اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
شخصیت یونس در قرآن کریم
قرآن کریم یونس نبی را در سلسله انبیاء بزرگ تاریخ نام می برد. قرآن نه تنها می فرماید: « وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ؛ و در حقيقت يونس از زمره رسولان بود ﴿صافات:۱۳۹﴾»، بلکه در دو جای قرآن آنگاه که فهرستی از پیامبران بزرگ را ذکر می کند نام یونس پیامبر را در این فهرست نورانی قرار داده و می فرماید:
– وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ… وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ؛ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ؛ وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ ﴿انعام:83-86)
و آن حجت ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم… و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم] و اين گونه نيكوكاران را پاداش مى دهيم؛ و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند؛ و اسماعيل و يسع و يونس و لوط كه جملگى را بر جهانيان برترى داديم.
– إِنَّا أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ كَمَا أَوْحَيْنَا إِلَى نُوحٍ وَالنَّبِيِّينَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَوْحَيْنَا إِلَى إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِيسَى وَأَيُّوبَ وَيُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَيْمَانَ وَآتَيْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿نساء:163)
ما همچنانكه به نوح و پيامبران بعد از او وحى كرديم به تو [نيز] وحى كرديم و به ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و اسباط و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان [نيز] وحى نموديم و به داوود زبور بخشيديم.
در قرآن کریم، از محل مأموریت و رسالت الهی یونس، و قومی که او برای آنها پیامبری می کرد نام برده نشده است، امّا کتاب مقدس، محل رسالت او را شهر «نینوا» می داند.
یونس پیامبر دوره سختی را می گذراند، و از پیامبرانی است که به صبوری مشهور شده اند:
الا تا از صبورانست، نام چار پیغمبر هم اندر مصحف اولی، هم اندر مصحف اخری
یکی یعقوب بن اسحق و دیگر یوسف چاهی سیم ایوب پیغمبر، چهارم یونس متی
سیره یونس در قرآن و عهدین
داستان یونس پیامبر، هم در قرآن کریم و هم در کتاب مقدّس از زمانی آغاز می شود که او از شهر خود خارج شده و از قوم خود فاصله می گیرد. علی القاعده باید این خروج، به دنبال مدتی دعوت مردم به توحید و یکتاپرستی، و سپس مخالفت و دشمنی آنان، و آزار و اذیت به یونس اتفاق افتاده باشد. ولی کتاب مقدس این خروج و فاصله گرفتن را به ابتدای رسالت او نسبت می دهد و می گوید:
خداوند این پیغام را برای یونس پسر امیتای فرستاد: «به شهر بزرگ نینوا برو و بر ضد آن فریاد برآورده، بگو که شرارت آنها به پیشگاه من رسیده است.»
ولی یونس که نمیخواست به نینوا برود تصمیم گرفت از حضور خداوند به ترشیش فرار کند… (یونس1: 1-3)
کتاب مقدّس معلوم نمی کند که چرا “یونس نمی خواست به نینوا برود”؟ لکن با توجه به آیه قرآن کریم که درباره نحوه خروج یونس می فرماید: «وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا؛ و ذوالنون را [ياد كن] آنگاه كه خشمگين رفت (انبیاء:87)» معلوم می شود خروج او از شهر به دنبال آزار و اذیتی بوده که مشرکان و کافران در شهر به او رسانده بوده اند، به طوری که آن پیامبر الهی دیگر تحمل و طاقت از دست داده بوده و از دست آن قوم غضبناک بوده است. قرآن کریم فقط می فرماید او خشمگین از شهر بیرون رفت، لکن کتاب مقدس بیشتر توضیح می دهد:
او به بندر یافا رفت و در آنجا کشتیای دید که عازم ترشیش بود. یونس کرایه خود را پرداخت و سوار کشتی شد.
