اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
سرنوشت یونس پس از نجات از شکم ماهی
هنگامی که یونس از شکم ماهی نجات یافت و به خشکی بازگشت، مورد محبت خداوند قرار گرفت. قرآن می فرماید:
– فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ سَقِيمٌ؛ وَأَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ ﴿صافات:145-146)
پس او را در حالى كه ناخوش بود به زمين خشكى افكنديم؛ و بر بالاى [سر] او درختى از [نوع] كدوبن رويانيديم.
خداوند مجدداً یونس را به مأموریت سوی شهر نینوا فرستاد، و این بار او امر خداوند را اطاعت کرد. قرآن مختصر به ادامه داستان یونس پیامبر می پردازد:
– وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ؛ فَآمَنُوا فَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿صافات:147-148)
و او را به سوى يكصدهزار [نفر از ساكنان نينوا] يا بيشتر روانه كرديم؛ پس ايمان آوردند و تا چندى برخوردارشان كرديم.
اما این ماجرا در کتاب مقدس با تفصیل بیشتر، و تفاوتی در ترتیب ماجرا بیان شده است:
– آنگاه خداوند بار دیگر به یونس فرمود: «به شهر بزرگ نینوا برو و پیامی را که به تو میدهم، به آنها اعلام کن!»
یونس اطاعت کرده، به نینوا رفت. نینوا شهر بسیار بزرگی بود به طوری که سه روز طول میکشید تا کسی سراسر آن را بپیماید. یونس وارد شهر شد و پس از طی یک روز راه شروع به موعظه کرده، گفت: «بعد از چهل روز نینوا ویران خواهد شد!» اهالی شهر حرفهایش را باور کرده، به همه اعلان کردند که روزه بگیرند؛ و همه، از بزرگ تا کوچک، پلاس پوشیدند.
هنگامی که پادشاه نینوا شنید که یونس چه گفته است از تخت خود پایین آمده، لباس شاهانه را از تن درآورد و پلاس پوشیده، در خاکستر نشست. پادشاه و بزرگان دربار او این پیام را به سراسر شهر فرستادند: «نه مردم و نه حیوانات، هیچکدام نباید چیزی بخورند و حتی آب بنوشند. همهٔ مردم باید پلاس پوشیده، به درگاه خداوند التماس کنند و از راههای بد خود بازگشت نموده، از اعمال زشت خود دست بکشند. کسی چه میداند، شاید خداوند از خشم خود برگردد و بر ما ترحم کرده، ما را از بین نبرد.»
وقتی خدا دید آنها از راههای بد خود دست کشیدهاند بر آنها ترحم کرده، بلایی را که گفته بود بر ایشان نفرستاد. (یونس3: 1-10)
اما یونس از این موضوع به شدت ناراحت و خشمگین شد. او نزد خداوند دعا کرد و گفت: «خداوندا، وقتی در مملکت خود بودم و تو به من گفتی به اینجا بیایم، میدانستم که تو از تصمیم خود منصرف خواهی شد، زیرا تو خدایی مهربان و بخشنده هستی و دیر غضبناک میشوی و بسیار احسان میکنی. برای همین بود که خواستم به ترشیش فرار کنم. خداوندا، اینک جانم را بگیر، زیرا برای من مردن بهتر از زنده ماندن است.»
آنگاه خداوند به وی فرمود: «آیا درست است که از این بابت خشمگین شوی؟»
یونس از شهر خارج شده، به طرف شرق رفت. در خارج از شهر برای خود سایبانی ساخته، زیر سایهٔ آن منتظر نشست تا ببیند بر سر شهر چه میآید. آنگاه خداوند به سرعت گیاهی رویانید و برگهای پهن آن را بر سر یونس گسترانید تا بر او سایه بیندازد و به او راحتی ببخشد. یونس از سایهٔ گیاه بسیار شاد شد. اما صبح روز بعد خدا کرمی به وجود آورد و کرم ساقهٔ گیاه را خورد و گیاه خشک شد. وقتی که آفتاب برآمد و هوا گرم شد، خداوند بادی سوزان از جانب شرق بر یونس وزانید و آفتاب چنان بر سر او تابید که بیتاب شده، آرزوی مرگ کرد و گفت: «برای من مردن بهتر از زنده ماندن است.»
