اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
ارائه معجزات از سوی موسی کلیم الله
هنگامی که بحث میان فرعون و موسی درباره رسالت الهی او بالا گرفت، فرعون موسی را تهدید به دستگیری کرد. موسی گفت: اگر نشانه آشكاری برای رسالتم برایت بیاورم میپذیری؟ فرعون: گفت: اگر راست میگویی آن را بیاور!
در این هنگام موسی عصای خود را به زمین انداخت، ناگهان دیدند كه آن عصا به صورت ماری بزرگ آشكار شد، سپس دستش را در جیب خود فرو برد و بیرون آورد، همه حاضران دیدند دست او سفید و درخشنده گردید. قرآن کریم می فرماید:
- قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ؛ [فرعون] گفت اگر خدايى غير از من اختيار كنى قطعا تو را از [جمله] زندانيان خواهم ساخت (شعراء:۲۹)
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُبِينٍ؛ [موسی] گفت گر چه براى تو چيزى آشكار بياورم (۳۰)
قَالَ فَأْتِ بِهِ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛ [فرعون] گفت اگر راست مى گويى آن را بياور (۳۱)
فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُبِينٌ؛ پس [موسی] عصاى خود بيفكند و بناگاه آن اژدرى نمايان شد (۳۲)
وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاءُ لِلنَّاظِرِينَ؛ و دستش را بيرون كشيد و بناگاه آن براى تماشاگران سپيد مى نمود (۳۳)
فرعون به اطرفیان گفت: این موسی جادوگر ماهری است! او میخواهد شما را از سرزمینتان با سحرش بیرون كند، شما چه چاره ای می اندیشید؟
اطرافیان گفتند: موسی و برادرش هارون را در همین جا نگه دار، و مأمورانی را در تمام شهر بسیج كن تا هر جادوگر آگاه و زبردستی دیدند نزد تو بیاورند. فرعون، مأموران را به گوشه و كنار مصر اعزام كرد، تا جادوگران را نزد او بیاورند. مأموران تعداد زیادی جادوگر را آوردند.
ساحران به فرعون گفتند در صورتی كه در جادوگری بر موسی پیروز شوند، از او پاداش گرانبهایی میخواهند؛ فرعون نیز پذیرفت و به آنان وعده داد كه آنان در پیشگاه وی از مقامی بس والا برخوردار خواهند شد.
برتری موسی بر جادوگران، و ایمان آوردن آنان
روز موعود دیدار جادوگران با موسی فرا رسید و جماعت انبوهی به صحنه نمایش آمدند، فرعون و اطرافیان در جایگاه مخصوص قرار گرفتند. در این هنگام ساحران با غرور مخصوصی به موسی گفتند: آیا اول تو عصای خود را میافكنی یا ما بساط و وسایل جادویی خویش را بیندازیم. موسی با خونسردی مخصوصی پاسخ داد: شما كار خود را آغاز كنید.
ساحران، طنابها و ریسمانها و عصاهای خود را به میدان افكندند و با چشم بندی مخصوصی، جادوی عظیمی را نشان دادند، صحنه ای كه جادوگران بوجود آوردند بسیار وسیع و هولناك بود:« فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ؛ چون افكندند ديدگان مردم را افسون كردند و آنان را به ترس انداختند و سحرى بزرگ در ميان آوردند (اعراف:۱۱۶)» و به قدری به پیروزی خود مغرور بودند كه گفتند قطعاً ما پیروزیم: « وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ؛ و گفتند به عزت فرعون كه ما حتما پيروزيم (شعراء:۴۴)»
ساحران كه هم تعدادشان بسیار بود و هم در فن شعبده بازی آگاهی زیادی داشتند، با اعمال خود توانستند همه تماشاچیان را مجذوب و شیفته خود كرده و در آنها نفوذ كنند، و فرعونیان غرق در شادی شده و خیلی خوشحال بودند.
موسی كه تنها بود و فقط برادرش هارون همراه او بود، وقتی عظمت آن صحنه را دید ترس خفیفی در دلش بوجود آمد، كه نكند طاغوتهای گمراه، پیروز شوند، در این هنگام خداوند به موسی وحی كرد: نترس! قطعاً برتری و پیروزی با توست. عصایی كه در دست داری بیانداز، كه تمام آنچه را ساحران ساختهاند میبلعد:
- فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُوسَى؛ قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنْتَ الْأَعْلَى؛ وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى ﴿طه:۶۷-۶۹)
و موسى در خود بيمى احساس كرد؛ گفتيم مترس كه تو خود برترى؛ و آنچه در دست راست دارى بينداز تا هر چه را ساخته اند ببلعد در حقيقت آنچه سرهمبندى كرده اند افسون افسونگر است و افسونگر هر جا برود رستگار نمى شود.
موسی عصای خود را افكند، آن عصا به اژدهای عظیمی تبدیل شد و به جان مارهای مصنوعی ساحران افتاد و همه را بلعید، حتی یك عدد از آنها را به عنوان نمونه باقی نگذاشت. تماشاچیان آنچنان وحشت زده شده بودند كه پا به فرار گذاشتند. فرعون و هواداران او مات و مبهوت شدند.
