اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
خشونت و عناد قوم نوح پیامبر
قوم نوح، قومی سرکش و خشن بودند. هدایت افراد نرم خو و معتدل آسان است، لکن ارشاد مردمی سرکش و عنود کار آسانی نیست. داستان نوح پیامبر و برخورد خشن و غیر منطقی قوم او برای همه انسانها در همه زمانها آموزنده است. همواره افرادی هستند که در برابر منطق دینی مقاومت لجوجانه می کنند. قرآن کریم درباره حالات قوم نوح و مقایسه آن با اقوام پیامبران دیگر می فرماید:
- وَأَنَّهُ أَهْلَكَ عَادًا الْأُولَى؛ وَثَمُودَ فَمَا أَبْقَى؛ وَقَوْمَ نُوحٍ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا هُمْ أَظْلَمَ وَأَطْغَى ﴿نجم:50-۵۲)
و هم اوست (خداوند) كه عاديان قديم را هلاك كرد؛ و ثمود را [نيز هلاك كرد] و [كسى را] باقى نگذاشت؛ و پيشتر [از همه آنها] قوم نوح را زيرا كه آنان ستمگرتر و سركشتر بودند.
نوح پیامبر با خداوند درد دل می کند و از مخالفت ها و گمراهی قوم خود با خدا سخن می گوید:
- قَال رَبِّ إِنّي دَعَوْتُ قَوْمِي لَيْلًا وَ نَهَاراً؛ فَلَمْ يَزِدْهُمْ دُعَائِي إِلَّا فِرَاراً؛ وَ إِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَاراً﴿نوح: 5-7﴾
[نوح] گفت پروردگارا من قوم خود را شب و روز دعوت كردم؛ و دعوت من جز بر گريزشان نيفزود؛ و من هر بار كه آنان را دعوت كردم تا ايشان را بيامرزى انگشتانشان را در گوشهايشان كردند و رداى خويشتن بر سر كشيدند و اصرار ورزيدند و هر چه بيشتر بر كبر خود افزودند.
بازهم نوح خسته نشده و به استدلال منطقی و قابل درک برای افراد قوم خود ادامه می دهد. این استدلال های ساده برای انسان امروز هم قابل درک است. و البته با کشفیات جدید علمی، عرصه های بیشتری از عظمت مخلوقات الهی برای انسانها در دسترس است. کافیست کسی با تفکر و اندیشیدن به جهان و مخلوقات خداوند توجه کند. نوح به قوم خود می گوید:
- أَلَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللَّهُ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ طِبَاقاً؛ وَجَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَجَعَلَ الشَّمْسَ سِرَاجاً؛ وَاللَّهُ أَنْبَتَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ نَبَاتاً؛ ثُمَّ يُعِيدُكُمْ فِيهَا وَيُخْرِجُكُمْ إِخْرَاجاً؛ وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ بِسَاطاً؛ لِتَسْلُكُوا مِنْهَا سُبُلًا فِجَاجاً (نوح: 15-20)
مگر ملاحظه نكرده ايد كه چگونه خدا هفت آسمان را تودرتو آفريده است؛ و ماه را در ميان آنها روشنايى بخش گردانيد و خورشيد را [چون] چراغى قرار داد؛ و خدا[ست كه] شما را [مانند] گياهى از زمين رويانيد؛ سپس شما را در آن بازمى گرداند و بيرون مى آورد بيرون آوردنى [عجيب]؛ و خدا زمين را براى شما فرشى [گسترده] ساخت؛ تا در راههاى فراخ آن برويد.
