اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
اصول مشترک در سیره پیامبران
اصل14: شفاعت و طلب رحمت و مغفرت الهی برای امت خود
از اصول مشترک در سیره انبیاء الهی شفاعت آنان در حق امت خود و طلب مغفرت و رحمت الهی برای آنان است. هدف از شفاعت و طلب مغفرت آنستکه روح امیدواری در انسان دمیده شود، نه اینکه انسان مغرور شده و جرئت بر گناه بیابد. شفاعت و طلب مغفرت برای آنستکه انسانها با وسوسه شیطان و ارتکاب گناهان، دچار یأس از نجات نشوند، که خود این یأس از نجات و سعادت موجب غوطه ور تر شدن در گناه و معصیت می شود. پیامبران به انسانها خدائی را معرفی می کنند که همواره باب توبه را برای گناهکاران باز نگاهداشته است. و به قول ابوسعید ابی الخیر:
باز آ باز آ هر آنچه هستی باز آ گر کافر و گبر و بت پرستی باز آ
این درگه ما درگه نومیدی نیست صد بار اگر توبه شکستی باز آ
قرآن، کتابهای آسمانی، انبیاء الهی و فرشتگان، همگی هم رافع عقابند (مغفرت) و هم دافع عذاب (شفاعت). دفع عقاب توسط قرآن همان است که می فرماید:
- كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ لِتُخْرِجَ النَّاسَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِ رَبِّهِمْ إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ ﴿ابراهیم:۱﴾
كتابى است كه آن را به سوى تو فرود آورديم تا مردم را به اذن پروردگارشان از تاريكيها به سوى روشنايى بيرون آورى به سوى راه آن شكست ناپذير ستوده.
و درباره دفع عذاب و شفاعت توسط قرآن، امیرالمؤمنین در نهج البلاغه می فرماید:
- وَاعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَقَائِلٌ مُصَدَّقٌ وَأَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ شُفِّعَ فِيهِ (نهج البلاغه، خطبه176)
- بدانيد قرآن، شفاعت کننده اى است که شفاعتش مورد قبول و گوينده اى است که سخنش مقبول است. کسی که قرآن در روز قيامت براى او شفاعت کند مشمول شفاعت مى شود.
شفاعت گاه به درخواست پیامبر خدا از خداوند برای از بین بردن عوامل گناه و گمراهی از سر راه امت تحقق می یابد، که البته خصوصیات شخصی پیامبران نیز در این دعاهای آنان دخالت دارد.
نوح پیامبر بر اساس گزارش قرآن کریم قبل از طلب مغفرت برای امت خود، از خداوند درخواست می کرد که گمراه کنندگان را از روی زمین بردارد تا امت او را دچار ضلالت و گمراهی نکنند:
- وَقَالَ نُوحٌ رَبِّ لَا تَذَرْ عَلَى الْأَرْضِ مِنَ الْكَافِرِينَ دَيَّاراً؛ إِنَّكَ إِنْ تَذَرْهُمْ يُضِلُّوا عِبَادَكَ وَلَا يَلِدُوا إِلَّا فَاجِراً كَفَّاراً؛ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِناً وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا تَبَاراً ﴿نوح:۲۶-28﴾
و نوح گفت پروردگارا هيچ كس از كافران را بر روى زمين مگذار؛ چرا كه اگر تو آنان را باقى گذارى بندگانت را گمراه مى كنند و جز پليدكار ناسپاس نزايند؛ پروردگارا بر من و پدر و مادرم و هر مؤمنى كه در سرايم درآيد و بر مردان و زنان با ايمان ببخشاى و جز بر هلاكت ستمگران ميفزاى.
ابراهیم خلیل الله حتی برای مخالفان خود از خداوند طلب مغفرت می کند. ابراهیم پس از آن که راه پرهیز از گناه را به مردم نشان داد، برای رفع و برطرف کردن عقابی که در اثر معصیت متوجه آنان شده است به خداوند عرض می کند:
- رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ فَمَنْ تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ﴿ابراهیم:۳۶﴾
پروردگارا آنها بسيارى از مردم را گمراه كردند پس هر كه از من پيروى كند بى گمان او از من است و هر كه مرا نافرمانى كند به يقين تو آمرزنده و مهربانى.
