اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
اصول مشترک در سیره پیامبران
اصل3: تناسب و تفاهم فرهنگی پیامبران با مردم
پیامبران الهی از جنس بشر بوده اند، زیرا باید بین پیامبران و مردمی که پیام خداوند را از آنان دریافت می کنند تناسب و سنخیّتی وجود داشته باشد تا در دریافت پیام الهی تأثیر گذار باشد. قرآن کریم می فرماید:
- وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ ﴿نحل:۴۳﴾
و پيش از تو [هم] جز مردانى كه بديشان وحى میکرديم گسيل نداشتيم پس اگر نمیدانید از پژوهندگان كتابهاى آسمانى جويا شويد.
- وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى… (یوسف:۱۰۹﴾
و پيش از تو [نيز] جز مردانى از اهل شهرها را كه به آنان وحى میکرديم نفرستاديم.
این تناسب و سنخیّت تا آنجا اهمیّت پیدا می کند که خداوند در قرآن کریم در پاسخ کسانی که اعتراض می کرده اند که چرا پیامبر خداوند از فرشتگان نیست می فرماید چنانچه می خواستیم فرشتگانی را به عنوان پیامبر برای مردم دنیا بفرستیم آنها را در صورت انسانهایی در می آوردیم:
- وَقَالُوا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ مَلَكٌ وَلَوْ أَنْزَلْنَا مَلَكًا لَقُضِيَ الْأَمْرُ ثُمَّ لَا يُنْظَرُونَ؛ وَلَوْ جَعَلْنَاهُ مَلَكًا لَجَعَلْنَاهُ رَجُلًا وَلَلَبَسْنَا عَلَيْهِمْ مَا يَلْبِسُونَ ﴿انعام:۸-9﴾
و گفتند چرا فرشته اى (برای آوردن کتاب) نازل نشده است، و اگر فرشته اى فرود مى آورديم قطعا كار تمام شده بود سپس مهلت نمى يافتند؛ و اگر او را فرشته اى قرار مى داديم حتما وى را [به صورت] مردى در مى آورديم و امر را همچنان بر آنان مشتبه مى ساختيم.
و تأکید فراوان پیامبران بر بشر بودن آنان نیز در همین راستا قابل فهم است، که قوم مخاطب رسالت پیامبران، آنان را از جنس خود بدانند، تا سخن آنان را بپذیرند و از شخصیّت آنان الگو بگیرند. قرآن کریم از قول پیامبران می فرماید:
- قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِنْ نَحْنُ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَمُنُّ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ… ﴿ابراهیم:۱۱﴾
پيامبرانشان به آنان گفتند ما جز بشرى مثل شما نيستيم ولى خدا بر هريك از بندگانش بخواهد منت مى نهد.
و از قول پیامبر اسلام نیز می فرماید:
- قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَى إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ … ﴿کهف:۱۱۰﴾
بگو من هم مثل شما بشرى هستم و[لى] به من وحى مى شود كه خداى شما خدايى يگانه است.
چون هدف خداوند از ارسال رسولان، رساندن پیام سعادت به انسانها است، طبعاً باید میان پیامبران و قوم آنان از لحاظ فرهنگی تفاهم وجود داشته باشد. اگر قرآن کریم به هم زبانی پیامبران با قوم خود اشاره کرده و می فرماید: « وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ؛ و ما هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [حقايق را] براى آنان بيان كند ﴿ابراهیم:۴﴾» به علت آنستکه زبان مشترک در انتقال پیام الهی یکی از موارد تفاهم فرهنگی ضروری بین پیامبر و قوم است.
و خداوند به پیامبر اکرم دستور میدهد تا با یادآوری سالها زندگانی خود در میان مردم پیش از مبعوث شدن به پیامبری، این آشنایی و تفاهم فرهنگی را به قوم خود متذکر گردد و بفرماید:
- فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿یونس:۱۶﴾
قطعا پيش از [آوردن] آن روزگارى در ميان شما به سر برده ام آيا فكر نمى كنيد؟
اصل4: شخصیّت حقوقی مشترک پیامبران
اگرچه پیامبران دارای شخصیّت حقیقی مختصّ به خود بوده اند و با دیگر پیامبران از این جهت متفاوت می باشند، لکن همه پیامبران دارای هدف مشترک و پیام واحد بوده و دارای شخصیّت حقوقی مشترکی می باشند. در اشاره به شخصیّت حقیقی پیامبران است که قرآن از برتری بعضی از آنها بر بعض دیگر سخن گفته و می فرماید:
- تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ مِنْهُمْ مَنْ كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ … ﴿بقره:۲۵۳﴾
برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى بخشيديم از آنان كسى بود كه خدا با او سخن گفت و درجات بعضى از آنان را بالا برد و به عيسى پسر مريم دلايل آشكار داديم و او را به وسيله روح القدس تاييد كرديم.
لکن آنگاه که قرآن کریم از شخصیّت حقوقی پیامبران سخن می گوید ایمان به تمامی آنان را از اعتقادات لازم برای افراد با ایمان برشمرده و می فرماید:
- وَالْمُؤْمِنُونَ كُلٌّ آمَنَ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ لَا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِهِ ﴿بقره:۲۸۵﴾
و مؤمنان همگى به خدا و فرشتگان و كتابها و فرستادگانش ايمان آورده اند (و گفتند:) (ميان هيچ يك از فرستادگانش فرق نمى گذاريم).
و خدای سبحان به همه افراد، در کنار ایمان به خدا و پیامبر گرامی اسلام، دستور به ایمان نسبت به تمامی انبیا و پیامبران داده و می فرماید:
- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا آمِنُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي نَزَّلَ عَلَى رَسُولِهِ وَالْكِتَابِ الَّذِي أَنْزَلَ مِنْ قَبْلُ وَمَنْ يَكْفُرْ بِاللَّهِ وَمَلَائِكَتِهِ وَكُتُبِهِ وَرُسُلِهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلَالاً بَعِيداً ﴿نساء:۱۳۶﴾
اى كسانى كه ايمان آورده ايد به خدا و پيامبر او و كتابى كه بر پيامبرش فرو فرستاد و كتابهايى كه قبلا نازل كرده بگرويد و هر كس به خدا و فرشتگان او و كتابها و پيامبرانش و روز بازپسين كفر ورزد در حقيقت دچار گمراهى دور و درازى شده است.
و به جهت همین شخصیّت حقوقی مشترک است که انکار هریک از پیامبران معادل انکار تمامی انبیا دانسته می شود. قرآن کریم در مورد اقوامی که پیامبر خود را تکذیب می کردند، آن را به معنای تکذیب تمامی پیامبران برشمرده و می فرماید:
- كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ؛ اصحاب ايكه (قوم شعیب) پیامبران را تکذیب كردند. ﴿شعراء:۱۷۶﴾
- كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ؛ قوم لوط پیامبران [خدا] را تکذیب كردند. ﴿شعراء:۱۶۰﴾
- كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ؛ ثموديان پیامبران [خدا] را تکذیب كردند. ﴿شعراء:۱۴۱﴾
- كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ؛ عاديان پیامبران [خدا] را تکذیب كردند. ﴿شعراء:۱۲۳﴾
- كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ؛ قوم نوح پیامبران [خدا] را تکذیب كردند. ﴿شعراء:۱۰۵﴾