اَلْحَمْدُ لِلّهِ بِجَمِیعِ مَحَامِدِه کُلِّهَا عَلَی جَمِیعِ نِعَمِهِ کُلِّهَا… اَلْحَمْدُ لِلّهِ مالِکِ الْمُلْکِ مُجْرِی الْفُلْکِ مُسَخِّرِ الرِّیاحِ فالِقِ الاْصْباحِ دَیّانِ الدّینِ رَبِّ الْعَالَمینَ اَلْحَمْدُ لِلّهِ عَلی حِلْمِهِ بَعْدَ عِلمِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی عَفْوِهِ بَعْدَ قُدْرَتِهِ وَالْحَمْدُ لِلّهِ عَلی طُولِ اَناتِهِ فی غَضَبِهِ وَهُوَ قادِرٌ عَلی ما یُریدُ
و نشهد أن لا اله الا الله وحده لا شریک له، و أَنَّ محمداً عبده و رسوله ارسله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون
اوصیکم عبادالله و نفسی بتقوی الله و اتباع امره و نهیه، و اخوفکم من عقابه
درخواست زکریا از خداوند
آنچنانکه قرآن کریم نقل می کند پس از آنکه زکریا پیامبر عنایات خداوند نسبت به مریم را می بیند، به یاد فرزند نداشتن خود، و مشکلاتی که این عقیم بودن زن او برایش به وجود آورده می افتد، و با دعا به درگاه خداوند از او درخواست می کند فرزندی به او عطا فرماید:
- هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ، قَالَ: رَبِّ هَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ ذُرِّيَّةً طَيِّبَةً إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ﴿آل عمران:۳۸﴾
آنجا [بود كه] زكريا پروردگارش را خواند [و] گفت پروردگارا از جانب خود فرزندى پاك و پسنديده به من عطا كن كه تو اجابت کننده دعايى.
تعبیر « سَمِيعُ الدُّعَاءِ» در این آیه، معنایی بیشتر از “شنونده دعا” دارد، و به معنای “اجابت کننده دعا” است، و به کار بردن این تعبیر از سوی زکریا نشانه آن است که او برآورده شدن این دعا از طریق عادی را ناممکن می دانست، زیرا همسرش نازا و خودش نیز پیرمرد بود، و بر فرض که با همسر دیگری ازدواج می کرد قدرت فرزند دار شدن نداشت. در حقیقت او نمی دانست چگونه این دعا برآورده خواهد شد، ولی به قدرت الهی در استجابت دعایش ایمان داشت.
عامل دیگری که زکریا را به این دعا وا می داشت این بود که او وارث امینی نداشت. عشیره و اطرافیان زکریا که از او ارث میبردند مورد تایید وی نبودند. لذا از خداوند درخواست می کند فرزندی به او عطا فرماید تا وارث امینی برایش باشد:
- ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا؛ إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا؛ قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُنْ بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا؛ وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِنْ وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا؛ يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا ﴿مریم:۲-6﴾
[اين] يادى از رحمت پروردگار تو [درباره] بنده اش زكرياست؛ آنگاه كه [زكريا] پروردگارش را آهسته ندا كرد؛ گفت: پروردگارا من استخوانم سست گرديده و [موى] سرم از پيرى سپيد گشته و اى پروردگار من هرگز در دعاى تو نااميد نبوده ام؛ و من پس از خويشتن از بستگانم بيمناكم و زنم نازاست پس از جانب خود ولى [و جانشينى] به من ببخش؛كه از من ارث برد و از خاندان يعقوب [نيز] ارث برد و او را اى پروردگار من پسنديده گردان.
راز مخفیانه بودن دعای زکریا
مطابق آیات قرآن کریم همسر زکریا نازا بوده (وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا) و زکریا که آن زمان به سن پیری رسیده بوده است (إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا) برای اولین بار مسئله فرزند را مطرح می کند (هُنَالِكَ دَعَا زَكَرِيَّا رَبَّهُ). و قرآن می فرماید زکریا دعای فرزند خواستن خود را مخفیانه با خداوند مطرح می کند (نَادَى رَبَّهُ نِدَاءً خَفِيًّا).
معلوم است که مخفیانه بودن این دعای زکریا، به معنای پنهان بودن از همسرش است. و مشخص می شود که زکریا در تمامی عمر، مسئله فرزند را مطرح نکرده بوده و عیب نازا بودن همسرش را به روی او نیاورده بوده، و در دوران پیری نیز این خواسته و دعای خود را دور از چشم همسرش با خداوند مطرح می کند، تا او احساس شکست روحی نکند.