موسی کلیم الله پس از آنکه با انحراف امت خود و پرستش گوساله مواجه میشود، بعد از تلاش برای اصلاح مسیر امت خود، هفتاد نفر از امت را همراه خود به مجلس وعده با خداوند آورده و با همراهی ایشان برای همه طلب مغفرت می کند:
- وَ اخْتَارَ مُوسَى قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلًا لِميقَاتِنَا … أَنْتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الْغَافِرِينَ؛ وَاكْتُبْ لَنَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ إِنَّا هُدْنَا إِلَيْكَ… ﴿اعراف:۱۵۵-156﴾
- و موسى از ميان قوم خود هفتاد مرد براى ميعاد ما برگزيد … تو سرور مايى پس ما را بيامرز و به ما رحم كن و تو بهترين آمرزندگانى؛ و براى ما در اين دنيا و در آخرت نيكى مقرر فرما زيرا كه ما به سوى تو بازگشته ايم.
عیسی روح الله تا در میان امت بود تلاش می کرد تا قومش را با رفع عقاب یا دفع عذاب هدایت کند. طبق گزارش قرآن کریم این پیامبر الهی برای بعد از مرگ خود نیز از خداوند برای کسانی که به تباهی و معصیت مبتلا شدند تقاضای بخشش و مغفرت می نماید:
- مَا قُلْتُ لَهُمْ إِلَّا مَا أَمَرْتَنِي بِهِ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ رَبِّي وَرَبَّكُمْ وَكُنْتُ عَلَيْهِمْ شَهِيدًا مَا دُمْتُ فِيهِمْ فَلَمَّا تَوَفَّيْتَنِي كُنْتَ أَنْتَ الرَّقِيبَ عَلَيْهِمْ وَأَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ؛ إِنْ تُعَذِّبْهُمْ فَإِنَّهُمْ عِبَادُكَ وَإِنْ تَغْفِرْ لَهُمْ فَإِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ ﴿مائده:۱۱۷-118﴾
جز آنچه مرا بدان فرمان دادى [چيزى] به آنان نگفتم [گفته ام] كه خدا پروردگار من و پروردگار خود را عبادت كنيد و تا وقتى در ميانشان بودم بر آنان گواه بودم پس چون روح مرا گرفتى تو خود بر آنان نگهبان بودى و تو بر هر چيز گواهى؛ اگر عذابشان كنى آنان بندگان تواند و اگر بر ايشان ببخشايى تو خود توانا و حكيمى.
پیامبر اعظم نیز هم شفیع و دافع عذاب از امت اسلام بود و هم استغفار کننده و رافع عقاب از امت. قرآن کریم درباره تأثیر طلب مغفرت پیامبر برای گناهکاران می فرماید:
- وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحِيماً ﴿نساء:۶۴﴾
و اگر آنان وقتى به خود ستم كرده بودند پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر [نيز] براى آنان طلب آمرزش میکرد قطعا خدا را توبه پذير مهربان مى يافتند.
نهی از استغفار و عدم تأثیر آن
مطابق آیات قرآن کریم، دو دسته هستند که زمینه آمرزش و مغفرت الهی را از بین برده اند، لذا خداوند اوّلاً پیامبر و مؤمنان را از طلب مغفرت برای آنان نهی می کند، و ثانیاً می فرماید اگر دفعات زیادی هم برای آنان طلب مغفرت کنید آنها مورد آمرزش و مغفرت الهی قرار نخواهند گرفت. قرآن کریم درباره مشرکان می فرماید:
- مَا كَانَ لِلنَّبِيِّ وَالَّذِينَ آمَنُوا أَنْ يَسْتَغْفِرُوا لِلْمُشْرِكِينَ وَلَوْ كَانُوا أُولِي قُرْبَى مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُمْ أَصْحَابُ الْجَحِيمِ ﴿توبه:۱۱۳﴾
بر پيامبر و كسانى كه ايمان آورده اند سزاوار نيست كه براى مشركان پس از آنكه برايشان آشكار گرديد كه آنان اهل دوزخند طلب آمرزش كنند هر چند خويشاوند [آنان] باشند.
و درباره منافقان نیز می فرماید:
- سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَسْتَغْفَرْتَ لَهُمْ أَمْ لَمْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ لَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ ﴿منافقون:۶﴾
براى آنان يكسان است چه برايشان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى خدا هرگز بر ايشان نخواهد بخشود خدا فاسقان را راهنمايى نمى كند.
- اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ﴿توبه:۸۰﴾
چه براى آنان آمرزش بخواهى يا برايشان آمرزش نخواهى [يكسان است حتى] اگر هفتاد بار برايشان آمرزش طلب كنى هرگز خدا آنان را نخواهد آمرزيد چرا كه آنان به خدا و فرستاده اش كفر ورزيدند و خدا گروه فاسقان را هدايت نمى كند.