها بودند گرفتار شدند،آن ها مسلّماً زيانكار بودند.(فصلت:25)».
گاه ماده” قيضنا” در مورد تبديل چيزى به چيز دیگر به كار رفته است، و معنى آيه چنين مى شود كه دوستان صالح را از آن ها مى گيريم و به جاى آن ها دوستان فاسد به آنان مى دهيم. همين معنى به صورت گوياترى در سوره زخرف آمده است: «وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ؛ بر آن ها كه از ياد خداوند رحمن روي گردان شوند شياطين را مى سازيم كه همواره با آنان قرين هستند، اين شياطين آن ها را از راه حق باز مى دارند در حالى كه گمان مى كنند هدايت يافته اند.(زخرف:36-37)»
همنشینی و رفاقت با متّقین
قرآن کریم می فرماید: «يَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى يَدَيْهِ يَقُولُ يا لَيْتَنِي اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلاً؛ يا وَيْلَتى لَيْتَنِي لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِيلاً؛ لَقَدْ أَضَلَّنِي عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِي وَ كانَ الشَّيْطانُ لِلْإِنْسانِ خَذُولاً؛ (به خاطر آور) روزى را كه ستمكار دست خود را (از شدّت حسرت) به دندان مى گزد و مى گويد: اى كاش با رسول (خدا) راهى برگزيده بودم! اى واى بر من، كاش فلان (شخص گمراه) را دوست خود انتخاب نكرده بودم! او مرا از ياد آورى (حق) گمراه ساخت بعد از آن كه (ياد حق) به سراغ من آمده بود! و شيطان هميشه خوار كننده ی انسان بوده است.(فرقان:27-29)».
از منظر قرآن کریم تنها یک دسته شایسته ی همنشینی و دوستی هستند و رفاقت با ایشان حسرت روز قیامت را در پی نخواهد داشت، و آن متقین هستند: «الْأَخِلاَّءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلاَّ الْمُتَّقِينَ؛ تمامِ دوستان در آن روز (روز قیامت) دشمن يكديگرند، مگر اهل تقوا.(زخرف:67)». تنها اهل تقوا هستند که رفاقتشان مایه فوز و رستگاری است و غیر از آن هر دوستی و همنشینی منجر به انحراف و گمراهی در دنیا، و حسرت و ندامت قیامت خواهد شد. امیرالمؤمنین می فرماید: «مَنْ دَعَاكَ إِلَى الدَّارِ الْبَاقِيَةِ وَ أَعَانَكَ عَلَى الْعَمَلِ لَهَا فَهُوَ الصَّدِيقُ الشَّفِيقُ؛ هر کس تو را به خانه ی باقی و سرای جاودان دعوت کند و تو را به جهتِ عمل برای آن (آخرت) یاری رساند پس او دوست شفیق و مهربان توست.(عيون الحكم و المواعظ، (ص٤٣٧) ».و در نهج البلاغه فرمود: «قَارِنْ أَهْلَ الْخَيْرِ تَكُنْ مِنْهُمْ وَ بَايِنْ أَهْلَ الشَّرِّ تَبِنْ عَنْهُم؛ با اهل خیر قرین باش تا یکی از آن ها شوی و از اهل شرّ و بدی دوری کن تا از زمره ی آن ها جدا گردی.(نهج البلاغة (صبحی صالح)، ص٤٠٢)».
آنقدر همنشینی با خوبان و اخیار در سعادت و پیشرفت انسان موثّر است که امیرالمؤمنین می فرماید: «لَيْسَ شَيْءٌ أَدْعَى لِخَيْرٍ وَ أَنْجَى مِنْ شَرٍّ مِنْ صُحْبَةِ الْأَخْيَارِ؛ هیچ چیز به اندازه ی هم نشینی با خوبان دعوت به خیر و خوبی نکرده و از شرّ و بدی نجات نمی دهد.(غرر الحكم و درر الكلم، ص٤١٤)».
گلی خوش بوی در حمام روزی رسید از دست محبوبی به دستم
بدو گفتم که مُشکی یا عبیری که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گِلی ناچیز بودم ولیکن مدّتی با گُل نشستم
کمال هم نشین در من اثر کرد وگرنه من همان خاکم که هستم
همّام جان به جان آفرین تسلیم می کند
- فَصَعِقَ هَمَّامٌ صَعْقَةً كَانَتْ نَفْسُهُ فِيهَا فَقَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلَیهِ السَّلام: «أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ كُنْتُ أَخَافُهَا عَلَيْهِ»، ثُمَّ قَالَ: «هَكَذَا تَصْنَعُ الْمَوَاعِظُ الْبَالِغَةُ بِأَهْلِهَا».
هنگامى كه سخن به اين جا رسيد، ناگهان «همّام» ناله اى از جان بركشيد كه روحش همراه آن از كالبدش خارج شد. اميرالمؤمنین علیه السّلام فرمود: بخدا من از اين پيشامد مى ترسيدم. سپس فرمود: مواعظ و پند و اندرزهاى رسا با آنان كه اهل موعظه اند چنين مى كند.