اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
شخصیّت و اوصاف زکریا پیامبر در قرآن
زکریا پسر برخیا از نسل لاوی پسر یعقوب نبی و از نوادگان دختری داود پیامبر است. پدرش از احبار دوازدهگانهای بود که در بابِل زندانی بوده و بعد از آزادی به فلسطین آمد. از آنجا که پیامبران دیگری از بنی اسرائیل با نام زکریا وجود داشتهاند به ایشان “زکریای سوم پدر یحیی” گفته میشود.
زکریا شوهر خاله مریم مادر عیسی است. او نجار بود و در معبد سلیمان، هدایا و نذورات معبد را سرپرستی میکرد.
زکریا از پیامبران بزرگی است که نام او هفت بار در قرآن کریم آمده، و در فهرست انبیاء پر آوازه تاریخ ذکر شده است. قرآن کریم در آیات مختلف اوصاف ویژه ای را برای زکریا ذکر می کند.
- عبد بودن
این وصف از توصیفات ارزشمند برای همه انسانها است، و آنگاه که خداوند کسی را عبد خود بنامد، نشان دهنده خلوص او در بندگی خداوند و مقبول بودن اعمال او نزد پروردگار می باشد. قرآن کریم درباره زکریا می فرماید:
- ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا ﴿مریم:۲﴾
[اين] يادى از رحمت پروردگار تو [درباره] بنده اش زكرياست.
- صالح بودن
این وصف، که به کسی گفته شود “او صالح است” بالاتر از آنستکه گفته شود: “او عمل صالح انجام می دهد.” صالح بودن فرد به معنای آن است که او در ذات و باطن خود گوهر صلاح را دارد. و خدای سبحان به وجود این گوهر گرانقدر در ذات و باطن زکریا شهادت داده است. قرآن کریم در ذکر اسامی پیامبران بزرگ الهی در تاریخ می فرماید:
- وَتِلْكَ حُجَّتُنَا آتَيْنَاهَا إِبْرَاهِيمَ عَلَى قَوْمِهِ …؛ وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ …؛ وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿انعام:83-85)
و آن حجت ما بود كه به ابراهيم در برابر قومش داديم…؛ و به او اسحاق و يعقوب را بخشيديم و همه را به راه راست درآورديم و نوح را از پيش راه نموديم و از نسل او داوود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [هدايت كرديم]…؛ و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را كه همه از شايستگان بودند.
- برتر از دیگران بودن، برگزیده خداوند بودن، هدایت خاص الهی را دریافت کردن
قرآن کریم درباره تمامی این سلسله پیامبران بزرگ الهی در تاریخ بشر، اوصافی را بطور مشترک ذکر می کند، که ارزش ذاتی آن بزرگان را در مقایسه با انسانهای زمان خود نشان می دهد. این اوصاف عبارتند از: برترین انسان دوران خود بودن، برگزیده خداوند بودن، وهدایت خاص دریافت کردن. قرآن کریم آنگاه که نام انبیاء بزرگ تاریخ را ذکر می کند در ادامه می فرماید:
- وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ؛ وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ ﴿انعام:86-87)
و اسماعيل و يسع و يونس و لوط كه جملگى را بر جهانيان برترى داديم؛ و از پدران و فرزندان و برادرانشان برخى را [بر جهانيان برترى داديم] و آنان را برگزيديم و به راه راست راهنمايى كرديم.
این سه وصف، که به دنبال “صالح بودن” ذکر شده است، با یکدیگر رابطه علت و معلول دارد. “برتر از دیگران بودن” این بزرگان و برتری آنان نسبت به انسانهای دوران خودشان، معلول “صالح بودن” و گوهر صلاح را در ذات و باطن خود داشتن است، و همین برتری آنان علت می شود که خداوند آنان را برای رسالت و پیامبری برگزیند، پس “برگزیده بودن” آنان نیز معلول “برتر از دیگران بودن” است، و “برگزیده بودن” نیز علت می شود تا خداوند آنان را که برای رساندن پیام خود به سایر انسانها و راهنمائی و هدایت قوم خود برگزیده است از “هدایت خاصّ الهی” بهره مند نماید.