و این نکته اخلاق خانوادگی مهمی است که باید همه از این سیره زکریای پیامبر بیاموزند، که زن و شوهر باید همچون لباسی باشند و عیوب یکدیگر را بپوشانند. به تعبیر قرآن کریم :« هُنَّ لِبَاسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛ زنانتان براى شما لباسى هستند و شما براى آنان لباسى هستيد﴿بقره:۱۸۷﴾»
ارث مالی انبیاء
بعضی مطرح می کنند که ارثیه انبیاء الهی تنها “علم” است، و چنانچه مالی از آنان بعد از مرگشان باقی بماند به فرزندان آنان به ارث نخواهد رسید. در حالیکه در این آیه، زکریای پیامبر از خداوند فرزندی می خواهد تا ارث او به افراد نااهل از بستگان و فامیلش نرسد. مسلّماً اگر تنها ارثیه او علم بود که نباید نگران می شد، زیرا علم حتماً از جانب خداوند به افراد نااهل داده نمی شود.
پس مراد او ارث مالی بوده است و از خداوند فرزندی می خواسته که پس از مرگش اموال او را به ارث ببرد، و لذا فاطمه زهرا به این آیه در ماجرای فدک استدلال کرد.
استجابت دعای زکریا
دعای زکریای پیامبر به درگاه خداوند مستجاب می شود. قرآن کریم درباره اینکه خبر استجابت دعای زکریا چگونه به او رسید در سوره انبیاء به نحو مختصر می فرماید: « فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى؛ پس [دعاى] او را اجابت نموديم و يحيى را بدو بخشيديم﴿انبیاء:۹۰﴾» و در سوره مریم با تفصیل بیشتری می فرماید: « يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَلْ لَهُ مِنْ قَبْلُ سَمِيًّا؛ اى زكريا ما تو را به پسرى كه نامش يحيى است مژده مى دهيم كه قبلا همنامى براى او قرار نداده ايم (مریم:۷)» و کاملتر از این دو، در سوره آل عمران می فرماید:
- فَنَادَتْهُ الْمَلَائِكَةُ وَهُوَ قَائِمٌ يُصَلِّي فِي الْمِحْرَابِ أَنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكَ بِيَحْيَى مُصَدِّقًا بِكَلِمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَسَيِّدًا وَحَصُورًا وَنَبِيًّا مِنَ الصَّالِحِينَ ﴿آل عمران:۳۹﴾
پس در حالى كه وى ايستاده [و] در محراب [خود] دعا میکرد فرشتگان او را ندا دردادند كه خداوند تو را به [ولادت] يحيى كه تصديق كننده [حقانيت] كلمة الله [=عيسى] است و بزرگوار و خويشتندار [=پرهيزنده از آنان] و پيامبرى از شايستگان است مژده مى دهد.
انجیل لوقا با ماجرای تولد یحیی آغاز می شود. در این کتاب ماجرای خبر استجابت دعای زکریا با تفصیل بیشتری ذکر شده است:
- ماجرا را از کاهنی یهودی آغاز میکنم، با نام زکریا، که در زمان هیرودیس، پادشاه یهودیه، زندگی میکرد. او عضو دستهای از کاهنان معبد بود که اَبیّا نام داشت. همسرش الیزابت نیز مانند خود او از قبیلهٔ کاهنان یهود و از نسل هارون برادر موسی بود. زکریا و الیزابت هر دو در نظر خدا بسیار درستکار بودند و با جان و دل تمام احکام و فرایض خداوند را رعایت میکردند. اما آنها فرزندی نداشتند، زیرا الیزابت نازا بود؛ از این گذشته، هر دو بسیار سالخورده بودند.
یکبار که گروه زکریا در معبد خدمت میکرد، و او به انجام وظایف کاهنیِ خود مشغول بود، به حکم قرعه نوبت به او رسید که به جایگاه مقدّس معبد داخل شود و در آنجا بخور بسوزاند. به هنگام سوزاندن بخور، جمعیت انبوهی در صحن معبد مشغول عبادت بودند. ناگهان فرشتهای بر زکریا ظاهر شد و در طرف راست مذبح بخور ایستاد. زکریا از دیدن فرشته مبهوت و هراسان شد.
فرشته به او گفت: «ای زکریا، نترس! چون آمدهام به تو خبر دهم که خدا دعایت را شنیده است، و همسرت الیزابت برایت پسری به دنیا خواهد آورد که نامش را یحیی خواهی گذاشت. این پسر باعث شادی و سُرور شما خواهد شد، و بسیاری نیز از تولدش شادی خواهند نمود. زیرا او در نظر خداوند بزرگ خواهد بود.» (انجیل لوقا، لوقا1: 5-15)