اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِالرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِبَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
درسهایی از سیره آدم
قرآن کریم در بیان همه داستانها، هدفی را تعقیب می کند، که این هدف علاوه بر آگاهی دادن به انسانها از واقعیت جهان هستی و آنچه بر سر آن رفته است، همانا هدایت انسان به راه سعادت و رستگاری می باشد. پس در مورد داستان خلقت آدم ابوالبشر و ماجراهای آن، که گفته شد، باید به دنبال نکات درس آموز و هدایت بخشی بود که در این داستان نهفته است:
اگر خداوند در مورد شیطان به آدم فرمود: « يَا آدَمُ إِنَّ هَذَا عَدُوٌّ لَكَ وَلِزَوْجِكَ؛ اى آدم در حقيقت اين [ابليس] براى تو و همسرت دشمنى [خطرناك] است (طه:۱۱۷)» به سایر انسانها هم فرمود: « يَا بَنِي آدَمَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ؛ اى فرزندان آدم زنهار تا شيطان شما را به فتنه نيندازد (اعراف:۲۷)»
خداوند می خواهد با نقل این داستان به ما بفهماند که امتحان الهی از آدم، در مورد همه ما جریان دارد. اگر آدم ابوالبشر باید از گیاه ممنوعه پرهیز می کرد و از آن نمی خورد، همه ما باید از خوردنیهای ممنوعه پرهیز کنیم. اگر خوردن آن گیاه حرام باعث شد آدم لباسش را از دست بدهد و از بهشت رانده شود، خوردن از این خوردنیها و آشامیدنیهای حرام نیز باعث می شود انسان لباس عفت و آبرویش را از دست بدهد و از بهشت الهی محروم گردد. هیچکس نباید لحظه ای از فریب شیطان خود را در امان بداند. باید همواره اگاه بود و در برابر وسوسه شیطان از خود مراقبت کرد.
جایی که برق عصیان بر آدم صفی زد ما را چگونه زیبد دعویبیگناهی
مقام انسان کامل در ادبیات عرفانی
شاعران عارف از داستان آدم، سجده فرشتگان، مقام خلیفه اللهی انسان کامل، و وظیفه بزرگی که بر دوش انسان است در اشعار استفاده کرده اند. حافظ می گوید چون فرشتگان نمی توانستند مظهر صفات خداوند باشند این مقام به آدم داده شد:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
جلوهای کرد رخت دید ملک عشق نداشت عین آتش شد از این غیرت و بر آدم زد
و در جای دیگری حافظ در بیان اینکه فرشتگان توانائی تحمل بار امانت الهی را نداشتند، ولی انسان این بار را بر دوش گرفت می گوید:
دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
ساکنان حرم ستر و عفاف ملکوت با من راه نشین باده مستانه زدند
آسمان بار امانت نتوانست کشید قرعهٔ کار به نام من دیوانه زدند
و این سخن حافظ متکی به همان آیه قرآن کریم است که می گوید بار امانت الهی را، که آسمانها و زمین و کوهها از تحمل آن ناتوان بودند انسان بر دوش گرفت: « إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَعَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُإِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم پس از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و[لى] انسان آن را برداشت راستى او ستمگرى نادان بود (۷۲) »
سیره حضرت ادریس
ادریس نبی بعد از آدم ابوالبشر و قبل از نوح نبی بوده است. در قرآن کریم بحث مبسوطی درباره حضرت ادریس نشده، و تنها به نبوّت ایشان اشاره شده است بدون اینکه رسالت هدایتی ایشان مورد بحث قرار گرفته باشد.
با این حال اوصاف و اسماء حسنائی برای حضرت ادریس برشمرده شده است:
خدای سبحان معیار برتری و اعتلاء را توحید و معیار تنزّل و سقوط را شرک و کفر می داند و می فرماید :« جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذِينَ كَفَرُوا السُّفْلَى وَكَلِمَةُ اللَّهِ هِيَ الْعُلْيَا؛ خدا کلمه كسانى را كه كفر ورزیدند پست تر گردانید و کلمه خداست كه برتر است (توبه:۴۰)» خداوند ذاتاً علیّ اعلی است، و درجات عالی و درکات پست نسبت به خداوند سنجیده می شود. انسان هرچه به خدا نزدیکتر باشد از درجات بالاتری برخوردار بوده، و هرچه از خدا دورتر باشد گرفتار درکات پست تری خواهد بود. حضرت ادریس از مکانت عالیه ای برخوردار بود. او سر سلسله ی انبیائیاست که با نوح پیامبر در تاریخ بشر ادامه می یابند.