آنگاه خداوند به یونس فرمود: «آیا از خشک شدن گیاه باید خشمگین شوی؟»
یونس گفت: «بلی، باید تا به حد مرگ هم خشمگین شوم.»
خداوند فرمود: «برای گیاهی که در یک شب به وجود آمد و در یک شب از بین رفت دلت سوخت، با آنکه برایش هیچ زحمتی نکشیده بودی؛ پس آیا دل من برای شهر بزرگ نینوا نسوزد که در آن بیش از صد و بیست هزار نفر که دست چپ و راست خود را از هم تشخیص نمیدهند و نیز حیوانات بسیار وجود دارد؟» (یونس4: 1-11)
نکاتی درباره سیره یونس پیامبر
1. بداء در مقدّرات الهی؛
رفع عذاب الهی از قوم یونس، که مورد اعتراض یونس قرار گرفته است، از باب «بداء» می باشد. بَداء به معنای تغییر مقدّرات غیرحتمی از سوی خداوند است، که بر اساس افعال اختیاری انسان، و پارهای حوادث و وقایع و عوامل ویژه تحقق می یابد.
بر اساس وعده های خداوند، برخی از مقدرات غیر حتمی الهی، بر اثر عملکرد انسان نظیر صدقه، صله رحم، نیکی به پدر و مادر و قدردانی از آنان، یا ترک این امور، جای خود را به سرنوشت بهتر یا بدتری می دهد؛ همان که قرآن می فرماید: «يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ؛ خدا آنچه را بخواهد محو يا اثبات مى كند﴿رعد:۳۹﴾»
درباره عذاب وعده داده شده به قوم یونس، بداء واقع شده و عذاب برطرف می شود. قرآن کریم می فرماید:
– فَلَوْلَا كَانَتْ قَرْيَةٌ آمَنَتْ فَنَفَعَهَا إِيمَانُهَا إِلَّا قَوْمَ يُونُسَ لَمَّا آمَنُوا كَشَفْنَا عَنْهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَمَتَّعْنَاهُمْ إِلَى حِينٍ ﴿یونس:۹۸﴾
چرا هيچ شهرى نبود كه [اهل آن] ايمان بياورد و ايمانش به حال آن سود بخشد مگر قوم يونس كه وقتى [در آخرين لحظه] ايمان آوردند عذاب رسوايى را در زندگى دنيا از آنان برطرف كرديم و تا چندى آنان را برخوردار ساختيم.
2. سبقت رحمت الهی بر غضب خداوند؛
خداوند دلسوز ترین و مهربان ترین فرد نسبت به مخلوقات خود است. موجوداتی که خداوند آفریده و آنان را با نعمتهای خود پرورش داده است، طبعاً بیشتر از هر فرد دیگری نسبت به آنان محبت دارد. به تعبیر امام سجاد « یَا مَن سَبَقَت رَحمَتُهُ غَضَبَهُ؛ ای خدایی که رحمتش بر غضبش پیشی گرفته است».
3. نکوهش خداوند نسبت به بی صبری یونس پیامبر؛
این بی صبری و کم تحمل بودن یونس از جانب خداوند مورد سرزنش و نکوهش قرار گرفته است. خدای سبحان در قرآن کریم به پیامبر اکرم می فرماید:
– فَاصْبِرْ لِحُكْمِ رَبِّكَ، وَلَا تَكُنْ كَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَى وَهُوَ مَكْظُومٌ؛ لَوْلَا أَنْ تَدَارَكَهُ نِعْمَةٌ مِنْ رَبِّهِ لَنُبِذَ بِالْعَرَاءِ وَهُوَ مَذْمُومٌ؛ فَاجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَجَعَلَهُ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿قلم:48-50)
پس در [امتثال] حكم پروردگارت شكيبايى ورز و مانند همدم ماهى [يونس] مباش آنگاه كه اندوه زده ندا در داد؛ اگر لطفى از جانب پروردگارش تدارك [حال] او نمیکرد قطعا نكوهش شده بر زمين خشك انداخته مى شد؛ پس پروردگارش وى را برگزيد و از شايستگانش گردانيد.