جادوگران که دانش سحر داشتند، با دیدن این صحنه مطمئن شدند كاری را كه موسی انجام داده از نوع سحر نیست، بلكه قدرت الهی است كه چنین كرده است، زیرا اگر سحر بود وسایل آنها را نمیبلعید و نابود نمیكرد. به همین دلیل ساحران به خاك افتاده و خدا را سجده كردند و گفتند: ما به پروردگار جهانیان، پروردگار موسی و هارون ایمان آوردیم. قرآن می فرماید:
- فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ؛ فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ؛ قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ؛ رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ ﴿شعراء:۴۵-۴۸)
پس موسى عصايش را انداخت و بناگاه هر چه را به دروغ برساخته بودند بلعيد؛ در نتيجه ساحران به حالت سجده درافتادند؛ گفتند به پروردگار جهانيان ايمان آورديم؛ پروردگار موسى و هارون.
توبه و ایمان واقعی ساحران، زیباترین صحنه در مجلس فرعون
فرعون که این صحنه را دید، و برتری موسی بر ساحران، و ایمان آوردن ساحران را مشاهده کرد، احساس کرد در برابر دعوت موسی شکست خورده و در برابر چشمان اینهمه جمعیت، حقانیت موسی اثبات شده است، لذا به تهدید ساحران پرداخت تا هم آنان و هم سایر مردم جرأت ایمان آوردن به موسی را نداشته باشند:
- قَالَ آمَنْتُمْ لَهُ قَبْلَ أَنْ آذَنَ لَكُمْ؟ إِنَّهُ لَكَبِيرُكُمُ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ، فَلَأُقَطِّعَنَّ أَيْدِيَكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ مِنْ خِلَافٍ وَلَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ وَلَتَعْلَمُنَّ أَيُّنَا أَشَدُّ عَذَابًا وَأَبْقَى ﴿طه:۷۱﴾
[فرعون] گفت آيا پيش از آنكه به شما اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ قطعا او بزرگ شماست كه به شما سحر آموخته است، پس بيشك دستهاى شما و پاهايتان را از راست و از چپ قطع مى كنم و شما را بر تنه هاى درخت خرما به دار مى آويزم تا خوب بدانيد عذاب كدام يك از ما سخت تر و پايدارتر است.
پاسخ ساحران به فرعون، یکی از زیباترین صحنه های توبه و ایمان واقعی را به نمایش می گذارد:
- قَالُوا لَنْ نُؤْثِرَكَ عَلَى مَا جَاءَنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالَّذِي فَطَرَنَا فَاقْضِ مَا أَنْتَ قَاضٍ إِنَّمَا تَقْضِي هَذِهِ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا؛ إِنَّا آمَنَّا بِرَبِّنَا لِيَغْفِرَ لَنَا خَطَايَانَا وَمَا أَكْرَهْتَنَا عَلَيْهِ مِنَ السِّحْرِ وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى ﴿طه:۷۲-۷۳﴾
گفتند ما هرگز تو را بر معجزاتى كه به سوى ما آمده و [بر] آن كس كه ما را پديد آورده است ترجيح نخواهيم داد پس هر حكمى مى خواهى بكن كه تنها در اين زندگى دنياست كه [تو] حكم مى رانى؛ ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا گناهان ما و آن سحرى كه ما را بدان واداشتى بر ما ببخشايد و خدا بهتر و پايدارتر است.
نتیجه ای که قرآن به دنبال این صحنه زیبا گرفته و به انسانهای با ایمان آموزش می دهد، مقایسه دو دسته از انسانها با هم در قیامت است: یک گروه گناهکاران هستند که گرفتار جهنم خواهند بود، و گروه دوم کسانی که با ایمان خدا را ملاقات می کنند، یعنی اگرچه در زندگی مرتکب گناه هم شده باشند ولی توبه کرده و با حسن عاقبت از دنیا می روند:
- إِنَّهُ مَنْ يَأْتِ رَبَّهُ مُجْرِمًا فَإِنَّ لَهُ جَهَنَّمَ لَا يَمُوتُ فِيهَا وَلَا يَحْيَى؛ در حقيقت هر كه به نزد پروردگارش گنهكار رود جهنم براى اوست در آن نه مى ميرد و نه زندگى مى يابد (طه:۷۴)
وَمَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنًا قَدْ عَمِلَ الصَّالِحَاتِ فَأُولَئِكَ لَهُمُ الدَّرَجَاتُ الْعُلَى؛ جَنَّاتُ عَدْنٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَذَلِكَ جَزَاءُ مَنْ تَزَكَّى؛ و هر كه مؤمن به نزد او رود در حالى كه كارهاى شايسته انجام داده باشد براى آنان درجات والا خواهد بود؛ بهشتهاى عدن كه از زير [درختان] آن جويبارها روان است جاودانه در آن مى مانند و اين است پاداش كسى كه به پاكى گرايد (طه:۷۵-۷۶)