اما همین که کشتی از ساحل دور شد، ناگهان خداوند باد شدیدی وزانید و دریا را متلاطم ساخت به طوری که نزدیک بود کشتی در هم بشکند. ملوانان از ترس جان خود، هر کدام از خدای خود کمک طلبیدند. آنها بارها را به دریا ریختند تا کشتی سبک شود. در تمام این مدت، یونس با خیال راحت در انبار کشتی خوابیده بود!
ناخدای کشتی نزد او رفت و فریاد زد: «چگونه میتوانی در چنین اوضاعی راحت بخوابی؟ برخیز و نزد خدای خود فریاد برآور تا شاید به ما رحم کرده، ما را نجات دهد!»
آنگاه کارکنان کشتی تصمیم گرفتند قرعه بیندازند تا ببینند کدام یک از آنها خدایان را به خشم آورده و باعث این طوفان وحشتناک شده است. قرعه به نام یونس افتاد. (یونس1: 3-7)
نکته مهمی که قران کریم درباره حالت روحی حضرت یونس هنگام خروج غضبناک بیان می کند، ریشه تمامی حوادث بعدی می تواند باشد. قران می فرماید او در حالی غضبناک از شهر بیرون رفت که «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيْهِ؛ گمان می کرد (امیدوار بود) که ما بر او سخت نمی گیریم.(انبیاء:87)» این حالت خوش گمانی نسبت به لطف پروردگار، و حسن ظن به خداوند، چیزی است که در همه حال می تواند انسان را در مشکلات و گرفتاریها نجات بخشد.
در حدیث قدسی است که خداوند می فرماید: «أنا عند ظن عبدي بي، إن ظن بي خيرًا فله، وإن ظن شرًا فله؛ من همراه گمان بنده ام نسبت به خودم هستم، اگر حسن ظن داشته باشد به خیر خواهد رسید، و اگر سوء ظن داشته باشد دچار شر خواهد شد»
قرآن نیز همچون کتاب مقدس می فرماید قرعه برای به دریا انداختن به نام یونس افتاد:
– وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ؛ إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ؛ فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ ﴿صافات:۱۳۹-141﴾
و در حقيقت يونس از زمره رسولان بود؛ آنگاه كه به سوى كشتى پُر بگريخت؛ پس [سرنشينان] با هم قرعه انداختند و [يونس] از بازندگان شد.
با این تفاوت که از تعبیر قرآن دانسته می شود که یونس تنها کسی نبود که قرعه به نام او افتاد و به دریا افکنده شد: « كَانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ؛ از بازندگان بود»، لکن طبق کتاب مقدس قرعه تنها به نام یونس افتاد و فقط او به دریا انداخته شد:
آنها از او پرسیدند: «به ما بگو به چه علّت این بلا بر ما عارض شده است؟ تو کیستی؟ کارت چیست؟ اهل کجایی؟ از چه قومی هستی؟»
یونس گفت: «من عبرانی هستم و یهوه، خدای آسمان را که دریا و خشکی را آفرید میپرستم.» سپس به ایشان گفت که از حضور خداوند فرار کرده است. آنها وقتی این را شنیدند بسیار ترسیدند و گفتند: «چرا این کار را کردی؟»
تلاطم دریا هر لحظه بیشتر میشد، پس به او گفتند: «با تو چه کنیم تا طوفان آرام شود؟»
یونس گفت: «مرا به دریا بیندازید و دریا دوباره آرام میشود؛ چون میدانم این طوفان وحشتناک به سبب من دامنگیر شما شده است.»
ملوانان کوشش کردند کشتی را به ساحل برسانند، ولی موفق نشدند. طوفان شدیدتر از آن بود که بتوان با آن دست و پنجه نرم کرد! پس آنها نزد خداوند دعا کرده، گفتند: «ای خداوند، ما را برای مرگ این شخص هلاک نکن و ما را مسئول مرگ او ندان؛ زیرا همهٔ اینها خواست تو بوده است.»
آنگاه یونس را برداشته، او را به دریای خروشان انداختند و طوفان قطع شد! (یونس1: 8-15)