نوح پیامبر به همین شیوه به مدت نهصد و پنجاه سال در میان این قوم عنود و سرکش و خشن باقی مانده، و به ارشاد و هدایت آنها ادامه می دهد. قرآن کریم می فرماید: « وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا؛ و به راستى نوح را به سوى قومش فرستاديم پس در ميان آنان نهصد و پنجاه سال درنگ كرد ﴿عنکبوت:۱۴﴾»
در این مدت طولانی نوح در برابر آزار، تمسخر و تکذیب آنان استقامت ورزیده و به خدا پناه می برد: « قَوْمُ نُوحٍ فَكَذَّبُوا عَبْدَنَا وَقَالُوا مَجْنُونٌ وَازْدُجِرَ؛ فَدَعَا رَبَّهُ أَنِّي مَغْلُوبٌ فَانْتَصِرْ؛ قوم نوح [نيز] به تكذيب پرداختند و بنده ما را دروغزن خواندند و گفتند ديوانه اى است و [بسى] آزار كشيد؛ تا پروردگارش را خواند كه من مغلوب شدم به داد من برس (قمر:9-۱۰)» و به این ترتیب اینکه قرآن درباره نوح می فرماید « إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُوراً ؛ راستى كه او بنده اى سپاسگزار بود (اسراء:۳)» برای ما قابل فهم تر می گردد.
نوح نهصد سال دعوت مینمود دم به دم انکار قومش میفزود
هیچ از گفتن عنان واپس کشید؟ هیچ اندر غار خاموشی خزید؟
گفت از بانگ و علالای سگان هیچ واگردد ز راهی کاروان؟
یا شب مهتاب از غوغای سگ سست گردد بدر را در سیر تگ؟
مه فشاند نور و سگ عو عو کند هر کسی بر خلقت خود میتند
آزار و اذیت قوم نوح آنچنان او را به ستوه می آورد که شکایت آنان را به خدای سبحان برده و آنان را نفرین می کند:
- قَالَ نُوحٌ رَبِّ إِنَّهُمْ عَصَوْنِي وَاتَّبَعُوا مَنْ لَمْ يَزِدْهُ مَالُهُ وَوَلَدُهُ إِلَّاخَسَاراً؛ وَمَكَرُوا مَكْرًا كُبَّاراً؛… وَقَدْ أَضَلُّوا كَثِيراً وَلَا تَزِدِ الظَّالِمِينَ إِلَّا ضَلَالاً (نوح: 22-24)
نوح گفت پروردگارا آنان نافرمانى من كردند، و كسى را پيروى نمودند كه مال و فرزندش جز بر زيان وى نيفزود؛ و دست به نيرنگى بس بزرگ زدند… و بسيارى را گمراه كرده اند [بار خدايا] جز بر گمراهى ستمكاران ميفزاى.
ساختن کشتی
در این زمان است که از جانب خداوند به نوح دستور داده می شود که کشتی بسازد. ساختن کشتی، هم در مسیر ارشاد مردمان کارآیی دارد و هم مقدمات نزول عذاب الهی را فراهم می کند:
- فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَنْ سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُمْ مُغْرَقُونَ ﴿مؤمنون:۲۷﴾
پس به او وحى كرديم كه زير نظر ما و [به] وحى ما كشتى را بساز و چون فرمان ما دررسيد و تنور به فوران آمد پس در آن از هر نوع [حيوانى] دو تا [يكى نر و ديگرى ماده] با خانواده ات – بجز كسى از آنان كه حكم [عذاب ] بر او پيشى گرفته است- وارد كن، و در باره كسانى كه ظلم كرده اند با من سخن مگوى زيرا آنها غرق خواهند شد.
قوم نوح با مشاهده کشتی ساختن به مسخره کردن او پرداختند: « إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ؛ او نيست جز مردى كه در وى [حال] جنون است پس تا چندى در باره اش دست نگاه داريد (مؤمنون:۲۵)». این مسأله نشان می دهد که سرزمینی که نوح و قوم او در آن سکونت داشتند نزدیک دریا و منطقه ای مناسب کشتی ساختن نبوده است. قرآن می فرماید:
- وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلَأٌ مِنْ قَوْمِهِ سَخِرُوا مِنْهُ قَالَ إِنْ تَسْخَرُوا مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنْكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ؛ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَنْ يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُقِيمٌ. ﴿هود:۳۸﴾
و [نوح] كشتى را مى ساخت و هر بار كه اشرافى از قومش بر او مى گذشتند او را مسخره میکردند مى گفت اگر ما را مسخره مى كنيد ما [نيز] شما را همان گونه كه مسخره مى كنيد مسخره خواهيم كرد؛به زودى خواهيد دانست چه كسى را عذابى خواركننده درمى رسد و بر او عذابى پايدار فرود مى آيد.