پس این توفیقات و علو مقام انبیاء الهی، گزاف و بی دلیل نیست، بلکه ریشه در “صالح بودن” ایشان دارد، و زکریا نیز از جمله همین بزرگان تاریخ است.
مبعوث شدن زکریا به پیامبری
زکریا در دوران پادشاهی داریوش هخامنشی به پیامبری مبعوث می شود. در کتاب مقدس آمده است که آن حضرت، به دنبال رؤیاهای صادقه ای که می بیند، «در سال چهارم سلطنت داریوش پادشاه، در روز چهارم از ماه نهم» پیامی را از جانب خداوند دریافت نموده و به پیامبری مبعوث می گردد. (زکریا7:1)
سرپرستی مریم عذراء توسط زکریا
همسر زکریا، خاله مریم، زنی نازا بود و به همین علت او و زکریا فرزندی نداشتند. در زمانی که خواهرش، دختری به دنیا آورد و او را «مریم» نامید، سرپرستی آن دختر را به زکریا سپردند. قرآن کریم درباره تولد مریم و مناجات مادرش با خداوند می فرماید:
- إِذْ قَالَتِ امْرَأَتُ عِمْرَانَ: «رَبِّ إِنِّي نَذَرْتُ لَكَ مَا فِي بَطْنِي مُحَرَّرًا فَتَقَبَّلْ مِنِّي إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ»؛ فَلَمَّا وَضَعَتْهَا قَالَتْ: «رَبِّ إِنِّي وَضَعْتُهَا أُنْثَى»، وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا وَضَعَتْ وَلَيْسَ الذَّكَرُ كَالْأُنْثَى، «وَإِنِّي سَمَّيْتُهَا مَرْيَمَ وَإِنِّي أُعِيذُهَا بِكَ وَذُرِّيَّتَهَا مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» ﴿آل عمران:35-36)
چون زن عمران گفت: «پروردگارا آنچه در شكم خود دارم نذر تو كردم تا آزاد شده [از مشاغل دنيا و پرستشگر تو] باشد پس از من بپذير كه تو خود شنواى دانايى»؛ پس چون فرزندش را بزاد گفت: «پروردگارا من دختر زاده ام»، و خدا به آنچه او زاييد داناتر بود و پسر چون دختر نيست، «و من نامش را مريم نهادم و او و فرزندانش را از شيطان رانده شده به تو پناه مى دهم.»
به این ترتیب مادر مریم، دختر خود را طبق نذری که کرده بود به خدمت در معبد و خانه خدا می فرستد، و زکریا که خدمتگزار معبد بود سرپرستی مریم را بر عهده می گیرد، و مریم تحت مسئولیت او به خدمت در معبد مشغول می شود. قرآن کریم درباره این دوره از زندگی زکریا و مریم می فرماید:
- فَتَقَبَّلَهَا رَبُّهَا بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَأَنْبَتَهَا نَبَاتًا حَسَنًا، وَكَفَّلَهَا زَكَرِيَّا، كُلَّمَا دَخَلَ عَلَيْهَا زَكَرِيَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا، قَالَ: «يَا مَرْيَمُ أَنَّى لَكِ هَذَا؟» قَالَتْ: «هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَرْزُقُ مَنْ يَشَاءُ بِغَيْرِ حِسَابٍ» ﴿۳۷﴾
پس پروردگارش وى [=مريم] را با حسن قبول پذيرا شد و او را نيكو بار آورد، و زكريا را سرپرست وى قرار داد، زكريا هر بار كه در محراب بر او وارد مى شد نزد او [نوعى] خوراكى مى يافت، [مى]گفت: «اى مريم اين از كجا براى تو [آمده است؟» او در پاسخ مى]گفت: «اين از جانب خداست كه خدا به هر كس بخواهد بى شمار روزى مى دهد.»